مذهبی

وظيفه ما نسبت به حضرت زهرا (سلام الله…

در این مطلب از سایت تریپ لند به وظيفه ما نسبت به حضرت زهرا (سلام الله… می پردازیم. پس به شما پیشنهاد می کنیم حتما تا انتهای این مطلب همراه ما باشید.

پاسخ اجمالي:

حضرت زهرا ((سلام الله عليها)) به عنوان برترين بانوي عالم هستي، داراي ابعاد والاي شخصيتي و اخلاقي مي‌باشند و اين شخصيت، مورد توجه خاص پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) و اهل بيت ((عليهم السلام)) و بزرگان مسلمان و غير مسمان بوده و مي باشند.

پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله)  به عنوان خاتم پيامبران، دعوت انبياء گذشته را تکميل کردند؛ بعد از ايشان، امامان از نسل حضرت زهرا ((سلام الله عليها) ، به امامت رسيدند و مسير هدايت را بعد از پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله)  ادامه دادند و بقاي اسلام بواسطه همين شجره مبارك، تحکيم وتثبيت شد. بنابراين ثمر دهي تلاش ها و دستورات پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) ، منوط به وجود با برکت ايشان بوده است و ما اين هدايت و نجات از ضلالت را، مديون حضرت فاطمه (سلام الله عليها) هستيم.

حضرت زهرا (سلام الله عليها) تلاشها و مجاهدت هاي زيادي در زندگي اجتماعي از خود نشان دادند كه برخي از آنها موارد زير است:

1.     دفاع از امام معصوم تا پاي جان؛

2.     ظلم ستيزي و دفاع از حق؛

3.     مقام خضوع و عبادت  دربرابر خداوند؛

4.     مقام والاي علمي؛

5.     رعايت حقوق فرزندان و همسر

6.     سازش با سختي ها

با توجه به اينکه تنها شناختن ابعاد نوراني شخصيت ايشان براي اصلاح جامعه و سير به سمت تعالي کافي نيست و نظر به اينکه وظيفه مداري ايجاب مي کند اين ابعاد براي محيط جامعه و افکار عمومي هم روشن شود، وظيفه ما در قبال ايشان اين است که اين بانو را با اين ابعاد شخصيتي بيان شده، به جامعه بشناسانيم و معرفي کنيم.

پاسخ تفصيلي:

فاطمه زهرا عليها (سلام الله عليها) ، الگو براي تمام انسانها و حجت خدا بر امامان معصوم ((عليهم السلام)) و اسوه ها و سپس توجه و دقت به الگوها و اسوه ها و تاسي به رفتار و اعمال آنها مي باشد، با معرفي اين ابعاد اخلاقي و شخصيتي، مي توانيم وظايف خود را در اين راه بهتر بشناسيم و طبيعتا به وظايف خود به نحو شايسته تري عمل کنيم.

در روايتي که در کتاب الغيبه شيخ طوسي رحمة الله عليه آمده ، به الگو و اسوه بودن حضرت زهرا (سلام الله عليها) به خوبي تصريح شده است. امام مهدي (عليه السلام) در توقيع شريفي مي فرمايند:

وفِي ابْنَةِ رَسُولِ اللَّهِ ص لِي أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ.

دختر رسول خدا، الگوي مناسبي براي من است.

الطوسي، الشيخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علي بن الحسن (متوفاى460هـ)، كتاب الغيبة، ص 286، تحقيق الشيخ عباد الله الطهراني/ الشيخ على احمد ناصح، ناشر: مؤسسة المعارف الاسلامية، الطبعة الأولى، 1411هـ.

امام عسکري (عليه السلام)، حضرت زهرا (سلام الله عليها) را حجت بر امامان معرفي نموده است:

«نحن حجّة اللّه على الخلق، و فاطمة حجّة علينا.

ما حجت خدا بر مخلوقات هستيم و حضرت فاطمه (سلام الله عليها)  حجت خدا بر خود ماست.

بحراني اصفهاني، عبد الله بن نور الله (متوفاي قرن 12)، عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآيات و الأخبار و الأقوال ج‏11، ص7، ناشر: مؤسسة الإمام المهدى عجّل الله تعالى فرجه الشريف‏، مكان چاپ: ايران؛ قم‏

اين روايت، در کتاب ديگري با اين عبارت آمده است:

نحن حجة الله على خلقه، و جدّتنا فاطمة حجة اللّه علينا.

ما حجت خدا بر خلق هستيم و مادر ما فاطمه (سلام الله عليها) حجت خدا بر ماست.

اطيب البيان في تفسير القرآن‏،طيب سيد عبد الحسين‏، ، ج‏13، ص: 225، ناشر: انتشارات اسلام، سال چاپ: 1378

در هر سه روايت، بحث الگو گرفتن و اسوه پيدا کردن مطرح شده است و سپس به معرفي و مشخص کردن الگو پرداخته شده است؛ از آنجا که عمل معصوم براي ما حجت قطعي مي‌باشد، معرفي يک شخص از سوي امام (عليه السلام) به عنوان الگو، روشن کننده راه و از سوي ديگر نشان دهنده علو مقام شخص معرفي شده مي باشد؛ زيرا امام معصوم که شخصي را به عنوان الگو معرفي مي کند که نقصاني در اعمال او نباشد و معرفي حضرت زهرا (سلام الله عليها) به عنوان اسوه و الگو از سوي امام، همين نتايج و ثمرات را دارد و راه و ظايف ما را در اين راه مشخص مي کند.

وظايف ما در مقابل حضرت زهرا (سلام الله عليها)

باتوجه به مقدمه فوق و با دقت در شخصيت نوراني ايشان، 2 وظيفه به عنوان وظايف فردي و اجتماعي ما، مشخص مي‌شود:

1. شناساندن ايشان به عنوان الگو به افراد اجتماع و معرفي ابعاد اخلاقي وعملي ايشان به عنوان يک الگوي بي بديل

ابعادي چون اهميت به تعليم و تعلم، معرفت، صبر و متانت، عفت، عبادت و خداشناسي، اهتمام به تربيت اولاد و همسر داري، عدم سکوت در برابر ظلم و تلاش همه جانبه در حمايت از حق و دفاع تمام قد از امام معصوم (عليه السلام) در زندگي ايشان برجسته است و نمود ويژه دارد؛ به عنوان وظيفه اول، در حد فهم و معرفت و توان خود، اين بانوي آسماني را با اين فضايل و ويژگيها به جامعه معرفي کنيم.

