کتک زدن زن در قرآن
در این مطلب از سایت تریپ لند به کتک زدن زن در قرآن می پردازیم. پس به شما پیشنهاد می کنیم حتما تا انتهای این مطلب همراه ما باشید.
یک شبهه در تفسیرآيه 34 سوره نساء و پاسخ آن از منظر حجت الاسلام طاها
سوال : لطف کنید درباره آیه 34 سوره نساء توضیح دهید، آیا قرآن اجازه داده است که مران زنانشان را کتک بزنند؟
«… وَ اَللاَّتِي تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اُهْجُرُوهُنَّ فِي اَلْمَضاجِعِ وَ اِضْرِبُوهُنَّ، فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلاً، إِنَّ اَللَّهَ كانَ عَلِيًّا كَبِيرا» (نساء، آيه 34)
قرآن کریم و روایات به هیچکسی اجازه ندادهاند که از روی ستیز و ستم به دیگران آسیب برساند، اگر کسی احکام قصاص و بحث دیات را در مباحث فقهی بهدرستی بررسی کند متوجه خواهد شد که کوچکترین آسیب رساندنی به دیگری حتی اگر پوست سرخ شود موجب موضعگیری دین در برابر ظالم و متجاوز و جانبداری از ستمدیده خواهد بود، پس هیچگاه شیوههای نابخردانه بسان کتک زدن و زد وخورد مورد پذیرش شریعت نبوده و نیست، والاتر که اگر در تعالیم اخلاقی اسلام بهخوبی اندیشه شود، دین راضی به آسیب رساندن به هیچکس و هیچ موجودی حتی نسلهای بعدی نمیباشد. پس ازباور به این اصل برجسته عقلانی و وحیانی انسان اندیشهگر متوجه خواهد شد که اگر بحث زدن درجایی پیش کشیده شده به معنای فرا جستن از حدود انسانی و رعایت نکردن کرامت همسر نیست! صدمه زدن به دیگران نه فراخور شان انسانی زننده هست و نه درخور آنکس که آسیب میبیند، ازاینروی عقل حکم میکند که محدوده و چگونگی زدن را از خود شرع بپرسیم؟.
از متد فهم قرآن کریم رجوع به روایات و سایر آیات و عقل سلیم و برهانی می باشد اگر بدون این روش کسی به تفسیر آیات بپردازد دچار گمراهی و انحراف خواهد شد پس نباید برخورد سطحی با آیات داشت!. از دیدگاه دین گام نخست در زندگی و مشکلات پیشآمده مهربانی، ازخودگذشتگی و گفتگوی طرفین بر اساس مهرورزی و کرامت هست و پسازآن تذکر در مسائل و پسازاین مرحله اگر کشمکش حل نشد باید از بزرگان و مشاوران خانواده بهعنوان حَکمین بهره برد و اگر ناسازگاری پابرجاست و هیچ راهی برای ادامه زندگی نیست!، زوجین میتوانند از هم جدا شوند و طلاق بگیرند، جالب است در این مرحله آخر قرآن کریم درباره نحوه جدایی مطرح میکند که باید به روشی معروف و پسندیده باشد، اگر خدایناکرده مبنای دین بر زدن، خشونت و درشتخویی باشد آنگونه که برخی خام اندیشان بیماردل میپندارند باید در این مرحله واپسین بسیار شدید عمل کند! نه آنکه به روش پسندیده فرابخواند؟!، پس روشن است که در آن گامهای نخست در حل نزاع های درون خانواده زدن به معنای کتک زدن نیست!، شرح این قسمت در ادامه میآید. این سیمای کلی نظر اسلام در برخورد با کشمکش های درون خانوادگی هست.
مسئله زدن هم از منظر ما گونهای از تذکر به شمار می آید و اصلاً بحث کتک نیست! توجه کنید گاهی رفتاری اشتباه از دوست شما سر میزند که به ضرر اوست، شما به شانه او میزنید و تذکر می دهید که چنین کاری را انجام ندهد، برای او خوب نیست، پیامد و سرانجام خوبی ندارد… .
مسئله زدن هم از منظر ما گونهای از تذکر به شمار می آید و اصلاً بحث کتک نیست! توجه کنید گاهی رفتاری اشتباه از دوست شما سر میزند که به ضرر اوست، شما به شانه او میزنید و تذکر می دهید که چنین کاری را انجام ندهد، برای او خوب نیست، پیامد و سرانجام خوبی ندارد یا گاهی خود آدمی دست را بر پشت دست میزند و از گذشته یا کاری افسوس میخورد، اگر در میان ما رایج شده که فلانی دست را بر دست زد، هیچگاه به این معنا نیست که دست خود را کتک زده است! هیچ خردمندی چنین کاری نمیکند و چنین نمیاندیشد، چون از نظر شرع آسیب و جنایت بر نفس حرام میباشد. آنچه گفته شد نظر ماست و مؤیدات روایی نیز دارد برای نمونه امام رضا فرمودند:
…والضرب بالسواك و شبهه ضرباً رفيقا؛ زدن بايد با وسايلى مانند مسواك و امثال آن باشد، آنهم با مدارا و نرمش. بحار الانوار، ج 104، ص 58 روايتى از فقه الرضا (ع).
به نظر میرسد آیه اختصاصی به تذکر زنان ندارد، بلکه شامل تذکر دادن به مردان نیز هست …
به نظر میرسد بر اساس الغاء خصوصیت می توان ادعا کرد که آیه اختصاصی به تذکر زنان ندارد، بلکه شامل تذکر دادن به مردان نیز هست، یعنی اگر مردی خلاف یا گناهی مرتکب شد، یا رفتاری را مرتکب شد که بنیان خانواده را میخواهد نابود کند، بنیانی که در غرب بیارزش هست و هیچ حریم و احترامی ندارد، در این صورت زن میتواند به همین شیوه گفتهشده تذکر بدهد که همسرش متوجه سرانجام رفتارش باشد!. لازم به ذکر است مسئله تعزیر مجرم و یا برخورد با منکر نیازمند عدالت و علم به احکام یعنی نوعی از اجتهاد یا اذن حاکم و قاضی شرع می باشد و بدیهی است که زدن شدید غیر از حالت تذکری آن را نمی توان برای همگان روا داشت چون در این صورت نه تمام همسران عادل و عالم اند و نه می توان انتظار داشت خانواده با این شیوه اصلاح شود، لذا قرآن کریم این نوع را هیچ گاه به صورت عمومی اجازه نخواهد داد.
مهم فهم این نکته است که تمام تلاش دین برای حفظ خانواده است. شما آمار جنایات و بدرفتاری مردان را بر علیه زنان در جوامع غربی و کفر ببینید، آنگاه نگاهی به کرامت زن در اسلام بیندازید متوجه خواهید شد که خداوند از مسیری درست انسانها را با وحی به سعادت رهنمون میکند، این بهانه گیران هستند که دین را به میل و هوس خود تفسیر میکنند.
وفقکم الله لکل الخیر
مقاله دوم:
راجع به آيه 34 سوره نساء و جواز زدن زنان توسط خداوند به مرد آن هنگام كه زن در امر جنسي تمكين نكند در اكثر تفاسير به زدن تعبير شده (= كتك زدن)، اما برخي آن را به گونه اي ديگر تفسير نموده و اينگونه تفسير مي كنند كه منظور سفر كردن است (= ضربت الطير) كدامين تفسير صحيح است و نيز آيا زدن زن مصداق ظلم به زن نيست؟ اگر اينگونه توجيه كنيد كه براي جلوگيري از فساد است كه تمكين زن را با زور هم كه شده بايد گرفت اما واقعا براي جلوگيري از شري (فساد) بايد به شري (كتك زدن زن) ديگر دست يازيد … ؟
آيه اشاره شده چنين است: «… وَ اَللاَّتِي تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اُهْجُرُوهُنَّ فِي اَلْمَضاجِعِ وَ اِضْرِبُوهُنَّ، فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلاً، إِنَّ اَللَّهَ كانَ عَلِيًّا كَبِيرا» (نساء، آيه 34). آيه ياد شده پس از آن كه اعلام مى دارد قوام زندگى زن؛ يعنى، مسؤوليت اداره و تأمين نيازهاى او بر عهده مرد است، دستوراتى را در رابطه با چگونگى برخورد با برخى از مشكلات در روابط زوجين بيان مىدارد. در اين رابطه نكاتى چند شايان توجه است:
اگر زنى از انجام كارهاى خانه، بچه دارى و… سر باز زند، شرع مقدس هيچ حقى براى مرد در برابر آن قرار نداده است.
