متن شعر توسل به حضرت فاطمه زهرا و مدح حضرت زهرا
در این مطلب از سایت تریپ لند متن شعر توسل به حضرت فاطمه زهرا و مدح حضرت زهرا را برای شما آماده کرده ایم. امیدواریم از این مطلب لذت ببرید.
ضمن عرض تسلیت برای فرا رسیدن ایام فاطمیه و شهادت بانوی بزرگوار حضرت فاطمه زهرا س، در این نوشته مجموعه ای از متن شعر برای مناجات با حضرت زهرا و در مدح حضرت زهرا (س) جمع آوری شده است که برای توسل به حضرت فاطمه زهرا می توانید از این اشعار زیبا استفاده کنید.
در ادامه تعدادی از بهترین اشعار توسل به حضرت فاطمه را جمع آوری نموده ایم که می توانید مورد استفاده قرار دهید.
رو کرد خدا قدرت پنهانی خود را
تا خلق کند حوری انسانی خود راابلیس بهشتی بشود گر بگذارد
بر خاک قدم های تو پیشانی خود راهفتاد یهودی نه، که سلمان و ابوذر
مدیون تو هستند مسلمانی خود رادر بند غمت هر که اسیر است عزیز است
آزاد مکن یوسف زندانی خود راچون مور اگر ریزه خور خوان تو باشیم
یک روز ببینیم سلیمانی خود راترسی ز اجل نیست به این شرط که باشیم
در روضه تو لحظه پایانی خود رادل را به منای غم تو ذبح نمودیم
از یاد مبر این همه قربانی خود را
تمام عمر ز داغت گریستم زهرا
خدا گواست که با گریه زیستم زهرابه انزوای غریبانۀ علی شب و روز
چو شمع سوخته جانی گریستم زهراتوئی که عزّت و نامی مرا عطا کردی
وگرنه بی تو ندانم که کیستم زهرانه عاشقم که بگویم مدینه عشق من است
نه رهروم به طریق تو چیستم زهراز پا فکنده مرا بار معصیت امروز
چگونه پیش تو فردا بایستم زهراقبول می کنی اکنون بخوانمت مادر
اگرچه آنچه که خواهی تو نیستم زهرابگیر دست «وفائی »خسته را در حشر
که بر حسین تو عمری گریستم زهرا
توان واژه کجا و مدیح گفتن او؟
قلم قناری گنگی ست در سرودن اوکشاندنش به صحارّی شعر ممکن نیست
کمیت معجزه لنگ است پیش توسن اوچه دختری ، که پدر پشت بوسه ها می دید
کلید گلشن فردوس را به گردن اوچه همسری ، که برای علی به حظّ حضور
طلوع باور معراج داشت دیدن اوچه مادری ، که به تفسیر درس عاشورا
حریم مدرسه ی کربلاست دامن اوبمیرم آن همه احساس بی تعلق را
که بار پیرهنی را نمی کشد تن اودمی که فاطمه تسبیح گریه بردارد
پیام می چکد از چلچراغ شیون اواز آن ز دیده ی ما در حجاب خواهد ماند
که چشم را نزند آفتاب مدفن او
آهسته اسباب سفر را جمع کردی
آثار آن بی بال و پر را جمع کردیآن دستمالی که به سر می بست بی بی
تصویرِ زردِ دردِ سر را جمع کردیتا که یتیمان یاد مادر کم بیفتند
جز چادرِ او، بیشتر را جمع کردیبردی به ایوان و تکاندی چادرش را
جا پایِ آن چندین نفر را جمع کردیدیوار را شستی به تنهایی علی جان
خاکستر مانده زِ در را جمع کردیبا تکه های چوبِ مانده از همان در
نان پختی و اسبابِ شر را جمع کردیکج کرده ای یک یک سرِ مسمارها را
از خانه اسباب خطر را جمع کردی
تریپ لند سر خط یا علی و یا زهرا
قافیه ساختم از نام علی با زهرا
آسمان روی زمین و پدر خاک علی
حضرت کوثر ما، مادر دریا، زهرا
سپر محکم هر غصه ی پیغمبر علی
راحت جان علی،جوشن مولا، زهرا
حشر اسرا و قلم،فاطر و زلزال علی
کهف یس نبأ و واقعه طه،زهرا
نور الانوار علی، مخزن الاسرار علی
سر مستور شده،باطن و معنا،زهرا
دست دستاس تو نان داد همه دنیا را
کرمش برد پی شغل گدایی ما را