2. توجه به ابعاد شخصيتي و فرهنگ رفتاري حضرت زهرا (س) و الگو گرفتن از آن در زندگي فردي

1. معرفت به امام و دفاع از امام معصوم (عليه السلام) تا پاي جان

در شرايطي که حضرت زهرا (سلام الله عليها) روزها و ساعت پاياني عمر شريف خود را سپري مي‌کردند و حال مناسبي نداشتند، عده اي از زنان مدينه به محضر حضرت فاطمه عليها سلام شرفياب شدند، تا جوياي احوال ايشان باشند؛ حضرت زهرا (سلام الله عليها) ، علي رغم حال نامساعد، به دفاع از حقوق پايمال شده همسر خود پرداختند و با اشاره به ظلم هاي مرد نمايان آن زمان در حق امير المؤمنين و ريشه اين ظلم ها وخيانت ها، زبان به مدح همسر مظلوم خويش گشودند و عاقبت اين خيانت افراد در حق علي (عليه السلام) را برشمردند.

لما مرضت فاطمة عليها السلام المرضة التي توفيت بها دخل النساء عليها فقلن كيف أصبحت من علتك يا بنت رسول الله صلى الله عليه وسلم فقالت أصبحت والله عائفة لدنياكم قالية لرجالكم لفظتهم بعد أن عجمتهم وشئنهم بعد أن سبرتهم فقبحاً لفلول الحد وخور القنا وخطل الرأي وبئسما قدمت لهم أنفسهم إن سخط الله عليهم وفي العذاب هم خالدون لا جرم لقد قلدتهم ربقتها وشنت عليهم عارها فجدعا وعقرا وبعدا للقوم الظالمين ويحهم أنى زحزحوها عن رواسي الرسالة وقواعد النبوة ومهبط الروح الأمين الطبن بأمور الدنيا والدين إلا ذلك هو الخسران المبين وما الذي نقموا من أبي الحسن نقموا والله منه نكير سيفه وشدة وطأته ونكال وقعته وتنمره في ذات الله وبالله لو تكافئوا على زمام نبذه رسول الله صلى الله عليه وسلم لسار بهم سيراً سجحاً لا يكلم خشاشه ولا يتعتع راكبه ولأوردهم منهلاً روياً فضفاضاً تطفح ضفتاه ولأصدرهم بطاناً قد تحرى بهم الري غير متجل منهم بطائل بعمله الباهر وردعه سورة الساغب ولفتحت عليهم بركات من السماء وسيأخذهم الله بما كانوا يكسبون.

أبي الفضل احمد بن أبي‌طاهر المعروف بابن طيفور (متوفاى280 هـ ) بلاغات النساء، ص: 9، ناشر: منشورات مكتبة بصيرتي ـ قم.

در آن بيماري که حضرت زهرا (سلام الله عليها) در اثر أن به شهادت رسيدند، عده اي از زنان مدينه براي احوال پرسي، خدمت ايشان حاضر شدند، و جوياي حال ايشان شدند وسؤال کردند که با اين بيماري چه حال و وضعيتي داريد؟ حضرت زهرا (سلام الله عليها)  فرمودند: قسم به خدا، روزگار را مي گذرانم ، در حاليکه از دنياي شما متنفرم و از مردان شما کراهت و بيزاري پيدا کردم، با آنان سخن گفتم بعد از آنکه آنان را لال يافتم، آن ها را دشمن خود يافتم، بعد از آن که آن ها را آزمودم؛ چقدر کندي شمشير و شکستگي نيزه و تغيير موضع شما زشت است؛ چه اعمال بدي براي آخرت خود پيش فرستاده اند در حاليکه خداوند بر آنان غضب نموده ودر آتش جهنم جاودان من گردنبند غصب خلافت را به گردن اين افراد انداختم (مسبب غصب خلافت اين ها هستند) و ننگ اين عمل را مختص اين ها مي دانم؛ بنابراين دوري از خير وهلاک شدن ودوري از رحمت خدا سزاوار اين قوم ظالم است که خلافت را از کساني جدا کردند که رسالت به واسطه آن ها استوار است ( اهل بيت رسالت) و ستونهاي نبوت  ومحل نزول جبرئيل اند و در امور دنيا و دين زيرکند، و اين زيان و خسارتي آشكار است و اين چه انتقامي است که از علي (عليه السلام) گرفتند؟، انتقام نگرفتند، مگر به خاطر (ترس از) شمشير استوار او (وتنفري كه از شمشير او داشتند) و شدت غلبه و لگد مال کردن (مجرمان در راه خدا و در ميدان هاي نبرد) و جنگهاي شديد او (و به خاطر ترس از) خشم او در راه خدا. قسم اگر آن ها بر پيماني که رسول خدا براي علي (عليه السلام) بسته هم پيمان مي شدند (امامت و خلافت ايشان را مي پذيرفتند) آن ها را به نيکه راه بري مي نمود و (مانند شتر باني ماهر) به گونه اي عمل مي‌کرد که نه حيوان صدمه ببيند و نه سوارش به دليل تکان هاي حيوان، آزرده شود، و اين کاروان را به سرچشمه زلال و صاف سعادت رهبري مي کرد ، سرچشمه اي که دو سمت آن، آب زلال وصاف موج مي زند. اگر زمام امر را به دست او مي سپردند، همه را سيراب مي کرد درحاليکه خودش به کمترين مقدار(يک جام)براي رفع تشنگي اکتفاء مي کرد وکم ترين مقدار غذا که گرسنه به آن رفع گرسنگي کند و او کسي است که، کوچک ترين بهره اي به نفع خود نمي برد و در آن زمان بود که درهاي رحمت الهي از آسمان گشوده مي شد و ثمره اين عمل، توسط خدا به همه تحويل و ارائه مي شد.

در اين کلام نوراني که در نهايت فصاحت و بلاغت، توسط حضرت زهرا (سلام الله عليها)  بيان شده است و در قديمي ترين کتب اهل سنت و شيعه آمده است؛ عمق معرفت و شناخت به مولاي متقيان علي (عليه السلام) و دل داغدار وآزرده ايشان و عزم، اراده، حرکت واقعي و دفاع از ولايت حتي در سخت ترين لحظه ها را به واضح ترين نحو مي توان مشاهده کرد.

در خطبه ديگري، حضرت زهرا (سلام الله عليها) ، زبان به مدح و ستايش امير المؤمنين مي گشايد و مقام ومنزلت امير الؤمنين (عليه السلام) و عمق معرفت، بصيرت و شناخت خود را به امام معصوم نشان مي دهد.

كلما حشوا ناراً لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا و نجم قرن للضلال و فغرت‏ فاغرة من المشركين قذف بأخيه في لهواتها فلا ينكفئ حتى يطأ صماخها بأخمصه و يخمد لهبه ا بحده مكدودا في ذات الله قريبا من رسول الله سيدا في أولياء الله.