1- دستورات صادره در اين آيه در مورد نشوز است و نشوز آن است كه زن در مقابل تكاليف اختصاصىاش؛ يعنى، تمكين و عفاف، بدون هيچ عذر موجهى سرپيچى نمايد. جالب اين است كه اگر زنى از انجام كارهاى خانه، بچه دارى و… سر باز زند، شرع مقدس هيچ حقى براى مرد در برابر آن قرار نداده و حكم مزبور صرفاً اختصاص به مورد «نشوز» دارد؛ نه هر گونه نافرمانى از دستورات شوهر.
2- «نشوز» مسلماً امرى برخلاف حقوق مرد است و براى مقابله با آن، بهترين راه اين است كه قبل از مراجعه به ديگران، مشكل را در داخل خانه حل نمود؛ ولى اگر چنين چيزى ميسر نبود، نوبت به خارج از منزل و دخالت دادن ديگران مىرسد كه در آيه بعد سالمترين راه آن عنوان شده است.
3- حل مسأله نشوز در داخل خانه نيز به اشكال مختلفى انجامپذير است و جالب اين است كه خداوند از ملايمترين راهها شروع نموده و در صورت تأثيرگذارى آن، مراتب بالاتر را اجازه نداده است. ازاينرو در مرتبه اول سفارش به پند و اندرز نموده است. چنين روشى حكيمانه ترين شيوه در حل مشكلات زوجين است؛ ليكن اگر زنى در برابر اندرزها و نصايح شوهر، سر تسليم فرود نياورد و همچنان بر تخلف از حقوق زوج پايدارى ورزيد، چه بايد كرد؟
در اين جا نيز خداوند راه دومى را پيشنهاد نموده است كه از حد برخورد منفى عاطفى بالاتر نمى رود و آن خوددارى از همبستر شدن با وى مى باشد. پس اگر مشكل حل شد، ديگر كسى حق پيمودن راه سوم را ندارد؛ اما اگر زن در چنين وضعيتى نيز سرسختى نشان داد و حاضر به تأمين حقوق طرف مقابل نگرديد چه بايد كرد؟
در اين رابطه چند راه قابل تصور است:
الف) مرد حقوق خود را ناديده انگارد و در مقابل نشوز زن به كلى ساكت شود، هر چند ساليان دراز اين برنامه ادامه يابد. چنين چيزى براساس هيچ منطقى قابل الزام نيست و اختصاص به مرد هم ندارد؛ يعنى، در هيچ يك از نظامهاى حقوقى جهان، نمى توان به صاحب حقى الزام كرد كه در برابر حقوق خود ساكت شود و دم نزند. بلى از نظر اخلاقى، آن هم در موارد خاصى مىتوان چنين توصيهاى نمود؛ ولى نبايد بين مسأله حقوقى و اخلاقى خلط كرد. از طرف ديگر نشوز زن تنها به ضرر شوهر نيست؛ بلكه غالباً تمام خانواده و چه بسا شخص زن نيز در اين رابطه آسيب بيند. ازاينرو بر مرد لازم است كه به عنوان مدير كانون خانواده، كنترل هدايتگرانه و سازنده بر رفتار زن داشته باشد.
ب) راه ديگر آن است كه مرد از هر طريق ممكن استيفاى حقوق نمايد. چنين چيزى را هرگز شارع اجازه نمى دهد و براى استيفاى حق روش هاى معينى وضع نموده است؛ زيرا محدود نساختن شيوه هاى احقاق حق و اصلاح مشكل، موجب روا داشتن ستم هاى زيادى به زن مى شود و مفاسد و مظالم ديگرى به بار مىآورد.
ج) راه سوم آن است كه مرد با مراجعه به ديگران – اعم از مراجع قضايى يا افراد ذى نفوذ ديگر – حقوق خود را استيفا كند، چنين چيزى اگر چه ممكن است حق مرد و ديگر اعضاى خانواده را تأمين كند، ولى با امكان حل مشكل در داخل خانه، بهتر است مسأله به بيرون كشيده نشود؛ زيرا ابراز خارجى مسائل داخل خانه، آسيبهاى فراوانى براى حيثيت خانواده به بار مىآورد. ازاينرو خداوند حكيم حل خارجى را به عنوان آخرين راه ممكن پيشنهاد مىكند.
د) راه چهارم آن كه مرد اندكى قاطعانه تر از برخورد منفى عاطفى ياد شده، برخورد نمايد. در اين راستا قرآن مجيد به عنوان آخرين راه ممكن جهت حل مشكل در داخل منزل، مسأله «ضرب» را مطرح نموده است. البته در اين جا نيز مسأله حدودى دارد كه هرگز با آنچه در اذهان عمومى يا تبليغات مسموم مطرح مى شود، سازگارى ندارد.
