مذهبی

حيوانات گياهان و جمادات در قيامت چه…

در این مطلب از سایت تریپ لند به حيوانات گياهان و جمادات در قيامت چه… می پردازیم. پس به شما پیشنهاد می کنیم حتما تا انتهای این مطلب همراه ما باشید.

عمومیت رستاخیز

آنچه از قرآن به دست مى آيد اين است كه رستاخيز اختصاص به انسان ندارد، بلكه امرى عام است و همه جهان داراى رستاخيز است و جهان آخرت ظرف كمال همه موجودا ت و تجلى ملكوت الهى و ظهور جنبه يلى الربى همه مخلوقات است.

آیات حشر حیوانات

نيز آياتى از قرآن كريم به طور ويژه اشاره به حشر حيوانات دارد از جمله:

الف) ما مِنْ دَابَّهٍ فِى اَلْأَرْضِ وَ لا طائِرٍ يَطِيرُ بِجَناحَيْهِ إِلاَّ أُمَمٌ أَمْثالُكُمْ ما فَرَّطْنا فِى اَلْكِتابِ مِنْ شَىْ‏ءٍ ثُمَّ إِلى رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ 6: 38

هيچ جنبنده ‏اى در زمين، و هيچ پرنده‏اى كه با دو بال خود پرواز مى‏ كند، نيست مگر اين كه امّت‏ هايى همانند شما هستند. ما هيچ چيز را در اين كتاب، فرو گذار نكرديم، سپس همگى به سوى پروردگارشان محشور مى‏ شوند،(1).

از اين كه در ذيل آيه فرموده: «ثم…» استفاده مى ‏شود كه مراد از اين شباهت، تنها شباهت در احتياج به خوراك و جفت‏ گيرى و تهيه مسكن نيست بلكه جهت اشتراك ديگرى نيز بين انسان و حيوانات هست كه آنها را در مسأله بازگشت به سوى خدا، به انسان تشبيه كرده است.

ب) وَ إِذَا اَلْوُحُوشُ حُشِرَتْ 81: 5،(2). وحوش جمع وحش است و وحش حيوانى است كه هرگز با انسان‏ها اُنس نمى ‏گيرد (مانند درندگان و امثال آن). ظاهر آيه- از اين جهت كه در سياق آيات توصيف كننده قيامت قرار دارد- بيانگر اين است كه حيوانان وحشى هم در روز قيامت، مانند انسان‏ها محشور خواهند شد.

اما اين كه پس از محشور شدن چه وضعى خواهند داشت و سر انجام كارشان چه خواهد شد، در كلام خداى تعالى و روايات معتبر، چيزى نيامده است.

حال بايد ديد، ملاك حشر و بازگشت انسان به سوى خدا چيست؟ و آيا همان ملاك، مشتركاً در حيوانات نيز وجود دارد؟

بديهى است كه ملاك محشور شدن در انسان، جز نوعى از زندگى ارادى و شعورى- كه راهى به سوى سعادت يا بدبختى نشان مى ‏دهد- نيست. ملاك سعادت تنها همان داشتن شعور و فطرت انسانى است كه به كمك پيامبران راه مشروعى از اعتقاد و عمل را به روى او باز مى ‏كند و انسان آن راه را بپيمايد، در دنيا و آخرت سعادتمند مى‏شود. اين سنتى است كه فطرت هر انسانى، آن را قبول دارد و در دو محور خلاصه مى‏شود:

دعوت به كار خير و عدل و نهى از عمل بد و ظلم. آيات بسيارى از قرآن كريم، مؤيّد اين نگرش است از جمله: وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها 91: 8- 7 و قسم به جان آدمى و آن كس كه آن را آفريده و منظم ساخته، سپس فجور و تقوا (شرّ و خيرش) را به او الهام كرده است،(3). با تفكّر عميق در مراحل زندگى حيوانات و در نظر گرفتن حالات مختلفى كه هر نوع از حيوانات در مسير زندگى به خود مى ‏گيرند، روشن مى‏شود كه حيوانات هم مانند انسان، داراى آرا و عقايد فردى و اجتماعى‏ اند و حركات و سكناتى كه در راه بقا و جلوگيرى از نابود شدن از خود نشان مى‏دهند، همه بر مبناى آن عقايد است يعنى، حيوان نسبت به حاجت‏هاى خود و اين كه چگونه مى ‏توان آن‏ها را برآورده ساخت، داراى شعور، آرا و عقايدى است كه همان‏ها او را مانند انسان، به جلب منافع و دفع ضررها وا مى‏ دارد.