هروقت آتش جنگ را بر افروختند، خداوند آن را خاموش کرد و هروقت که شاخ گمراهي(شاخ شیطان) نمايان شد شخصي باهيبت و ترسناک ظاهر مي شد(مانند اژدهايي ترسناک كه دهان باز مي كند)، رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) برادرش علي بن ابي طالب ((عليه السلام)) را در کام اژدها (براي مقابله با آن) افکند و او هم باز نمي گشت، مگر آنکه مشركان را به طور کامل نابود مي کرد و آتش(كفر يا خيانت) آنها را با شمشيرش خاموش مي کرد. امير المؤمنين كسي است كه در اوج استواري و ايستادگي در راه خدا ، اهل جهاد و تلاش در مسير الهي و نزديک و خويشاوند رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) و سيد و بزرگي از اولياي خداست.

أبي الفضل احمد بن أبي‌طاهر المعروف بابن طيفور (متوفاى280 هـ ) بلاغات النساء، ص25، ناشر: منشورات مكتبة بصيرتي ـ قم؛ الإحتجاج على أهل اللجاج( للطبرسي) طبرسى، احمد بن على(‏588 ق‏)جلد 1 ص100 محقق :خرسان، محمد باقر، نشر مرتضي، مشهد،1403. در احتجاج طبرسي مطلب فوق به صورت کامل تر ذکر شده است : « کُلَّمَا اَوقَدوا ناراً لِلحَربِ أطفَأهاَ اللهُ اَو نَجَمَ قَرنُ الشَّيطانِ اَو فَغَرت فَاغِرَةٌ مِنَ المُشرِکينَ قَذَفَ اَخَاهُ في لَهَواتِها فَلا ينکَفيءُ حَتّي يطَأصِماخَها بِاَخمَصَهِ وَ يخمِدُ لَهَبَها بِسَيفِهِ، مَکدوُداً في ذاتِ اللهِ، مُجتَهِداً في اَمرِ الله، قَريباً مِن رَسولِ اللهِ، سَيداً في اَولياءِ اللهِ مُشَمِّراً، ناصِحاً،، لا تَأخُذُهُ في اللهِ لَومَةُ لائِمٍ». هرگاه آتش جنگ برافروختند، خدا خاموش کرد يا هر هنگام که شاخ شيطان نمايان شد يا شخصي باهيبت و ترسناک ظاهر مي شد(مانند اژدهايي ترسناک كه دهان باز مي كند)، رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) برادرش علي بن ابي طالب ((عليه السلام)) را در کام اژدها (براي مقابله با آن) افکند و او هم باز نمي گشت، مگر آنکه مشركان را به طور کامل نابود مي کرد و آتش(كفر يا خيانت) آنها را با شمشيرش خاموش مي کرد. . امير المؤمنين كسي است كه در اوج استواري و ايستادگي در راه خدا ، اهل جهاد و تلاش در مسير الهي و نزديک و خويشاوند رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) سيد و بزرگي از اولياست، همواره آماده حرکت وتلاش، نصيحت کننده و تلاش کننده در راه خداست که در راه خدا از سرزنش ملامت کنندگان ابايي ندارد.

2.  دفاع از  امام زمان تا پاي جان در قضيه هجوم

بعد از شهادت رسول خدا (صلي الله عليه وآله)، غاصبان ولايت چندين هجوم به خانه حضرت زهرا (سلام الله عليها) آوردند و در هجوم آخر، حرمت خاندان وحي را به طور کامل زير پا گذاشتند و درب خانه را به آتش کشيدند و وارد خانه شدند؛ در اين ميان، حضرت صديقه طاهره (سلام الله عليها)  نهايت رشادت و پايمردي را از خود نشان دادند و ابتدا آنها را نسبت به وصاياي پيامبر صلي الله عليه و آله نسبت به اين خاندان ياد آور شدند؛ بعد از اينکه پندها و نصايح حضرت از سوي آنها با بي‌شرمي تمام زير پا گذاشته شد، ابتداء حضرت فاطمه زهرا (سلام الله عليها) ، مانع از ورود آنها به خانه شدند؛ علي رغم اين مجاهدت، آنها وارد خانه شدند؛ آنها قصد داشتند به زور امير المؤمنين را براي بيعت به مسجد ببرند، اما با مقامت و پايداري حضرت زهرا (سلام الله عليها)  مواجه شدند و ايشان خود را حائل بين منافقين و امير المؤمنين (عليه السلام) قرار دادند و از ناحيه منافقين ضرباتي سنگيني بر ايشان وارد شد و سرانجام با شهادت خود در اين راه، قيمت دفاع از امام خود را پرداختند:

ثم إن أبا بكر بعث عمر بن الخطاب إِلى علي ومن معه ليخرجهم من بيت فاطمة رضي الله عنها، وقال: إِن أبوا عليك فقاتلهم. فأقبل عمر بشيء من نار على أن يضرم الدار، فلقيته فاطمة رضي الله عنها وقالت: إِلى أين يا ابن الخطاب؟ أجئت لتحرق دارنا؟ قال: نعم، أو تدخلوا فيما دخل فيه الأمة.

ابو بكر عمر را به نزد علي و کساني که با او بودند، فرستاد تا ايشان را از خانه فاطمه بيرون آورد  و گفت اگر ممانعت كردند پس با ايشان جنگ كن. پس عمر با مقداري آتش به سمت ايشان آمد تا خانه را به آتش بكشد. پس فاطمه (عليها السلام) او را ديد و گفت به كجا مي روي اي فرزند خطاب.؟ آيا آمده اي كه خانه ما را به آتش بكشي؟ گفت آري مگر اينكه همان كاري را انجام دهيد كه مردم كردند.

المختصر في أخبار البشر، أبو الفداء عماد الدين إسماعيل بن علي بن محمود بن محمد ابن عمر بن شاهنشاه بن أيوب، الملك المؤيد، صاحب حماة (المتوفى: 732هـ) (ج1 ص156)الناشر: المطبعة الحسينية المصريةالطبعة: الأولى

بعد از تهديدات، نوبت به جسارت هاي بعدي رسيد؛ زماني که منافقين داخل بيت وحي شدند و حضرت زهرا (سلام الله عليها)  براي دفاع از امام خويش، وجود خود را سپر بلاي امير المؤمنين کرد وجان شريفش را در راه امامت تقديم کرد وفرزند 6 ماهه او به شهادت رسيد.

قَدْ كَانَ قُنْفُذٌ لَعَنَهُ اللَّهُ ضَرَبَ فَاطِمَةَ ع بِالسَّوْطِ حِينَ حَالَتْ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ زَوْجِهَا وَ أَرْسَلَ إِلَيْهِ عُمَرُ إِنْ حَالَتْ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ فَاطِمَةُ فَاضْرِبْهَا فَأَلْجَأَهَا قُنْفُذٌ لَعَنَهُ اللَّهُ إِلَى عِضَادَةِ بَابِ‏ بَيْتِهَا وَ دَفَعَهَا فَكَسَرَ ضِلْعَهَا مِنْ جَنْبِهَا فَأَلْقَتْ جَنِيناً مِنْ بَطْنِهَا فَلَمْ تَزَلْ صَاحِبَةَ فِرَاشٍ حَتَّى مَاتَتْ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهَا مِنْ ذَلِكَ شَهِيدَة

هنگامي كه فاطمه (سلام الله عليها)  خود ميان شوهرش و قنفذ قرار داد ، قنفذ ـ كه خدا او را لعنت كند ـ او را با تازيانه زد ، عمر هم پيام فرستاد كه اگر فاطمه بين تو و او (علي (عليه السلام)) مانع شد او را بزن. قنفذ حضرت زهرا را به سمت چهارچوب در خانه اش كشاند و در را فشار داد طوري كه استخواني از پهلويش شكست و جنين او كه درشكم در سقط شد وحضرت زهرا (سلام الله عليها) از بستر جدا نشد تا به خاطر آن از دنيا رفت.

الهلالي، سليم بن قيس (متوفاى80هـ)، كتاب سليم بن قيس الهلالي، ج‏2 ؛ ص588 ناشر: انتشارات هادي ـ قم‏، الطبعة الأولي، 1405هـ.

براي مطالعه بيشتر پيرامون وقايع بعد شهادت پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله شامل غصب فدک وماجراي هجوم وبيعت اجباري از امير المؤمنين (عليه السلام) به آدرس زير مراجعه فرماييد.

3. ظلم ستيزي و دفاع جانانه و مطالبه از حق

بعد از شهادت پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله، اتفاقات ناگواري در جامعه اسلامي به وقوع پيوست؛ از جمله اين وقايع مي توان به غصب فدک که مال اختصاصي حضرت زهرا (سلام الله عليها)  بود و در زمان حيات پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله به ايشان بخشيده شده بود، اشاره کرد.

حضرت زهرا (سلام الله عليها)  براي گرفتن حق مسلم خويش، مکرر به خلفاي غاصب مراجعه کردند وحق خويش را مطالبه کردند، اما هر بار درخواست مشروع آنها، بدون پاسخ و با بهانه هاي سست و غير شرعي رد شد.

بخاري معتبرترين کتاب حديثي اهل سنت، به نقل از عايشه در مورد نارضايتي حضرت زهرا (سلام الله عليها) از خلفاء و مطالبه مکرر فدک و غضبناک شدن ايشان از خلفاء و برطرف نشدن نارضايتي ايشان به خاطر غصب فدک تا آخر عمر مبارک ايشان، چنين مي نويسد:

حدثنا عبد العزيز بن عبد الله حدثنا إبراهيم بن سعد عن صالح عن ابن شهاب قال أخبرني عروة بن الزبير أن عائشة أم المؤمنين رضي الله عنها أخبرته : أن فاطمة عليها السلام ابنة رسول الله صلى الله عليه و سلم سألت أبا بكر الصديق بعد وفاة رسول الله صلى الله عليه و سلم أن يقسم لها ميراثها ما ترك رسول الله صلى الله عليه و سلم مما أفاء الله عليه فقال أبو بكر إن رسول الله صلى الله عليه و سلم قال ( لا نورث ما تركنا صدقة ) . فغضبت فاطمة بنت رسول الله صلى الله عليه و سلم فهجرت أبا بكر فلم تزل مهاجرته حتى توفيت وعاشت بعد رسول الله صلى الله عليه و سلم ستة أشهر قالت وكانت فاطمة تسأل أبا بكر نصيبها مما ترك رسول الله صلى الله عليه و سلم من خيبر وفدك وصدقته بالمدينة فأبى أبو بكر عليها ذلك

عايشه مي گويد: فاطمه دختر رسول خدا صلي الله عليه وآله)سلم، بعد وفات رسول خدا صلي الله عليه وآله) سلم از ابابکرصديق درخواست کرد، ارثيه او را از آن چيزهايي که از پيامبر باقي مانده است و خدا آنها را خالص براي پيامبر قرار داده است، پرداخت کند؛ ابابکر گفت : رسول خدا (صلي الله عليه و آله) فرمود: «ما ارث باقي نمي گذاريم ، آنچه از ما باقي مي ماند صدقه است». فاطمه(سلام الله عليها) غضبناک شد وبا ابابکر قهر کرد  واين قهر و غضب تا زمان شهادت آن حضرت باقي بود؛ حضرت زهرا (سلام الله عليها) بعد از پيامبر اکرم (صلي الله عليه وآله)  6 ماه زنده بودند و سهم خود را از ماترک و باقيمانده اموال پدرش که عبارت از خيبر و فدک و وجوهات مدينه بود از ابابکر مدام طلب مي کردند و ابابکر از پذيرش آن امتناع کرد و گفت چيزي به تو نمي دهم

البخاري الجعفي، ابوعبدالله محمد بن إسماعيل (متوفاى256هـ)، صحيح البخاري، البخاري،(3/ 1126)، تحقيق: د. مصطفي ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة – بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 – 1987.

در اين روايت که در مهم ترين کتاب حديثي اهل سنت نقل شده است، به چند مطلب پرداخته شده است، که از جمله آن مي توان به غضبناک شدن حضرت زهرا (سلام الله عليها) از خلفاء و ادامه ناراحتي و نارضايتي ايشان از خلفاء تا پايان حيات دنيوي حضرت زهرا (سلام الله عليها) و مطالبه مکرر فدک و پافشاري در گرفتن حق مسلم خويش ، اشاره کرد.

اين روايت، سيره حضرت زهرا (سلام الله عليها) براي ما باز گو مي کند و بيان مي کند حضرت زهرا سلام الله عليها در برابر ظلم ساکت ننشستند و حق خود را مطالبه کردند؛ زيرا سکوت در برابر ظالم جايز نيست و همچنين حق، گرفتني است؛ بنابراين با تاسي به اين منش بانوي دوعالم، بايد همواره ظلم ستيزي و مقابله با بي‌عدالتي را در زندگي مد نظر قرار دهيم و همانطور که ايشان با اين حرکت خود به تمام عالم اثبات فرمودند که ظلم آشکاري در پيکره اسلام به وقوع پيوسته وهمه بايد به آن واقف باشند، ما نيز وظيفه داريم در آشنا کردن مردم به مظاهر بي ديني وظلم، کوشا باشيم ودر برابر آن بي تفاوت نباشيم وحقيقت جريان هاي خلاف دين که ظاهر ديني را دارند را به مردم در حد توان نشان دهيم.

4. مقام خضوع و عبادت و بندگي حضرت زهرا (سلام الله عليها)  در برابر خداوند:

شيخ صدوق، از بزرگترين محدث شيعه، روايتي را از پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) ، درباره مقام خضوع و بندگي دخترشان نقل مي کند، که توجه ودقت به آن، بسيار مفيد است:

هِيَ الْحَوْرَاءُ الْإِنْسِيَّةُ مَتَى قَامَتْ فِي‏ مِحْرَابِهَا بَيْن يَدَيْ رَبِّهَا جَلَّ جَلَالُهُ ظَهَرَ نُورُهَا لِمَلَائِكَةِ السَّمَاءِ كَمَا يَظْهَرُ نُورُ الْكَوَاكِبِ لِأَهْلِ الْأَرْضِ وَ يَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِمَلَائِكَتِهِ يَا مَلَائِكَتِي انْظُرُوا إِلَى أَمَتِي فَاطِمَةَ سَيِّدَةِ إِمَائِي قَائِمَةً بَيْنَ يَدَيَّ تَرْتَعِدُ فَرَائِصُهَا مِنْ خِيفَتِي وَ قَدْ أَقْبَلَتْ بِقَلْبِهَا عَلَى عِبَادَتِي.

فاطمه، حوريه بهشتي در قالب انسان است هر وقت در محراب خود برابر پروردگارش جل جلاله مي ايستد نورش به فرشتگان آسمان مي تابد، چنانچه نور ستارگان بر زمين بتابد و خداى عز و جل به فرشتگانش مي فرمايد: اي فرشتگان من، ببينيد كنيزم فاطمه، که بزرگ کنيزان من است در مقابلم ايستاده و اعضاي بدنش از ترسم مي لرزد و دل بعبادتم سپرده است.

الأمالي( للصدوق) / النص / 113 / المجلس الرابع و العشرون

شاید این مطالب را هم بپسندید:

چله زیارت عاشورا آیت الله حق شناس

حکم روزه روز عاشورا از نظر مراجع

اعظم الله اجورنا بمصابنا بالحسین شعار محرم/ شیوه تسلیت گفتن مومنین در روز عاشورا

متن کامل خطبه غدیر خم

اين روايت، مقام عبادت وبندگي و مقام روحاني حضرت زهرا (سلام الله عليها)  را نشان مي‌دهد؛ آن قدر اين مقام بالا و عظيم است که خدا از زبان پيامبرش، آن را ستايش مي‌کند. سزاوار است انسان مسلمان با توجه به مقام بندگي و خضوع ايشان در برابر خالق ، راه بندگي وعبوديت را به بهترين نحو فرا گيرد و شاگرد خوبي براي مکتب اهل بيت (عليهم السلام) باشد و حق بندگي خالق را به تأسي از ائمه (عليهم السلام) فراگيرد.

از روايات ديگري که منابع اهل سنت در فضيلت حضرت زهرا (سلام الله عليها)  ذکر کرده اند، روايتي است که عايشه نقل کرده است.

عن عائشة رضي الله عنها أنها قالت: كنت أسلك السلك أي أدخل الخيط في سم الخياط في ليلة ظلماء من نور وجه فاطمة رضي الله عنها، فلذلك سميت زهراء ..

از عايشه روايت شده است که مي گويد من در شب تاريک سوزن را با نور صورت فاطمه رضي الله عنها نخ مي کردم وبراي آن ، زهرا ناميده شد.

البجيرمي الشافعي، سليمان بن محمد بن عمر (متوفاى1221هـ)، تحفة الحبيب علي شرح الخطيب، (1/ 502)، ناشر:دار الكتب العلمية – بيروت/ لبنان – 1417هـ-1996م، الطبعة: الأولى.

البته مشهور شدن حضرت فاطمه (سلام الله عليها)  به لقب «زهرا» به خاطر اين بود كه وقتي آن حضرت در محراب عبادت مي ايستادند نورشان به فرشتگان آسمان مي تابيد اما عايشه اين فضيلت را تقليل مي دهد و اين نور را در حدي ذكر مي كند كه به واسطه آن ، سوزن نخ مي كنند. بنابراين وي در حقيقت به تنقيص آن حضرت پرداخته است.

هم كفو امير مؤمنان عليه السلام

آن قدر مقام و منزلت حضرت زهرا سلام الله بالا است که امام صادق (عليه السلام) مقام و مرتبه ايشان را همسان و مشابه امير المومنين (عليه السلام) قرار داده است، همان شخصي که بعد از پيامبر (صلي الله عليه و آله)  بالاترين خلايق مي باشد.

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْوَشَّاءِ عَنِ الْخَيْبَرِيِّ عَنْ يُونُسَ بْنِ ظَبْيَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (عليه السلام) قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ‏ لَوْلَا أَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى خَلَقَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ (عليه السلام) لِفَاطِمَةَ مَا كَانَ لَهَا كُفْوٌ عَلَى‏ ظَهْرِ الْأَرْضِ مِنْ آدَمَ وَ مَنْ دُونَهُ.

يونس بن ظبيان گويد: از امام صادق ((عليه السلام)) شنيدم ‏فرمود:

اگر خدا امير المومنين (عليه السلام) را خلق نکرده بود، از آدم تاهر بشري که بعد از ايشان باشد، کفو و هم پايه اي براي حضرت زهرا (سلام الله عليها)  روي زمين وجود نداشت

الكليني الرازي، أبو جعفر محمد بن يعقوب بن إسحاق (متوفاى328 هـ)، الأصول من الكافي،؛ ج‏1 ؛ ص461 ناشر: اسلاميه‏، تهران‏، الطبعة الثانية،1362 هـ.ش.

هم کفو بودن امام معصوم (عليه السلام) و هم کفو بودن جانشين پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) بودن، که بر اساس آيه مباهله، نفس رسول خداست و به شهادت پيامبر صلي الله عليه و آله بهترين افراد بشر است، بهترين تابلو و نشانه براي به نمايش گذاردن مقام و منزلت حضرت زهرا (سلام الله عليها)  مي باشد.

5. مقام والاي علمي حضرت زهرا (سلام الله عليها)

مرحوم صدوق در کتاب علل الشرايع درمورد مقام و منزلت علمي حضرت زهرا سلام الله روايتي معتبر ذکر کرده است که در آن امام صادق (عليه السلام) مقام علمي مادرشان را بيان مي کند.

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ مَاجِيلَوَيْهِ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى الْعَطَّارُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ صَالِحِ بْنِ عُقْبَةَ عَنْ يَزِيدَ بْنِ عَبْدِ الْمَلِكِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: لَمَّا وُلِدَتْ فَاطِمَةُ ع أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى مَلَكٍ فَأَنْطَقَ بِهِ لِسَانَ مُحَمَّدٍ فَسَمَّاهَا فَاطِمَةَ ثُمَّ قَالَ إِنِّي فَطَمْتُكِ بِالْعِلْمِ وَ فَطَمْتُكِ عَنِ الطَّمْثِ ثُمَّ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع وَ اللَّهِ لَقَدْ فَطَمَهَا اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى بِالْعِلْمِ وَ عَنِ الطَّمْثِ بِالْمِيثَاقِ.

محمّد بن على ماجيلويه رحمة اللَّه عليه مى‏گويد: محمّد بن يحيى عطّار، از محمّد بن حسين، از محمّد بن صالح بن عقبه، از يزيد بن عبد الملك از حضرت ابى جعفر (عليه السلام) نقل كرده كه آن حضرت فرمودند: هنگامى كه حضرت فاطمه عليها السّلام متولّد شدند خداوند به فرشته‏اى وحى فرمود كه بر زبان حضرت محمّد صلّى اللَّه عليه و آله جارى كند؛ نام آن مولود را فاطمه گذارد، سپس فرمود: تو را به واسطه علم از جهل جدا کردم و از آلودگى مبري داشتم.

سپس حضرت امام باقر (عليه السلام) فرمودند: به خدا سوگند، خداي تبارك و تعالى، به واسطه علم، فاطمه عليها السّلام را از جهل و نيز به واسطه عهد و ميثاق از رجس و آلودگى دور کرد.

ابن بابويه، محمد بن على، علل الشرائع – علل الشرائع ؛ ج‏1 ؛ ص179 قم، چاپ: اول، 1385ش / 1966م.

در اين روايت شريف امام باقر (عليه السلام) به خدا سوگند ياد مي کند که فاطمه زهرا سلام الله موجودي است که از جهل وآلودگي مبرا است.

حسين بن عبد الوهاب در كتاب عيون المعجزات به نقل از سلمان روايت نموده است:

و روي عن حارثة بن قدامة قال حدثني سلمان الفارسي، قال: حدثني عمار و قال: اخبرك عجبا؛ قلت: حدثني يا عمار، قال نعم، شهدت علي بن ابي طالب (ع) و قد ولج على فاطمة (ع) فلما بصرت به نادت، ادن‏ لاحدثك‏ بما كان و ما هو كائن و بما لم يكن الى يوم القيامة حين تقوم الساعة.

سلمان فارسي ميگويد: عمار به من گفت: آيا مي خواهي مطلب عجيبي به تو خبر دهم؟ گفتم اي عمار بگوگفت: بله، من شاهد بودم كه روزى امير المؤمنين بر حضرت صديقه طاهره (سلام الله عليها)  وارد شد، هنگامى كه ‏چشمان فاطمه(عليها سلام) بر او افتاد، عرضه داشتند: نزديك بيا تا براي تو از خبرهاي گذشته، الآن و آنچه تا قيامت روي خواهد داد حكايت كنم.

عيون المعجزات ؛ ابن عبد الوهاب، حسين بن عبد الوهاب، عيون المعجزات – ايران ؛ قم، چاپ: اول، بى تا ص54

در اين روايت که در کتب قديمي ذکر شده است به صراحت به مقام علمي حضرت (سلام الله عليها)  اشاره شده است وخبر دادن از آينده وحال و اطلاع از آن، چيزي نيست که با علم و دانش عادي و معمولي قابل انجام باشد.

خطبه هاي فصيح وغراء و آيينه تمام نماي  دانش وخرد صديقه طاهره (سلام الله عليها)

از وجود با برکت حضرت زهرا (سلام الله عليها)  چند خطبه به يادگار مانده است، که علاوه بر اينکه نمايان گر دل داغدار وخونين ايشان مي باشد، به روشني، مقام و منزلت علمي اين بانو و عمق معرفت، دانش و حکمت ايشان رانيز نشان مي دهد. از جمله اين خطبه ها مي توان به اين خطبه ها اشاره کرد:

1.خطبه ايراد شده در مسجد پيامبر صلي الله عليه و آله؛

2.خطبه اي در جمع زنان مهاجرين وانصار( وقتي که به ملاقات حضرت زهرا (سلام الله عليها)  در بستر بيماري رفتند)؛

3. خطبه در نکوهش پيمان شکنان؛

4. افشاي عوامل مصيبت بعد پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله وتضييع حق توسط خليفه اول و دوم.

ابعاد و مفاد بيان شده در خطبه حضرت زهرا (سلام الله عليها)  در مسجد مدينه

از ميان خطبه هاي ايراد شده توسط حضرت زهرا (سلام الله عليها) ، اين خطبه را به صورت فهرست وار بررسي کرده و ابعاد اشراف علمي و معرفتي اين بانو برگزيده را اشاره مي کنيم.

1. مدح ثناي الهي با زيباترين وعميق ترين الفاظ؛

2. شناخت خدا در قالب الفاظ زيبا و عنايت به صفات سلبي و ثبوتي در خطاب قرار دادن خداوند؛

3. بيان فلسفه بعثت در ارتباط با هدايت خلايق و ثمره بعثت پيامبر صلي الله عليه و آله؛

4. بيان خواص و ويژگيهاي قرآن و اهل بيت (عليهم السلام)؛

5. حکمت احکام و فروع مانند زکات ونماز و…..؛

6. يادآوري حالات عصر جاهليت باعباراتي مثل (کنتم علي شفا حفره من النار)؛

7. بيان نقش اميرالمؤمنين در استقرار اسلام(مجدا، کادحا و…)؛

8 . نکوهش بي تفاوتها (انتم في رفاهيه من العيش و…)؛

9. استدلال قرآني در راه اثبات ادعا و کلام خويش درمقابل غاصبين خلافت؛ مانند استدلال قرآني به ارث بردن حضرت سليمان از داود (عليه السلام) و…

10. استمداد و اتمام حجت با مهاجرين و انصار وتوبيخ وتذکر به آنها به خاطر سستي در پيمان هايي که با پيامبر صلي الله و آله (ما هذه الغميزه في حقي).

مفاد استفاده شده دراين خطبه زيبا و فصيح، علاوه بر اينکه دربر دارنده اسلوب زيبا در فصاحت و بلاغت مي باشد، علم و دانش بيکران و مقام معنوي گوينده آن را نيز به روشني بيان مي کند.