امام رضا علیه السلام : … زدن بايد با وسايلى مانند مسواك و امثال آن باشد، آن هم با مدارا و ملايمت.
در رابطه با حد و چگونگى زدن، علامه مجلسى(ره) در بحار الانوار، ج 104، ص 58 روايتى از فقه الرضا(ع) نقل نموده است كه: …والضرب بالسواك و شبهه ضرباً رفيقا؛ زدن بايد با وسايلى مانند مسواك و امثال آن باشد، آن هم با مدارا و ملايمت».
روايت ياد شده به خوبى نشان مىدهد كه «ضرب» بايد در پايينترين حد ممكن باشد و نبايد اندك آسيبى بر بدن وارد كند. وسيلهاى كه در اين روايت اشاره شده چوبى بسيار نازك مانند سيگار و سبك و كم ضربه است و شيوه زدن نيز بايد ملايم و خفيف باشد به طورى كه حتى رنگ پوست اندك تغييرى نكند.
نكته ديگرى كه از آيه شريفه به دست مىآيد اين است كه دستور فوق جنبه موقت و گذرا دارد و نبايد به آن مداومت بخشيد؛ زيرا به دنبال اين عمل دو واكنش احتمال مىرود: يكى آن كه زن به حقوق مرد وفادار شود. در اين صورت قرآن مىفرمايد: «فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلاً؛ اگر به اطاعت درآمدند بر آنها ستم روا مداريد»؛ يعنى، اگر زن در برابر حقوقى كه بر آن پيمان بسته است، تسليم شد ديگر مقابله با وى ظلم و تجاوز است. واكنش احتمالى ديگر آن است كه هم چنان سرسختى نشان دهد و كانون خانواده را گرفتار تزلزل و بىثباتى نمايد. در اين رابطه در آيه بعد فرموده است: «وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقاقَ بَيْنِهِما فَابْعَثُوا حَكَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَكَماً مِنْ أَهْلِها إِنْ يُرِيدا إِصْلاحاً يُوَفِّقِ اَللَّهُ بَيْنَهُما إِنَّ اَللَّهَ كانَ عَلِيماً خَبِيرا؛ اگر خوف گسست در ميان آن دو يافتيد، پس حَكَمى از ناحيه مرد و حَكَمى از بستگان زن برگزينيد، اگر از پى آن خواستار صلاح باشند، خداوند بين آنان وفاق ايجاد خواهد كرد. همانا خداوند دانا و آگاه است».
نكته جالب توجه اين است كه قرآن مجيد در آخرين مرحله، گشودن گره را به دست نزديكان و بستگان قرار مىدهد. حكمت اين حكم آن است كه در اين مرحله فقط پاى قانون و مراجع قانونى به ميان نمى آيد؛ بلكه ابتدا كار به نزديكان و خويشان سپرده مى شود، تا با برخوردهاى عاطفى و بررسىهاى عقلانى، حتى الامكان مشكل را با صفا و صميميت حل كنند و خداوند نيز وعده داده است كه در توفيق اصلاح با آنان، همراهى و همكارى كند و اين از لطايف احكام و دستورات نورانى قرآن است، تا مسأله با سلامت هر چه بيشتر روال خود را طى كند و براى اين كه حقى از هيچ يك از طرفين زايل نشود و تبعيضى رخ ندهد، فرموده است كه از هر جانب حكمى برگزيده شود و با رعايت حقوق و مصالح طرفين، مشكل را برطرف نمايند. خلاصه در اين حكم شرايط زير ديده مى شود:
کتک زدن همسر چه حکمی دارد
مواردی که برای امر به معروف و نهی از منکر نیاز به اذن حاکم شرع است
کتک زدن زن توسط شوهر چه حکمی دارد
دیه سیلی زدن به صورت دیگری
1- اين حكم اختصاص به مورد سرپيچى زن از تكليف خود و حقوق مسلم مرد دارد؛ حقوقى كه زن با پيمان ازدواج، وفادارى خود را نسبت به آن متعهد شده است.
2- در راستاى حل مشكل در داخل خانه و خوددارى از بروز خارجى وضع شده است.
3- سومين مرحله، حل اختلاف در خانه است و بدون گذر از مراحل پيشين روا نيست.
4- حد آن نازلترين مرتبه ضرب است و نبايد موجب كمترين آسيبى بر بدن زن شود.
5- موقتى است؛ يعنى، چه داراى نتيجه مثبت باشد و چه منفى، بايد به زودى از آن دست كشيد.
6- از بند 2 حكمت وضع اين حكم روشن مى شود و با توجه به بندهاى 4 و 5 درمى يابيم كه اين مقدار ضرب با كيفيت اشاره شده هيچ تأثيرى در خفتن و آسيب رساندن به استعدادهاى زنان ندارد؛ بلكه آنچه موجب اخلال در توانايىهاى جسمى و فكرى زن مى شود، خروج از حدود ياد شده از نظر استمرار زمانى و به كارگيرى شيوه هاى خشن و ظالمانه در اين رابطه است.
براى آگاهى بيشتر ر.ك:
- 1- واژهنامه روانپزشكى و روانشناسى، ص 132هارولد كاپلان و بنيامين سادوك
- 2- واژهنامه روانپزشكىانجمن روانپزشكان آمريكا، ترجمه: مهرداد فيروز و خشايار بيگى
- 3- تفسير نمونه، ج 3، ص 373.
در پايان شايان ذكر است كه ديدگاه كلى شارع نسبت به زدن همسر، نگرشى منفى است و نصوص زيادى در نهى از اين عمل وارد شده است. اين روايات همه در زمانى بيان شده كه خشونت عليه زنان از توهين و فحاشى گرفته تا ضرب و جرح و حتى قتل رواج داشت و اسلام آنها را تحريم و مستوجب مجازات فقهى و قضايى در دنيا و عذاب آخرت دانست. برخى از اين روايات عبارتند از:
1- پيامبر(ص) فرمود: «من در شگفتم از كسى كه زن خود را مىزند، در حالى كه خودش براى كتك خوردن، سزاوارتر است. زنانتان را مزنيد كه قصاص دارد».
2- و نيز فرمود: «زنان بر مرد كريم، غالب مىشوند و مرد لئيم[پست]، بر زنان مسلط مى گردد. من دوست دارم كريم مغلوب باشم نه لئيم غالب».
3- از امام صادق(ع) از پدرش روايت شده كه گفت: «وقتى با زنى ازدواج مىكنيد، احترامش كنيد. زن مايه آرامش شما است. زنان را آزار ندهيد و حقوق آنان را ضايع نكنيد».
4- پيامبر(ص) فرمود: «هر مردى كه بر بد اخلاقى همسرش صبر كند، خدا اجر داوود(ع) را به او مى دهد و به هر زنى كه بر بداخلاقى مردش صبر كند، همچون اجر آسيه – كه با فرعون، كنار آمد – عطا مىكند».
5- حضرت محمد(ص) فرمود: «زنان را نزنيد و تقبيح مكنيد».
6- حضرت على(ع) فرمود: «در هر حال با زنت مدارا كن و با او به نيكى رفتار نماى تا زندگى لبريز از صفا و صميميت باشد».
آخرين چيزى كه به وقت وفات، از رسول خدا(ص) شنيدند… با زنانتان، نيكو زندگى كنيد و حريم آنان را نگاه داريد.
7- آخرين چيزى كه به وقت وفات، از رسول خدا(ص) شنيدند – كه در زير زبان همى گفت، سه سخن بود: «نماز بر پاى داريد و مراقب حقوق بردگان باشيد و ستم نكنيد واللَّه اللَّه درباره زنان، كه در دست شمايند. با زنانتان، نيكو زندگى كنيد و حريم آنان را نگاه داريد».
8- و رسول خدا(ص)، خشم و توهين زنان را تحمل مى كرد. روزى زن عمر جواب وى را به خشم، باز داد. عمر گفت: يالكعاء، جواب باز مىدهى؟ گفت: آرى كه رسول(ص) از تو بهتر است؛ زيرا زنان، وى را جواب باز مىدهند و او تحمل مىكند.
9- يك روز، زنى به خشم، دست فراسينه رسول خدا(ص) زد. مادر وى با وى درشتى كرد كه: چرا كردى؟ رسول خدا گفت: بگذار بيش از اين نيز كنند و من درگذرم. (احاديث به نقل از بولتن انديشه، ويژه «زن»، ص 350)
آيا اسلام اجازه تنبيه بدني داده است؟
ممكن است ايراد كنند چگونه اسلام به مردان اجازه داده كه در مورد زنان متوسل به تنبيه بدني شوند؟!
پاسخ اين ايراد، با توجه به معني آيه، و رواياتي كه در بيان آن وارد شده و توضيح آن در كتب فقهي آمده است و هم چنين با توضيحاتي كه روانشناسان امروز مي دهند چندان پيچيده نيست؛ زيرا: اولا: آيه، مسأله تنبيه بدني را در مورد افراد وظيفه نشناسي مجاز شمرده كه هيچ وسيله ديگري براي اصلاح آنها مفيد واقع نشود. اتفاقا اين موضوع تازه اي نيست كه منحصر به اسلام باشد، در تمام قوانين دنيا هنگامي كه طرق مسمالت آميز براي وادار كردن افراد به انجام وظيفه، مؤثر واقع نشود، متوسل به خشونت مي شوند، نه تنها از طريق ضرب، بلكه گاهي در موارد خاصي مجازات هائي شديدتر از آن نيز قائل مي شوند، كه تا سر حد اعدام پيش مي رود.
ثانيا: «تنبيه بدني» در اينجا -همان طور كه در كتب فقهي نيز آمده است- بايد ملايم و خفيف باشد به طوري كه نه موجب شكستگي شود، نه مجروح گردد و نه باعث كبودي بدن.
ثالثا: روانكاوان امروز، معتقدند جمعي از زنان داراي حالتي به نام «مازوشيسم» (آزار طلبي) هستند، كه گاه اين حالت در آنها تشديد مي شود، تنها راه آرامش آنان تنبيه مختصر بدني است. بنابراين، ممكن است ناظر به چنين افرادي باشد كه تنبيه خفيف بدني در مورد آنان جنبه آرام بخشي دارد و يك نوع درمان رواني است.
- جهت مطالعه بيشتر ر.ك: 1- زن در آئينه جلال و جمال، جوادي آملي، ص 388 تا 393 2- زن در تاريخ و انديشه اسلامي، دكتر فتاحي زاده، ص 76 تا 83 3- تفسير نمونه، ج 3، ص 474/ منبع: هدانا به نقل از پرسمان.
لینک کوتاه مطلب:
*- ضمنا شما می توانید از اینجا مشترک خبرنامه سایت شوید و جدید ترین مطالب را دریافت کنید.
ویژه نامه خانواده
- خانواده در اسلام
- احکام و آداب بچه دار شدن از منظر اسلام
- برای پسر یا دختر شدن جنین چه باید کرد
- گفتن باکره نبودن در خواستگاری
- وظایف زن و شوهر نسبت به یکدیگر چیست
- وظیفه زن نسبت به شوهر
- وظایف مرد در خانواده
کلید: کتک زدن زن در قرآن کتک زدن زن در قرآن کتک زدن زن در قرآن کتک زدن زن در قرآن کتک زدن زن در قرآن کتک زدن زن در قرآن کتک زدن زن در قرآن کتک زدن زن در قرآن کتک زدن زن در قرآن کتک زدن زن در قرآن کتک زدن زن در قرآن کتک زدن زن در قرآن کتک زدن زن در قرآن کتک زدن زن در قرآن کتک زدن زن در قرآن کتک زدن زن در قرآن کتک زدن زن در قرآن کتک زدن زن در قرآن کتک زدن زن در قرآن کتک زدن زن در قرآن کتک زدن زن در قرآن کتک زدن زن در قرآن کتک زدن زن در قرآن کتک زدن زن در قرآن کتک زدن زن در قرآن کتک زدن زن در قرآن کتک زدن زن در قرآن کتک زدن زن در قرآن کتک زدن زن در قرآن كتك زدن زن در اسلام اسلام و مساله ضرب زن چرا اسلام کتک زدن زن از طرف مرد را تجویز کرده است کتک زدن زن کتک زدن زن با کمربند شوهرم مرا کتک میزند کتک زدن زن توسط شوهر چه حکمی دارد حکم کتک زدن زن در اسلام دیه کتک زدن زن کتک زدن زن توسط مرد جرم کتک زدن کتک زدن زن باردار گناه کتک زدن زن کتک زدن شوهر به زن مجازات کتک زدن تنبیه کتک زدن زن در قرآن کتک زدن زن در قرآن کتک زدن زن در قرآن کتک زدن زن در قرآن کتک زدن زن در قرآن کتک زدن زن در قرآن کتک زدن زن در قرآن کتک زدن زن در قرآن کتک زدن زن در قرآن