قرص خورشید همان نان سر سفره ت بود
رفت تا پر کند از گندم تو بالا را
پرورش داد در این فاصله ی هجده سال
نظرِ امّ ابیهایی تو بالا را
سایه ات نیز نیفتاد به دیوار محل
سایه ات نیز ندید آدم نابینا را
یک نخ از وصله ی آن چادرتان کافی بود
که مسلمان بکند کل یهودی ها را
خواست روشن بشود عرش ، خدا فرمان داد
بنویسند در اطراف زمین زهرا رابنویسند تو را زهره ی تابان علی
بنویسند که خورشید تویی جان علیبنویسند تو را مادر پیغمبر ها
بنویسند تو را عشق همه حیدر ها
بنویسند که از صبح ازل تا امروز
نرسیده ست به پایین قدومت پر ها
ذوالفقار علی و تیغ کلام تو یکیست
خطبه ای خواندی و لرزید همه پیکر ها
بهتر آنکه بنویسند چه شد افتادی
یا چه شد شعله کشیدند ز داغت در ها
بنویسند چه شد فضّه خذینی گفتی
بگذارید بدانند چه شد نوکر ها
تنگیِ کوچه پر و بال تو را اذیت کرد
وای از افتادنِ یکمرتبه ی مادر هاردّ خون مرده گیِ بال و پرت خوب نشد
تو زمین خوردی و حالِ پسرت خوب نشد
دوباره شد وجود من اسیر و مبتلای تو
مثل همیشه این قلم دم زند از وفای توعرض ادب به ساحت شما روانه می کند
قافیه های این غزل خلق شده برای تو!مادر آب، می شود دعا کنی برای من؟
که رفـته تا عـرش خـدا نـوای ربّنای تو!تـکّـه نـخــی ز چـادرت بـر من بینوا ببخش
حاجت من همین شده هرسحر از خدای توخاتم أنبیاء خودش گفت به محضر شما
مادر من تـو هستی و پـدر شود فدای توشرح مقامتان فقط آیه ی وحی می شود
سوره ی کوثر هـدفش مدح تو و ثنای توخشت به خشت قلب من خورده سند به نامتان
گوشه چشمی بنما، دست من و عطای تو!!
در این عالم اگرچه رو زدن بر دیگران عار است
گدای فاطمه بودن برایم بهترین کار است
صدایم را، دعایم را، نوای ربنایم را
همیشه گریه هایم را فقط مادر خریدار است
اگرچه بنده ای پستم، غلام فاطمه هستم
گرفته دست او دستم، مرا زهرا هوادار است
پر از غم شد سراپایم، مصیبت خوان زهرایم
برای معصیت هایم همیشه روضه کفاره است
الا یا ایها العالم، عزای بضعه ی خاتم
به قلب مرتضی مرهم به چشم منکرش خار است
کسی که فاطمه دارد، غم او خاتمه دارد
همیشه واهمه دارد کسی که بند اغیار است
شروع روضه شد با در، زمانی کوچه حالا در
نود روز است یک مادر میان خانه بیمار است
شده چون یاسِ پژمرده، مسیر سنگ دل مرده
به بار شیشه اش خورده… گواهم خون و مسمار است
ادا کن حق این مطلب، برای مادر زینب
چنان ناله بزن امشب که گویا آخرین بار است
متن شعر توسل و مدح حضرت زهرا (س)
خوش آن سری که رود زیر منت زهرا
بد آن دلی که نشد جای حضرت زهرابرای اینکه بهشتی شود کسی کافیست
به قدر یک سر سوزن محبت زهرا
شعر درباره متوسل شدن به فاطمه زهرا
ما زنده به لطف و رحمت زهرائیم
مــامور برای خدمــت زهــرائیم
روزی که تمام خلق حیران هستند
مــا منتظــر شفــــاعت زهــرائیم
شعر با محتوای طلب حاجت از حضرت فاطمه زهرا
هر دم به ضریح بی نشانت ای ماه
بسته ست دخیل قلب من با هر آه
عمریست تپش ها ی دلم می گوید:
«یا فاطمه اشفعی لنا عنداللّه»
اشعار زیبایی در ثنای حضرت فاطمه زهرا (س) توسط شاعران مشهور کشور مان سروده شده است که ما از نوشتن و آوردن تمام این اشعار زیبایی که درباره حضرت زهرا آمده است ناتوانیم و سعی میکنیم برترین اشعار را برای متوسلین و دوستداران بی بی فاطمه زهرا سلام الله علیها بسیاوریم.
متن شعر توسل به حضرت فاطمه زهرا و مجموعه ای بی نظیر از متن شعر در مدح حضرت فاطمه زهرا
شعر برای طلب خاسته و حاجت از حضرت فاطمه زهرا (س)
وقتی گدای فاطمه بودن برای ماست
احساس میکنیم که دو عالم گدای ماستبا گریه بهر فاطمه آدم عزیز است
این گریه خانه نیست که دولت سرای ماستاینجا به ما حسین حسین وحی میشود
پیغمبریم و مجلس زهرا حرای ماستسلمان شدن نتیجه همسایگی اوست
زهرا برای سیر کمال ولای ماستتنها وسیله ای که نخش هم شفاعت است
چادر نماز مادر ارباب های ماستباران به خاطر نوه ی فضه میرسد
ما خادمیم و ابر کرم در دعای ماستفرموده اند داخل آتش نمیشویم
فردا اگر شفاعت زهرا برای ماست
شعر تمجید و توسل به حضرت فاطمه زهرا
دلیل خلق دو عالم فقط تویی زهرا
در آیه آیه ی مریم فقط تویی زهرافقط نه خلقت عالم، خود پیمبر گفت:
دلیل خلقت من هم فقط تویی زهرا!جدا زروضه و پرچم نمی شوم هرگز
چرا که صاحب پرچم فقط تویی زهراکسی که می کند امضا برات کرببلا
درون ماه محرم فقط تویی زهراخدا کند که سری هم به قبر ما بزنی
امید شیعه در آن دم فقط تویی زهرافقط نه ورد زبان علی و بابایت
که بر زبان خدا هم فقط تویی زهراچقدر نور تو در این غزل تلاطم کرد
در آن زمان که سرودم فقط تویی زهرا..
شعر مدح و طلب حاجت از حضرت فاطمه زهرا
بانوی نور، مادر آیینــــه ها ! سلام
روشن ترین تبسـم نور خدا ! ســـــلامای کوثر کبود خــدا، با سه آیــــه آه !
از ما به زخم های کبود شـــما، سلامحزن غریب پنجره ها در غروب نـــــور
ای خواهش همیشه ی آیینه ها ســلامای ماه سرخ گمشده در ناکجای خاک !
بر رد پای نـور تو در ناکجـا ، ســـــــلامغمگیــن ترین پرنده ی ســیاره ی بقیـــــــع !
بال و پر شکستــه ی روح تو را ســلامای باغبان دل شده ی لاله های ســرخ
ای وارث حماســه ی کرب وبــلا ! ســـلامای برتر از فرشته ، شبـیه خود خـــدا !
از ما به روح سبز شما ، تاخــدا، ســـلامدست عنایتی به سـر حاجتم بکـــــش
چشمم هنوز مانده به دست شما…سلام !
متن توسل به حضرت فاطمه زهرا بصورت شعر
شهر آبستن غم هاست خدا رحم کند
شهر این بار چه غوغاست خدارحم کندبوی دود است که پیچیده ، کجا میسوزد ؟
نکند خانه ی مولاست خدا رحم کندهمه ی شهر به این سمت سرازیر شدند
در میان کوچه دعواست خدا رحم کندهیزم آورده که اتش بزنند این در را
پشت در حضرت زهراست خدا رحم کندهمه جمعند و موافق که علی را ببرند
و علی یکه و تنهاست خدا رحم کندبین این قوم که از بغض لبالب هستند
قنفذ و مغیره پیداست خدا رحم کندمادر افتاد و پسر رفت زدست ، درد این است
چشم زینب به تماشاست خدا رحم کندمو پریشان کند و دست به نفرین ببرد
در زمین زلزله برپاست خدا رحم کندماجرا کاش همان روز به آخر می شد
تاز آغاز بلاهاست خدا رحم کندغزلم سوخت دلم سوخت دل آقا سوخت
روضه ی ام ابیهاست خدا رحم کند ….