حيوانات نيز مانند آدميان تا اندازه‏اى، از موهبت اختيار بهره‏دارند (البته نه به آن قوت و شدّتش كه در انسان هست) و نيز داراى سطحى از فهم و شعوراند. موارد فراوانى است كه به برخى از آن شواهد اشاره مى‏ شود.. 1

زيست‏ شناسان در بسيارى از انواع حيوانات (مانند مورچه، زنبور عسل و موريانه) آثار عجيبى از تمدن و نازك كارى‏هاى ظريفى در صنعت و لطايفى در شيوه اداره مجموعه خود برخورده‏اند كه هرگز نظير آن- جز در بعضى از ملل متمدن- ديده نشده است. قرآن كريم مى‏فرمايد: وَ فِى خَلْقِكُمْ وَ ما يَبُثُّ مِنْ دابَّهٍ آياتٌ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ 45: 4 و نيز در آفرينش شما و جنبندگانى كه [در سراسر زمين‏] پراكنده ساخته، نشانه‏هايى است براى جمعيتى كه اهل يقين‏اند،(4).

شاید این مطالب را هم بپسندید:

چله زیارت عاشورا آیت الله حق شناس

حکم روزه روز عاشورا از نظر مراجع

اعظم الله اجورنا بمصابنا بالحسین شعار محرم/ شیوه تسلیت گفتن مومنین در روز عاشورا

متن کامل خطبه غدیر خم

اين آيات مردم را به شناختن عموم حيوانات و تفكّر در كيفيت خلقت آنها و كارهايى كه مى‏كنند، ترغيب نموده و در آيات ديگرى به عبرت گرفتن از بعضى از آنها (مانند چهارپايان، پرندگان، مورچگان و زنبور عسل) دعوت كرده است وقتى كه زندگى بسيارى از حيوانات با نظام جالب و شگفت‏انگيزى آميخته است چه مانعى دارد كه اين اعمال- همان طور كه ظاهرشان نشان مى‏دهد- ناشى از عقل و درك باشد؟ گرچه بعضى ميل دارند همه اين‏ها را يك نوع الهام غريزى بدانند، اما هيچ دليلى براى اين موضوع در دست نيست كه اعمال آنها به صورت ناخودآگاه و غريزى- بدون عقل- انجام مى‏شود.. 2 با دقت در حالات نفسانى انسان- كه به وسيله آن افعال اختيارى خود را انجام مى‏دهد- استنباط مى‏شود كه به شعور و اراده احتياج است. همين شعور و اراده، در سطحى نازل‏تر، در حيوانات- مخصوصاً حيوانات اهلى- مشاهده مى‏شود، مثلاً در بعضى موارد حيوان از خود حركاتى نشان مى‏دهد كه انسان، مى‏فهمد كه اين حيوان در انجام دادن آن عمل مردّد است و در بعضى موارد مى‏بينيم كه حيوان با توجه به نهىِ صاحبش- از ترس شكنجه و يا به جهت تربيتى كه يافته است- از انجام دادن عملى خوددارى مى‏كند.

در واقع همه كارهاى حيوان، مانند موش گرفتن گربه و يا فرار موش از گربه نيست كه به دليل روشن بودن نفع آن، بدون بهره‏گيرى از تفكّر، اراده به عمل اقدام كند، بلكه در بعضى از موارد، صرف علم به وجود آن در برانگيختن اراده كافى نيست چون به نافع بودنش جزم و يقين ندارد انگيزش اراده به سوى آن محتاج به تفكّر است.

از اين رو ناگزير است كه فكر و شعور خود را به كار اندازد و ببيند آيا نواقص و موانعى همراه آن هست يا نه و اين كه آيا نافع است يا مُضر؟ در اين قبيل موارد، آن قدر فكر خود را به كار مى ‏اندازد، تا به يك طرف احتمالات يقين پيدا كند.

اينها دليل بر اين است كه در نفوس حيوانات هم، حقيقى به نام اختيار و استعداد حكم كردن به شايسته و ناشايست وجود دارد. او نيز مى‏تواند يك جا به لزوم فعل حكم كند و جايى ديگر به وجوب ترك آن و ملاك اختيار نيز همين است. البته اين صلاحيت، بسيار ضعيف‏تر از آن مقدارى است كه در نزد انسان‏ها ديده مى‏ شود،(5). اما چند نكته درباره حشر حيوانات قابل ذكر است:

1 با توجه به اين دلايل و دليل‏ هاى متعدد ديگر، وقتى صحيح باشد كه بگوييم حيوانات هم تا اندازه‏اى- هر چند ضعيف- از اختيار سهمى دارند چرا صحيح نباشد احتمال دهيم كه خدا سبحان، حدّ متوسط همان اختيار ضعيف را ملاك تكاليف مخصوص قرار دهد كه با افق فهم آنها مناسب باشد و ما از ان اطلاعى نداشته باشيم.

خلاصه، راهى باشد كه از آن راه، پاداش دادن به حيوان مطيع و مؤاخذه از حيوان سركش، صحيح باشد و جز خداى سبحان، كسى بر آن آگاهى نداشته باشد؟

2 تكليف مراحلى دارد و هر مرحله، ادراك و عقلى متناسب با خود مى‏خواهد. تكاليف فراوانى كه در قوانين اسلامى، براى ان وجود دارد، به قدرى است كه بدون داشتن يك سطح عالى از عقل و درك، انجام دادن آنها ممكن نيست و ما هرگز نمى‏توانيم چنان تكاليفى را براى حيوانات بپذيريم زيرا شرايط آن در حيوانات حاصل نيست.

اما مرحله ساده و پايين‏ترى از تكليف تصور مى‏شود كه اندكى فهم و شعور، براى آن كافى است. ما نمى‏توانيم چنان فهم و شعور و تكاليفى را به طور كلى، درباره حيوانات انكار كنيم. حتى درباره كودكان و ديوانگانى كه پاره‏اى از مسائل را مى ‏فهمند، انكار همه تكاليف مشكل است مثلاً نوجوانان چهارده ساله را- كه به حدّ بلوغ نرسيده ولى كاملاً مطالب را خوانده و فهميده ‏اند- در نظر بگيريم. اگر آنان مرتكب قتل نفس شوند- در حالى كه تمام زيان‏هاى اين عمل را مى‏دانند- آيا مى‏توان گفت كه هيچ گناهى از آنان سر نزده است؟ قوانين كيفرى دنيا نيز افراد نابالغ را در برابر پاره‏اى از گناهان، مجازات مى‏ كنند هر چند مجازات‏ هاى آنان خفيف‏تر است.

بنابراين بلوغ و عقل كامل، شرط تكليف در مرحله عالى و كامل است و در مراحل پايين ‏تر (يعنى در مورد پاره‏اى از اعمالى كه قُبح و زشتى آن براى افراد پايين‏تر نيز كاملاً قابل درك است) نمى‏توان بلوغ و عقل كامل را شرط دانست.. 3

در مورد اين كه آيا حشر حيوانات، شبيه حشر انسان است، يعنى، آنان هم مبعوث شده و اعمالشان حاضر مى‏شود و بر طبق آن پاداش و كيفر مى‏بينند يا نه بايد گفت: معناى حشر اساساً همين است چرا كه حشر در لغت به مفهوم جمع كردن افراد و سوق دادن آنان به سوى انجام كارى است. از آياتى مانند :

إِنَّا مِنَ اَلْمُجْرِمِينَ مُنْتَقِمُونَ 32: 22 مسلماً ما از مجرمان انتقام خواهيم گرفت،(6).

و فَلا تَحْسَبَنَّ اَللَّهَ مُخْلِفَ وَعْدِهِ رُسُلَهُ إِنَّ اَللَّهَ عَزِيزٌ ذُو اِنتِقامٍ 14: 47

پس گمان مبر كه خدا و عده‏اى را كه به پيامبرانش داده، تخلّف كند چرا كه خداوند قادر و انتقام گيرنده است،(7).

و آيات مشابه آن استفاده مى‏ شود كه حكمت حشر، اِنعام و انتقام (جزاى احسان و ظلم) است و چون اين دو وصف، در بين حيوانات نيز وجود دارد و اجمالاً بعضى از آنها را مى ‏بينيم كه در عمل خود ظلم مى‏كنند و برخى ديگر را مشاهده مى‏ كنيم كه احسان را رعايت مى‏كنند از اين رو بايد بگوييم كه حيوانات نيز حشر دارند،(8).

(1) (انعام/ 38)
(2) (تكوير، آيه 5)
(3) (شمس، آيه 7 و 8)
(4) (جاثيه، آيه 4)
(5) (براى مطالعه بيشتر ر. ك: تفسير نمونه، ج 5، ص 224)
(6) (سجده/ 22)
(7) (ابراهيم، 47)
(8) (ر. ك: الميزان، ج 7، صص 75- 78 (ذيل تفسير آيات 37- 55 سوره انعام و تفسير نمونه، ج 5، صص 224- 227)

پرسمان/

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا