کتک زدن همسر چه حکمی دارد
در این مطلب از سایت تریپ لند به کتک زدن همسر چه حکمی دارد می پردازیم. پس به شما پیشنهاد می کنیم حتما تا انتهای این مطلب همراه ما باشید.
کتک زدن همسر در اسلام حرام و گناه بزرگی است. در روایات زیادی از ظلم به دیگران و همسر نهی شده است.
کتک زدن زن در قرآن
کتک زدن زن توسط شوهر چه حکمی دارد
نبایدهای روابط همسران
خشـونت و کتـککاری ممـنـوع!
زن امانت الهی
زن همانند « دسته گلی زیبا » به منزل مرد آمده و ضروری است که از آن به نحو احسن نگهداری کند تا پژمرده نشود. به فرموده امیرالمؤمنین علی(ع) زن «امانت الهی» میباشد که به دست همسرش سپرده شده است.
(مستدرک الوسائل، ج 2، ص 551)
زن در انجام کارهای خانه همچون: طبع غذا، شستن لباس و ظرف، بچهداری، خیاطی، قالیبافی، خرید مایحتاج زندگی، نظافت منزل، حتی شیردادن کودک و… وظیفه ندارد و مرد نمیتواند وی را به این امور مجبور کند. (توضیح المسائل، امام خمینی، مسئله 2414)
در عین حال خانم خانه از باب لطف و مهربانی و تقسیم کار و تسهیل امور زندگی، آن همه کارهای سنگین را به انتخاب و اختیار خود انجام میدهد. بنابراین شایسته است که از او نهایت سپاسگزاری و قدر شناسی به عمل
آید.
در این نوشتار به این نکته بسیار مهم میپردازیم که روش « کتک زدن » به مراتب نامناسبتر بلکه زشتتر از شیوه امر و نهی کردن است که در معارف اسلامی از آن بسیار نهی شده است.
در روابط انسانی «کتک کاری و بر خورد فیزیکی» نباید ورود پیدا کند. ما انسانها با نعمتهای خدادادی مانند «عقل و تدبیر، قدرت بیان، احساس و عاطفه» میتوانیم مشکلات و اختلافاتمان را حل و فصلنماییم و نیازی به رفتارهای خشونتآمیز و قهری نداریم. این حیوانات هستند که بخاطر نداشتن درک و زبان تفاهم و تفهیم، گاهی کارشان به نزاع و دعوا
میانجامد.
مردی که دست روی همسرش بلند میکند در واقع به او ستم روا داشته و انسان ستمگر، هم در این جهان و هم در جهان آخرت، کیفر خواهد دید. آن هم ظلم به شخصی که با صدها امید و آرزو به خانه شوهر آمده تا در پناه او به آرامش روانی و آسایش جسمانی برسد. به مردی پناه آورده که حامی و غم خوار او باشد و در سختیها و نارساییهای روزگار یاریاش کند.
در حدیث آمده است: «هر مردی که به صورت همسرش سیلی بزند، خداوند به فرشته مأمور دوزخ (مالک) فرمان میدهدکه دردوزخ هفتاد سیلی به صورت آن مـرد بنوازد. و هر فردی که دستش را بر موهای زن مسلمانی بگذارد برای اذیّت کردن او، درجهنّم دستش با میخهای آتشین کوبیده میشود.»(مستدرک الوسائل، همان به نقل از همسرداری، ص 145 )
«زنان مـوجودی ارزشمندند که بدست آزاد مردان به امانت سپرده شدهاند و آنها را عزیز و محترم نمیدارد مگر مردی که خود دارای عزّت و احترام باشد. و زنان را خـوار و سرکـوب نمیکند مـگر مردی که خـود خوار و بیارزش
باشد.
«مردی که همسرش را آزار برساند، در پیشگاه خدا نماز و بلکه هیچ کارخیری از او پذیرفته نمیشود. و او اوّل کسی است که وارد دوزخ میگردد.» (وسائل الشیعه، باب 86، حدیث 4، به نقل از ازدواج در اسلام، ص 128)
برخورد امام علی(ع) با مرد خشن
سعید بن همدانی میگوید: در یک روز داغ و سوزان امام علی(ع) را در کوفه دیدم که کنار دیواری ایستاده بود و به اطراف نگاه میکرد.
پرسیدم: ای امیرالمؤمنین، در این ساعت، این جا چه میکنید؟ فرمود: از خانه بیرون آمدهام تا مظلومی را یاری نمایم و یا به داد و پناه کسی برسم. در همین لحظه زنی پریشان و نالان با دیدن حضرت، خود را به او رساند و گفت : شوهرم به من ظلم کرده و حق مرا پایمال نموده است. او سوگند یاد کرده که مرا به باد کتک بگیرد. خواهش میکنم همراهم بیایید. علی(ع) لحظهای چشم به زمین دوخت، سپس سرش را بلند کرد و فرمود: سوگند به خدا نمیروم تا حقّ مظلوم را با قاطعیّت بگیرم. حضرت به سوی خانه او حرکت کرد. وقتی به خانه رسید، امام به شوهرش فرمود: از خدا بترس، تو همسرت را تهدید کرده و به وحشت انداختهای. جوان گفت: به تو چه مربوط است؟ به خدا او را با آتش میسوزانم.
در همین هنگام بود که جوان گستاخ ضربه شمشیر علی(ع) را کمی حسّ کرد و نقش بر زمین شد. و به او فرمود: من تو را به کار نیک امر و از زشتی نهی میکنم، تو کار نیک مرا ردّ میکنی؟ همین الان توبه کن. از سر و صدای آنها همسایهها بیرون آمدند و به حضور علی(ع) رسیدند. جوان امام را شناخت، وحشت زده و ملتمسانه عرض کرد :ای امیرالمؤمنین مرا ببخش. به خدا سوگند، در آینده آن چنان با همسرم رفتار میکنم که من فرش زمین شوم و او مرا زیر پای خود قرار دهد.
(داستانهای روایی، ص 386، به نقل از سفینة البحار ج 2 ص 321 )
با دقت در این قصّه تاریخی، معلوم میشود که تهدید به زدن و نیز ترساندن همسر، از نظر پیشوای اوّل شیعیان جهان، چه اندازه سخت و سنگین است که حاضر میشود مرد خطا کار را با شمشیر خود بنوازد. برخورد علی(ع) نشان میدهد که زدن همسر از نظر اسلام امری بسیار ناپسند و منفور است.
آثار زیانبارکتک زدن
کتککاری و برخوردهای فیزیکی به ویژه میان زن و شوهر، اثرات جبران ناپذیری را در پـی دارد. و در این جا تنها به برخی از آنهااشارهای مختصر میشود.
1- زنی که به وسیله همسرش کتک میخورد، به طور طبیعی زمینههای افزایش «کینه و دشمنی و کدورت و دل سردی» در وجودش پیدا میشود. البته این پس زمینهها ممکن است در دل فرزندان و اقوام نزدیک زن نیز به وجود بیاید، آن چنانکه گاهی منجر به خـشونت و جـراحت و قتـل گشته است.
2- فرو ریختن ارزشهای انسانی هم چون کرامت و بزرگواری و شکسته شدن حرمتهای یکدیگر.
3- کم رنگ شدن علاقه و عشق میان همسران و سست گردیدن رابطههای عاطفی و احساس میان اعضاء خانواده.
4- تأثیرات منفی بر روی تربیت و رفتار آینده فرزندان.
5- بروز آسیبهای جسمانی و نقص عضو. 6- استمرار دعواهای خانوادگی و برخوردهای فیزیکی، پای بسیاری را به دادگاه کشانده و منجر به پدیده ناخوشایند «طلاق» گردیده است.
7- کاهش آبرو و اعتبار اجتماعی در میان همسایگان و اقوام و دوستان.
8- از بین بردن یا تضعیف روحیه نشاط و شادابی در میان خانواده.
9- ارتکاب «گناه» در پیشگاه الهی و زدودن «برکت» از زندگی دنیایی.
راهکارهای افزایش سـعهصـدر
و ظـرفیّت
خواهر و برادر گرامی، این حقیقت را باید پذیرفت که غیر از مردان و زنان بزرگ الهی، بیشتر مردم از «سعه صدر» کافی برخوردار نیستند.
ما انسانهای کم ظرفیّت با کوچکترین عامل ناخوشایند، تعادل روحی مان به هم میریزد. دچار اضطراب و نگرانی میشویم. و گاهی رفتارمان به عصبانیّت و پرخاشگری و زد و خورد و خشونت میانجامد.
پرسش مهم این است که چه باید کرد؟ چگونه ظرفیّت وجودمان را فزونی بخشیم؟ در پاسخ به اختصار عرض میشود: اگر دوست داریم در زندگیمان هیچگاه و یا بسیار کم، گرفتار خشونت و نزاع شویم، ابتدا لازم است هر یک از ما تمرین و ممارست کنیم که ظرفیّت و سعه صدر خویش را به وسیله «عوامل مثبت» افزایش
دهیم.
عـوامـل مثبت، مانند:
– فهم حقیقت و ماهیّت دنیا به اینکه آمیختهای از سختیها و راحتیهاست. اگـر دنیا را اینگـونه شناختیم، در آن صورت انتظارات و توقّعات ما در زندگی، واقعی و متعادل خواهد شد.
– مطالعه و آشنایی با تاریخ زندگی و سیره رفتاری مردان و زنان بزرگ تاریخ، مانند انبیاء و اولیاء الهی. آنان بهخاطر قبول مسئولیّت هدایت بشر، بیشترین و سختترین آزار و اذیّتها را در دوران خود تحمّل کـردهاند و هیچگاه مـأیوس نشده و از خـود ضعف نشان ندادند. رفتار و گفتار و افکـار ایشان میتواند برای همه ما الگوی مناسبی باشد.
-تمرین صبوری در پیش آمدهای کوچک در زندگی. یک وزنهبردار ورزشکار کارش را به یقین از وزنههای کم شروع میکند و با تمرینات بسیار با برداشتن وزنههای سنگین قهرمان
میشود.
– کمک خواستن از خدای مهربان بـرای رشد و تقویت روحیه بردباری و تحمّل بار مسئولیّت. دعـا، توسّل، توکّل، استغاثه و… اهرمهای بسیار مناسبی هستند تا در زنـدگی در بـرابـر مشکلات و نارساییها به آنها تکیه نماییم.
در مرتبه بعد، باید به جدّ مراقبتنماییم و کوشش کنیم تا از «عوامل منفی» تأثیرگذار در بروز هیجانات پرخاشگر و عصبی جلوگیری شود.
عـوامـل منفی، مانند:
– لجبازی کردن با همسر در مسائل مختلف.
– اصرار و پافشاریهای بیمورد.
– بهانه جوییهای بچه گانه.
– ناسزا گفتن و توهین به همسر و بستگان یکدیگر.
– شک داشتن و بدبینی به رفتار و افکار همسر.
– کوتاهی و قصور ورزیدن در انجام وظایفی که به عهده هر کدام از زن و شوهر است.
– بد اخلاقی و تند خویی.
– انتظارات نابجا داشتن.
– بیتوجّهی به خواستهها و انتظارات واقعی از قبیل ارضای غریزه جنسی از هر دو طرف که بسیار حائز اهمیّت میباشد.
و بهطور خلاصه همه «نبایدهای» مطرح شده در روابط همسران.
مسلّم است که پیغمبر اکرم(ص) راهکارهای منفی و خلاف اخلاق که امروزه بین برخی مردان متداول است، به کار نمیبرد.
هیچگاه برای آرام کردن همسران خویش، از زدن، آبرو بردن، مهریه را گرو گذاشتن، تهمت زدن و… استفاده نمیکرد. حتی شنیده نشده که از مقامات ذاتی یا اعتباری خود استفاده
کند.
مثلاً: هیچگاه به یکی از همسران خود نگفت: چون من پیامبر هستم، مخالفت شما با من، مخالفت با پیامبر خداست و فلان مجازات را دارد.
او نگفت: چون حاکم مدینه هستم، مخالفت شما، مخالفت با حاکم اسلام است و حکمش محاربه با خداست.
او نگفت: چون سن من بیشتر است و در امور سیاسی و اجتماعی سابقهام زیادتر است و فرشتگان بر من وحی میآورند و از شما آگاهترم، پس شما باید از من پیروینمایید. یـا چون پیامبر خدا و راستگو هستم، پس شکّ و شبهه در کارها و سخنان من، شکّ در صداقت و راستگویی من
میباشد.
حضرت در این زمینهها با همسر خویش مانند دو انسان عادّی با هم بر خورد
داشتند.
پیامبر از راهکارها و عوامل مثبت، کمال بهرهبرداری را میکرد. عطوفت و مهربانی او همراه با مدیریّت خوب و نادیده گرفتن اشتباهات و خطاهای همسران و روحیّه گذشت و عفو نمودن، از ایشان موجودی ساخته بود که همه زنانش او را دوست میداشتند.
جمعبندی
همسران گرامی، چقدر زیبا و پر افتخار خواهد بود که بعد از سالیان طولانی زندگی مشترک، هر کدام بتوانیم ادعا کنیم که تا به حال دست روی هم بلند نکردهایم. بدین طریق هم نزد همسرمان رو سفید هستیم و محبّت روز افزون او را در قلبمان احساس میکنیم و هم در پیشگاه پروردگار مهربان شرمنده نخواهیم بود که بر روی بندهای از بندگان او ستمیو ظلمینکردهام.
ممکن است چند روزی با هم قهر کرده باشیم، امّا هیچگاه حتی یک کلمه بد و زشت به یکدیگر نگفتهایم، چه رسد به اینکه با هم دعوا و زد و خورد کرده باشیم. نتیجه اینگونه رفتار انسانی بهطور قطع درس ماندگاری برای فرزندان و اطرافیان خواهد
بود.
در روایـت داریـم: «خدا دوستان خود را در میان همه بندگانش پنهان ساخته است، بنابراین هیچ بندهای را کوچک و خوار محسوب نکن، شاید همان فرد دوست خدا باشد و تو از آن غافل باشی.» (خصال شیخ صدوق، ج 1، ص 198)
این نکته کلیدی را نباید فراموش کرد که زندگی مشترک در این جهان مادّی و زودگذر، فراز و نشیب فراوان دارد. همیشه همهچیز وفق مراد ما پیش نمیرود.
اقبال و ادبار دنیا یک سنّت واقعی است. آن قدر باید ظرفیّتمان را بالا ببریم که در مقابل اقبال و روی آوردن دنیا، دچار غرور و سرکشی و از خود باختگی نشویم.
و در برابر ادبار و رویگردانی دنیا، گرفتار یأس و ناامیدی و سرخوردگی و غضب نشویم. بلکه «مراقبت دائم و لحظه به لحظه» میتواند ما را در روی آوری و رویگردانی دنیا، محکم و مقاوم و صبور کند.
نقل میکنند: حضرت نوح(ع) زن ناسازگار و بدی داشت، حتّی زنش به مردم میگفت: نوح دیوانه است. یک سال باران نیامد و قحطی شد. مردم به روستای محل زندگی نوح(ع) رفتند تا برایشان دعا کند.
زن گفت: اگر دعایش مستجاب میشد، برای خودمان دعا میکرد که وضعمان خوب میگردید. الان هم رفته بیابان تا هیزم جمع
کند. مردم پیش نوح نبی رفتند و از او در خواست دعا نمودند. حضرت نیز دعا کرد و سپس باران آمد. عدّهای به نوح(ع) گفتند: ای پیامبر خدا، تو که مستجابالدعوهًْ هستی، چرا در مورد زن ناسازگار خود نفرین نمیکنی؟ نوح(ع) در پاسخ گفت: ارزش و پاداش «صبر و بردباری» درباره چنین زنی بهتر است. (داستانهای روایی، همان ص 440)