السلام علیک یا فاطمه الزهرا
شعر زیبا برای توسل و طلب حاجت از حضرت فاطمه (س)
دست و پاگیرم ولیکن دست و پا دارم هنوز
هرچه هستم بازهم طبع گدا دارم هنوزسفره ات را می تکانی روزی ما میرسد
گرچه سیرم کرده ای میل غذا دارم هنوزلطف مادر بهترین تمثیل از لطف خداست
تا به زیر چادرت هستم خدا دارم هنوزنان بپز نان تو خوردم که درستم کرده است
در تنور خانه ات دارالشفا دارم هنوزخانه ات جارو کشی میخواست من جارو کشم
کار اگر اینجا کنم یعنی بها دارم هنوزگفته ام در قبر بگذارند روی سینه ام
دستمال گریه بر داغ تو را دارم هنوزدرنمازم هم به روی شانه ام شال عزاست
من به یمن شال مشکیتان عبا دارم هنوزباهمان یک دست من را یاد کن بین قنوت
مستمندم بی کسم عرض دعا دارم هنوزبازهم درخانه ام عطر فدک پیچیده است
چون که از خرمای باغت چندتا دارم هنوزهرکجا ذکر تو شد برمن حسین الهام شد
درمیان روضه ات غار حرا دارم هنوزمادر ارباب اذن کربلایم را بده
در دل دیوانه داغ کربلا دارم هنوز
شعر متوسل شدن به فاطمه زهرا (س)
دیده آنگاه که با اشک ملاقات کند
رزق گریه طلب از مادر سادات کندگریه هر کس نکند معرفتش کامل نیست
“گر چه صد مرحله تحصیل اشارات کند”روز محشر که همه دیده گریان دارند
نوکر فاطمه آن روز مباهات کندمی زند از قفس عالم خاکی بیرون
هر که با سینه زنی سیر سماوات کندیا علی گفتم و با منکر زهرا گفتم
برود توبه کند ترک عبادات کنداین چه سرّی است که در “بضعه منی” جاری است
که جهان حیرت از این کشف وکرامات کند
شعر توسل به حضرت فاطمه زهرا
چه افتخار بزرگی ، گدای فاطمه ایم
همیشه ملتمسین دعای فاطمه ایم
چه خوب شد که غلام وفای فاطمه ایم
مقلدان ره فضه های فاطمه ایم
شعر زیبا در مدح و مناجات با حضرت فاطمه زهرا
آیا اجازه هست بگریم برایتان
مادر، فدای غربت بی انتهایتان
من را جدا مکن ز در خانه ات، که من
دل بسته ام به چادر سرخ سرایتان
شرمنده ام ز روی تو ای مادر حسن
کاری نکرده ام که شوم مبتلایتان
بی قیمتم اگر چه، شما مادرم شدی
من هم شدم گدای تو و بچه هایتان
بی بی کجاست خاک مزار غریب تو
تا جان دهم کنار شما با دعایتان
شعر برای طلب حاجت و خواسته از حضرت فاطمه زهرا س
ما را گدای حضرت زهرا نوشته اند
اصلا برای حضرت زهرا نوشته اندمیلی به پادشاهی عالم نمی کنیم
وقتی گدای حضرت زهرا نوشته اندتقدیر و سرنوشت تمامی شیعه را
با بچه های حضرت زهرا نوشته اندروز الست با قلم شاه اولیا
ما را فدای حضرت زهرا نوشته اندحتما زمان مردن ما را بدون شک
در روضه های حضرت زهرا نوشته اندحتی مکان مردن ما هم مشخص است
در زیر پای حضرت زهرا نوشته اندشکر خدا که رزق جنون دل مرا
زیر لوای حضرت زهرا نوشته اندایام فاطمیه خدا هم کمانی است
این را خدای حضرت زهرا نوشته اند
متن شعر درباره مدح و توسل به حضرت زهرا س
خداوندا در این عالم به حقِّ حرمتِ زهرا
به این بی دست و پای گم عطا کن عفٌتِ زهرابتاب ای مَه شبانگاهان به یادِ صورتِ نیلی
دلِ عالم به درد آید ز حزن و غربتِ زهراالها! چشم ما را پُر کن از انوارِ شیدایی
دلِ ما را فروزان کن به نورِ عترتِ زهرادلی دارد پُر از خون از غمِ تنهاییِ مولا
نمیداند بجز مولا کسی از محنتِ زهرابه بستر می نشیند او ولی با چادرِ خونین
دلِ پیغمبر ما هم کبود از صورتِ زهرا!
شعر زیبا برای توسل و طلب حاجت از حضرت فاطمه
این صفای سینه هامان از صفای فاطمه است
هر چه داریم و نداریم از عطای فاطمه استچادر خاکی او بر قلب ما هم نور داد
باز هم در جان ما حال و هوای فاطمه استباز هم این سفره های هئیتی رونق گرفت
رونق این روضه ها از اعتنای فاطمه استباز هم مهدی ما شال عزا انداخته
باز دلخون از غم و سوزِ عزای فاطمه استبوی زهرا را گرفته باز شهر مصطفی
کوچه های شهر مست ربنای فاطمه استآبرومان رفته اما بازهم ما را خرید
آنچه آورده است ما را هم، وفای فاطمه استحاجت یک ساله می خواهیم این شب ها از او
دستِ رحمت، بازوی مشکل گشای فاطمه است
متن شعر توسل به حضرت فاطمه س
گل که شد مقصود،حتی خار حاجت می دهد
خار با تو می شود گلزارحاجت می دهدزینب و زهرا بماند فضه هم جای خودش
توی این خانه در و دیوار حاجت می دهد