از آنجا که جهل و ناداني و بي اطلاعي از حقيقت و کمبود معلومات، از بزرگترين عوامل گمراهي و عقب ماندگي هر شخص و هر اجتماعي مي باشد، سزاوار است با توجه و دقت و الگو گيري از شخصيت علمي ايشان، از عوارض ناداني وجهالت و پيامدهاي ناگوار آن در امان باشيم.

6. رعايت حقوق همسري و ايجاد محيط آرامش توسط حضرت زهرا (سلام الله عليها)  السلام

در کتب شريف بحار الانوار روايتي زيبا پيرامون رفتار پيامبر گونه حضرت زهرا (سلام الله عليها)  در خانه امير المؤمنين، نقل شده است که سبب ايجاد محيطي رضايت بخش براي اهل خانه بود.

قال علي (عليه السلام) : فوالله ما اغضبتها ولا اكرهتها من بعد ذلك على امر حتى قبضها الله عزوجل اليه ولا اغضبتنى ولاعصت لى امرا ، ولقد كنت انظر اليها فتكشف عنى الغموم والاحزان

علي (عليه السلام) فرمودند: به خدا قسم من او را به غضب نياوردم او را از چيزي ناراحت نکردم تا آنکه خدا روح او را قبض کرد و او نيز هيچ گاه من را به غضب نياورد و من را در امري نافرماني نکرد وهر گاه به فاطمه ((سلام الله عليها) ) نگاه مي‌کردم ، غم و غصه ها از من جدا مي‌شد.

الموفق ابن احمد بن محمد المكي الخوارزمي (متوفاي 568هـ)، المناقب،(ص: 319) تحقيق : الشيخ مالك المحمودي – ناشر : مؤسسة النشر الإسلامي التابعة لجماعة المدرسين بقم المشرفة، چاپ : الثانية 1414

المجلسي، محمد باقر (متوفاى1111هـ)، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج 43 ص 134 تحقيق: محمد الباقر البهبودي، ناشر: مؤسسة الوفاء – بيروت – لبنان، الطبعة: الثانية المصححة، 1403هـ – 1983م.

کتاب شريف روضه الواعظين، به روايتي نقل مي کند که در آن، به اخلاق شايسته صديقه طاهره (سلام الله عليها) و صداقت مثال زدني ايشان و همزيستي جالب و آموزنده ايشان با امير المؤمنين (عليه السلام) تصريح شده است:

قَالَتْ يَا ابْنَ عَمِّ مَا عَهِدْتَنِي‏ كَاذِبَةً وَ لَا خَائِنَةً وَ لَا خَالَفْتُكَ مُنْذُ عَاشَرْتَنِي فَقَالَ ع مَعَاذَ اللَّهِ أَنْتِ أَعْلَمُ بِاللَّهِ وَ أَبَرُّ وَ أَتْقَى وَ أَكْرَمُ وَ أَشَدُّ خَوْفاً مِنَ اللَّهِ أَنْ أُوَبِّخَكِ غَداً بِمُخَالَفَتي‏ فقَدْ عَزَّ عَلَيَّ بِمُفَارَقَتِكِ وَ بِفَقْدِكِ إِلَّا أَنَّهُ أَمْرٌ لَا بُدَّ مِنْهُ.

النيسابوري ، ابو علي محمد بن الفتال (الشهيد 508هـ) ، روضة الواعظين ، ج‏1 ؛ ص151 تحقيق: السيد محمد مهدى السيد حسن الخرسان، ناشر: منشورات الرضي ـ قم.

فرمود: اى پسرعمو مى‏دانى كه هرگز من را نسبت به خودت دروغگو وخيانت کار نيافتي و از هنگامى كه با من معاشرت (زندگي مشترك ) داشتي با تو مخالفتى نكرده‏ام. على (عليه السلام) فرمود:

پناه بر خدا كه تو به احكام خدا داناتر و پرهيزكارتر و بلند مرتبه تر از آنى و بيشتر از آن از خدا مى‏ترسى كه من فرداى قيامت بگويم كه مخالفتى با من مرتکب شدي؛ جدايي از تو و از دست دادن تو بر من خيلي سنگين است، ولي افسوس که چاره اي نيست.

اين روش و سبک زندگي علوي و فاطمي اقتضاء دارد که ما نيز به حکم تبعيت از الگو در زندگي، در رابطه با افراد خانواده اينگونه عمل کنيم و روش حضرت زهرا سلام الله را در زندگي بکار بريم و همواره در جهت ايجاد محيطي آرامش بخش وصادقانه و به دور ازفريب وشيطنت گام برداريم.

7. سازش با سختي ها و تحمل مشکلات:

در منابع شيعه وسني به ساده زيستي، تعامل و سازش حضرت زهرا (سلام الله عليها)  با ناملايمات وسختي هاي زندگي اشاره مي کند.

أن أمير المؤمنين (عليه السلام) قال لرجل من بني سعد : ألا أحدثك عني وعن فاطمة الزهراء أنها كانت عندي فاستقت بالقربة حتى أثر في صدرها ، وطحنت بالرحى حتى مجلت يداها ، وكسحت البيت حتى اغبرت ثيابها ، وأوقدت تحت القدر حتى دكنت ثيابها فأصابها من ذلك ضر شديد ، فقلت لها : لو أتيت أباك فسألته خادما يكفيك حر ما أنت فيه من هذا العمل ، فأتت النبي صلى الله عليه وآله فوجدت عنده حداثا فاستحيت فانصرفت ، فعلم صلى الله عليه وآله أنها قد جاءت لحاجة فغدا علينا ونحن في لحافنا  فقال : السلام عليكم ، فسكتنا واستحيينا لمكاننا ، ثم قال : السلام عليكم  فسكتنا ، ثم قال : السلام عليكم فخشينا إن لم نرد عليه أن ينصرف وقد كان يفعل ذلك  فيسلم ثلاثا فإن أذن له وإلا انصرف ، فقلنا : وعليك السلام يا رسول الله أدخل ، فدخل وجلس عند رؤوسنا ثم قال : يا فاطمة ما كانت حاجتك أمس عند محمد ؟ فخشيت إن لم نجبه أن يقوم ، فأخرجت رأسي فقلت : أنا والله أخبرك يا رسول الله انها استقت بالقربة حتى أثر في صدرها ، وجرت بالرحى حتى مجلت يداها ، وكسحت البيت حتى اغبرت ثيابها ، وأوقدت تحت القدر حتى دكنت ثيابها فقلت لها : لو أتيت أباك فسألته خادما يكفيك حر ما أنت فيه من هذا العمل ، قال : أفلا أعلمكما ما هو خير لكما من الخادم ؟ إذا أخذتما منامكما (فكبرا أربعا وثلاثين تكبيرة ، وسبحا ثلاثا وثلاثين تسبيحة ، واحمدا ثلاثا، فأخرجت فاطمة عليها السلام رأسها وقالت : رضيت عن الله وعن رسوله رضيت عن الله وعن رسوله.

آيا نمي‌خواهى از خودم و فاطمه (وضع زندگي) زهرا (سلام الله عليها) برايت حکايتي بيان کنم، فاطمه ( سلام الله عليها) عليها در خانه من بود، و به تنهائى آب از چاه مى‏كشيد و بند مشك، سينه او را مجروح كرده بود و با آسياب گندم را آرد ميكرد به حدّى كه دستهايش تاول زده بود، و آنقدر خانه را جارو كرده بود، كه جامه‏اش خاك آلود و كثيف شده بود، و آن قدر آتش در زير ديگ روشن كرده بود كه لباسهايش آلوده شده بود و از اين تلاشها آسيب زياد به او رسيده بود. روزى من به او گفتم: اگر نزد پدرت ميرفتى و از آن حضرت تقاضاى خدمتگارى ميكردى، تا حدّى مشقت اين كارها از تو برداشته شود، فاطمه (سلام الله عليها) نزد پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله رفت و ديد عده اي پيش آن حضرت نشسته و مشغول صحبت‏ هستند و خجالت كشيد كه درخواست خود رابيان كند و به منزل برگشت و رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله فهميد كه دخترش براى كارى آمده بوده است، ولى به خاطر خجالت برگشته است، فرداى آن روز در حالى كه ما هر دو  در بستر استراحت بوديم، رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله به خانه ما آمد و از بيرون خانه فرمود: السّلام عليكم، ما به خاطر وضعيتي که داشتيم, پاسخ نداديم، بار ديگر آن پيامبر صلي الله عليه و آله ما را صدا فرمود: السّلام عليكم و ما همچنان پاسخ نداديم، بار سوّم فرمود: السّلام عليكم و اين بار ما ترسيديم كه اگر جواب ندهيم آن حضرت برگردند، زيرا كه عادتشان بود كه سه بار بيرون از خانه سلام ميکردند، اگر به آن حضرت پاسخ مى‏دادند وارد مي شدند، و اگر صاحب خانه جواب نمي داد آن حضرت بازمى‏گشت. بنابراين گفتيم عليک السلام  اى رسول خدا (صلي الله عليه و آله) داخل شويد، و آن حضرت (صلي الله عليه و آله) داخل شد و در همان حالت كه ما بوديم بالاى سر ما نشست آنگاه فرمود: اى فاطمه، ديروز چه درخواستي داشتى كه نزد پدرت آمدى؟ فاطمه پاسخ نداد و من ترسيدم اگر جواب ايشان را ندهم برخيزد و برود پس سر خود را از ملافه بيرون آورده و عرض كردم: من شما را از آن با خبر مى‏كنم اى رسول خدا (صلي الله عليه و آله) ، ماجرا چنين است كه دختر شما آنقدر آب از چاه كشيده كه آن روى سينه‏اش اثر گذاشته، و چندان آسياب گردانده كه دستهايش تاول زده‏ است و آن قدر خانه را جارو و نظافت كرده كه جامه‏هايش غبار آلود شده است و چندان زير ديگ آتش روشن كرده كه لباسهايش دود آلود و سياه شده است و من باو گفتم: اگر نزد پدرت ميرفتى و از ايشان تقاضاى خادم مى‏كردى بار اين مشقّت و رنج اين همه كار را از دوش تو بر داشته مي شد، رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله پس از شنيدن ماجرا و درخواست ما فرمود: آيا مى‏خواهيد چيزى به شما بياموزم كه برايتان از خادم بهتر باشد؟  وقتي به رختخواب رفتيد، سى و چهار بار «اللَّه أكبر» بگوئيد و سى و سه بار «سبحان اللَّه» و سى و سه بار «الحمد للَّه» بگوئيد.  در اين هنگام حضرت فاطمه (عليها السّلام) كه تا اين زمان ملحفه را روى سر خود كشيده بود سر خود را بيرون آورد و گفت: «رضيت عن اللَّه و عن رسوله، رضيت عن اللَّه و عن رسوله». (من از خدا و رسولش راضى شدم من از خدا و رسولش راضى شدم )

من لا يحضره الفقيه ، الشيخ الصدوق ، ج 1، ص 320- 321 ، تحقيق : تصحيح وتعليق : علي أكبر الغفاري، چاپ سوم، ناشر :‌جامع المدرسين، قم.

شايسته است اين خصلت اخلاقي به عنوان عامل ارزشمند در زندگي روزمره ما، مورد توجه قرار گيرد؛ الگوبرداري اقتضاء مي کند، الگو گيرنده، اگر اعمالش با الگو، مطابقت کامل نداشت، حداقل، رفتار و افکارش با الگو، مشابهت و نزديکي داشته باشد و در جهت نزديک تر شدن به نقطه آرماني ، تلاش کند.

نتيجه:

در حيات معنوي انسانها، همواره الگو، اسوه و راهنما نقش مهمي در پيشبرد شخصيت انسانها دارد؛ در اين عرصه، خداوند با توجه به حکمت و رافت که نسبت به بندگان دارد، پيامبران وحضرات معصومين را به عنوان آيينه هاي هدايت بشر قرار داد، تا غرض اصلي خلقت که همان هدايت و يکتاپرستي است محقق شود. به حکم عقل و فطرت، طي اين مسير بدون بهره بردن از تعاليم و آموزه هاي ناب آنها ميسر نيست.

در اين ميان به گواه قرآن و روايات، پيامبران و امامان به عنوان مشخص ترين نشانه و  بهترين الگو مي باشند و در ميان اين انوار درخشان، به شهادت امامان معصوم (عليهم السلام)، حضرت زهرا (سلام الله عليها) ، شاخص ترين نشانه مي باشند.

بنابراين وظيفه داريم با توجه به اينکه خداوند تمام نعمت ها از جمله معرفي الگوي مناسب را به ما عنايت کرده است و از سويي، غرض خلقت هم جزء به هدايت معنوي بشر محقق نمي شود، باشناخت کامل آن بانوي نمونه، گفتار و رفتارشان را، نقشه راه خود قرار داده و در مسير رضايت ايشان حرکت کنيم و شاگردان خوبي براي مکتب اهل بيت باشيم .

ولي عصر (عج)

 

 

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا