مذهبی

حضرت موسى(ع) اولين بار چگونه معجزات نبوت…

در این مطلب از سایت تریپ لند به حضرت موسى(ع) اولين بار چگونه معجزات نبوت… می پردازیم. پس به شما پیشنهاد می کنیم حتما تا انتهای این مطلب همراه ما باشید.

حضرت موسى(ع) اولين بار چگونه معجزات نبوت خودش را دريافت كرد؟

در شبى كه موسى از مدين بيرون آمد و به وادى طوى رسيد دو معجزه بزرگ از خدا دريافت داشت.

قرآن اين ماجرا را بيان مى كند : 

خداوند از موسى سؤال كرد: «چه چيز در دست راست توست اى موسى»؟(1)اين سؤال ساده مقدمه اى بود براى بازگو كردن يك حقيقت بزرگ.موسى در پاسخ گفت: «اين قطعه چوب، عصاى من است».(2)و از آنجا كه مايل بود سخنش را با محبوب خود كه براى نخستين بار در را به روى او گشوده است ادامه دهد، و نيز از آنجا كه شايد فكر مى كرد تنها گفتن اين عصاى من است كافى نباشد، بلكه منظور بازگو كردن آثار و فوائد آنست، اضافه كرد: «من بر آن تكيه مى كنم و برگ درختان را با آن براى گوسفندانم فرو مى ريزم علاوه بر اين فوائد و نتايج ديگرى نيز در آن دارم».(3)البته پيدا است، عصا براى صاحبان آن چه فوائدى دارد، گاهى از آن به عنوان يك وسيله دفاعى در مقابل حيوانات موذى و دشمنان استفاده مى كنند، گاهى در بيابان سايبان به توسط آن مى سازند، گاه ظرف به آن بسته و از نهر عميق آب مى كشند.

«به موسى ندا داده شد كه عصايت را بيفكن، و هنگامى كه موسى عصايش را افكند، به آن نگاه كرد ديد همچون مارى است كه با سرعت و شدت حركت مى كند، موسى ترسيد و به عقب برگشت و حتى پشت سر خود را نگاه نكرد»(4)

روزى كه موسى اين عصار را براى خود انتخاب كرد تا هنگام خستگى بر آن تكيه كند و براى گوسفندان برگهاى درختان را بريزد باور نمى كرد كه در درونش چنين قدرت بزرگى به فرمان خدا نهفته باشد، و اين عصاى ساده چوپانى كاخهاى بيدادگران را بلرزده درآورد، و چنين است موجودات اين جهان كه گاه در نظر ما كوچكند، اما استعدادهاى بزرگى در درون نهفته دارند كه به فرمان خدا آشكار مى گردد.

در اين هنگام بار ديگر موسى ندا را شنيد كه به او مى گويد: «برگرد و نترس تو در امان هستى».(5) موسى مى بايست به اين حقيقت آشنا شود كه در محضر پروردگار امنيت مطلق حكمفرما است، آنجا كه جاى ترس و خوف نيست.

معجزه نختستين آيتى از وحشت بود، سپس به او دستور داده مى شود كه به سراغ معجزه ديگرش برود كه آيتى از نور و اميد است و مجموع آن دو تركيبى از «انذار» و «بشارت» خواهد بود، به او فرمان داده شد «دست خود را در گريبانت فرو بر و بيرون آور، هنگامى كه خارج مى شود سفيد و درخشنده است، بدون عيب و نقص».(6)

اين سفيدى و درخشندگى بر اثر بيمارى برص و مانند آن نبود، نورى بود الهى كه كاملاً تازگى داشت. مشاهده اين خارق عادت عجيب، در آن شب تاريك و در آن بيابان خالى، موسى را سخت تكان داد، و براى اينكه آرامش خويش را باز يابد دستور ديگرى به او داده شد و دستور اين بود: «دستهايت را بر سينه ات بگذار تا قلبت آرامش خود را باز يابد».(7) سپس همان ندا به موسى گفت: «اين دو دليل روشن از پروردگارت به سوى فرعون و اطرافين او است كه آنها قوم فاسقى بوده و هستند».(8)

قصه هاى قرآن، حضرت آيت الله مكارم شيرازى

به نقل از سايت تبيان

(1) طه/. 17
(2) طه/. 18
(3) طه/. 18
(4) قصص/. 31
(5) قصص/. 31
(6) قصص/. 32
(7) قصص/. 32
(8) قصص/. 32

پرسمان

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا