مذهبی

متن روضه سوزناک برای ایام فاطمیه

در این مطلب از سایت تریپ لند متن روضه برای ایام فاطمیه، سوزناک و زیبا را برای شما آماده کرده ایم. امیدواریم از این مطلب لذت ببرید.

ایام فاطمیه برای تمام شیعیان بسیار پر اهمیت می باشد. در این روز برخی از افراد روضه بر می گذار می کنند، برخی از افراد نذری می دهند و عزاداری می کنند. در ادامه می خواهیم چند متن روضه سوزناک و زیبا برای ایام فاطمیه را با هم بخوانیم.

متن روضه سوزناک برای ایام فاطمیه

ریحانه من چه بر سرت آوردند
صد بغض به آه همسرت آوردند

غسل تنت از من چقدر وقت گرفت
یعنی چه به روز پیكرت آوردند

حضرا فاطمه زهرا وصیت کرد: (یا علی غسلنی ولا تکشف انی..) منو از زیر پیراهن غسل بده، من رو شبانه دفن کن. امیرالمومنین فرمود: مشغول غسل دادن شدم به دستورات زهرا عمل کردم، یه وقت دیدن علی دست از کار کشید آی مادر….

غسل تنت از من چقدر وقت گرفت
یعنی چه به روز پیكرت آوردند

با دیدن جسمت بدنم می لرزد
با شستن پهلوت تنم می لرزد

با شستن زخم كوچه های نیلی
ای فاطمه دارد حسنم می لرزد

چشمم به غمه هماره ات افتاده
بر چشم پر از ستاره ات افتاده

وقتي كه رسيد دست من فهميدم
در كوچه دو گوشواره ات افتاده

زهرا رو غسل داد، کفن کرد، وقتی خواست بنده های کفن ببندم، زینبین صدا کرد، حسنین صدا کرد بیاید از مادر توشه برگیرید، امروز روز جدایست، حسن و حسین خودشون را به رو جسد مادر انداختن، دارن ناله می کنن، واحسرتا، وا حزنا، مادر مادر، مادر سلام ما رو به رسول خدا برسون، امیرالمومنین خدا رو قسم خورد

صدای ناله ی زهرا بلند شد، امام حسن و حسین به سینه چسبانید، امیرالمومنین فرمود یه وقت منادی صدا زد علی بچه ها رو بردار ملائکه ی آسمان به گریه شدن، اینجا حسنین تسلی داد، با امام حسن و حسین خداحافظی کرد، گذشت…

نمیدانم چرا هر وقت از یاس میخوانم
کنار یاس قدری روضه عباس میخوانم

یه وقت علقمه بوی یاس گرفت…
مادر برات بمیره اباالفضل اباالفضل

نمی دونم وقتی ابی عبدالله اومد کنار نهر علقمه چی پشت حسین خم کرد، پهلوی شکسته مادر دید یا فرق شکافته ی برادر حسین جان….

ای اهل حرم میر علمدار نیامد
سقای حسین سید سالار نیامد

امشب حرم آل علی آب ندارد
رقیه شده بی تاب، علی خواب ندارد

متن روضه زیبا برای ایام فاطمیه

این منم قبر میکَنَم زهرا؛
از برایِ یگانه دلدارم؟!
نکند این که خواب میبینم
کاش میشد کنی تو بیدارم

این منم تیشه میزنم زهرا؛
تا مهیا کنم مزارِ تو را
با دو دستِ خودم به خاک نهم
گل پژمردۀ نزارِ تو را

آه زهرا قسم به جان شما
پاره شد قلبِ مرتضی از غم
همچنان شمعِ صبح میسوزم
بینِ مرگ و حیات حیرانم

فاطمه؛ من نمازِ صبرم را
در کنارت نشسته میخوانم
ذکرها را شکسته با یادِ
دنده‌های شکسته میخوانم

منم علی که خیلی خسته‌م
چشمای خسته‌مو که بستم
با خاطراتِ با تو بودن
میونِ سیلِ غم نشستم
فاطمه در خودم شکستم

کاش میشد زهرا ..
دوباره زندگی کنم با تو
رو قلبِ من نوشته تنها تو، محبوبم

کاش میشد زهرا ..
صدای تو، تو خونه می پیچید
لبِ حسن دوباره میخندید، ای خوبم

ای یاسِ پرپر ..
بدونِ تو چیکار کنه حیدر ، یازهرا ..

مدتی هست رنگش پریده
تموم موهاشم سفیده
چی شده ابنجوری شکسته
به من بگو حسن چی دیده!
تو کوچیکی قدش خمیده

میگه زیرِ لب ..
مادرمُ آزار نده برگرد
برو عقب جلو نیا نامرد، ای نامرد

شرمنده مادر ..
تا زنده‌ام غمت با من باشه
نشد مدافعت حسن باشه، ای مادر

ای یاسِ پرپر ..
خدا نگهدارت باشه مادر ..

فاطمه جان؛
گیرم که زینبین تو خوابیدن
آرام کردنِ حسن آسان نیست ..

یک روز زینب سلام الله علیه جلو آمد صدا زد داداشم، حسن جانم .. چرا همش یه گوشه کز کردی و زانویِ غم بغل گرفتی .. داغ مادر دیدی، ما هم دیدیم .. تو داداش بزرگِ مایی .. قفل لب‌هاش باز شد .. صدا زد زینبم دست از دلم بردار .. هرچی دیدیم با هم دیدیم اما تو کوچه من بودم، شما نبودید .. هرچی تلاش کردم جلوش رو بگیرم نشد..

دستش زِ سر گذشت ..

یا زهرا ..

یا رب نصیب هیچ غریب دگر نکن
دردی که گیسوان حسن را سفید کرد
با صد امید حامی مادر شدم ولی
دستش زِ سر گذشتُ مرا ناامید کرد

متن روضه برای شهادت حضرت فاطمه زهرا

روایتِ از امیرالمؤمنین، حضرت تو مسجد می نشست… بعد از این وقایا….
می فرمود: “اَوَ تَضرِبُ الزَهراء نَهرا ”
تو روز روشن جلو چشمم فاطمه رو زدند…”اَوَ تضرِبُ الزَهراء نَهرا وَ یَوخَذُ مِنّا حَقُّنا قَهرا وَ جَبرا…”به زور و جبر حق ما رو گرفتن… “وَ لا نَصیرا وَ لا مُجیرا” یه کی نبود کمکمون کنه…
یه نفر نبود کمک کنه، همه همدست
شده بودن… انگار می خواستن تو یه ثوابی شریک بشن… آمار بالاتر از چهل نفره …هر کی میرسید یه ضربه ای میزد…آنقدر این مصیبت بزرگه حضرت می فرماید:”وَ لَیتَ اِبنُ ابیطالب ماتَ قبلَ یومِ …”ای کاش علی قبل این روز می مُرد… نمی دیدم پشتِ در فاطمه ام زمین خورده…
عمق روضه رو اگر بخوای بفهمی ، بین در و دیوار عمق روضه اینِ : در شکست یه عده اومدن تو خونه.. اما وقتی مولا داشت میرفت عباش رو در آورد ..رو فاطمه اش انداخت… من اشاره کردم اهل روضه بگیرن …

صد نفر همسر من را وسط شهر زدند

*فاطمه همون فاطمه ای است که وقتی مرد نابینا وارد خونه شد حجاب کرد …
پیغمبر فرمودند: زهراجان! او که نمی بینه، فرمود: من که او رو می بینم…
حالا این فاطمه بین در و دیوارِ …

هُرم آتش به پر و بال کبوتر خورده
چنگ ابلیس به آیینه ی کوثر خورده

خبر از شانه ی سنگیِ هُبَل بی پروا ست
به پر اطلسیِ یاس معطر خورده

ماه در هاله ای از دود گرفتار شده
تیر غم بر دل محبوبۀ داور خورده

بی تعادل شده و کَنده شد از جا افتاد
از سر غیظ لگد بسکه بر در این در خورده

*فاطمه اومد پشت در … پشت در بود در کنده شد… بعد نوشتن که چهل نفر وارد این خونه شدن…

چهل نفر رد شده باشند اگر از روی در
دَر، چهل مرتبه بر صورت مادر خورده

وآی مادر مادر مادر …..

هر کجا بیشترین زخم و ورم را برداشت
بیشتر بوسۀ لبهای پیمبر خورده

من بمیرم مُهر شلاق مغیره است که پای سند
چشمِ از خون ترِ صدیقۀ اطهر خورده

*این یک بیت رو هم فقط برا امام حسن می خونم…

با غلافش وسط معرکه قُنفذ لج کرد
دید خیلی به غرور پسرش بَر خورده

*یابن الحسن! دارم از این روزای مادرت میگم …

نفسِ دیر به دیرش که می آمد انگار
از بدِ حادثه زخمِ سَرِ خنجر خورده

قفس سینه به گودال یکی شد با پا
از چهل مرد ز بس ضربه به پیکر خورده

متن روضه حضرت فاطمه غمگین

امشب هر جوري بود اومديم روضه، گفتيم دلمون تنگ شده، نكنه بميريم ما برا بي بي خوب گريه نكرده باشيم، بچه وقتي كارد به استخونش ميرسه، ميگه: يه راه دارم، پناه مي برم به مادر، مادر برامون دعا ميكنه…امشب مادر برامون دعا كنه خوب گريه كنيم براش..

زنها وقتي به مردشون حمله ور ميشن خودشون ميان جلو، ميگن: شايد حيا كنن… اما مدينه نانجيبا حيا نداشتن، تا وارد مسجد شد بي بي، ديد نامرد شمشير بالاي سَرِ علي گرفته، گفت: مگه من مُردم؟ شمشير رو از رويِ سَرِ مولا كنار بزن، مگر نه نفرين ميكنم…

شيخ عباس قمي نوشته: ستون هاي مسجد به لرزه افتاد، هنوز بي بي نفرين نكرده، فرمود: موهام رو پريشان ميكنم بالا قبرِ بابام، همه ترسيدن…آقارو از چنگِ اين همه گرگ نجات داد، فاطمه برگشت خونه، برا علي سخت تر از اين شايد نبوده، با خودش ميگفت: چطور برم خونه؟ خانومي كه از گُل بهش نازك تر نمي گفتم، خانومي كه وقتي باباش مي رسيد دستش رو مي بوسيد… هي با خودش ميگفت: خدا چطور برم خونه؟ خانومم جلوم سيلي خورده…

همين حال و اوضاع رو اربابِ ما كربلا داشت، وقتي حرمله تير به گلويِ علي اصغر زد، هي مي رفت سمت خيمه بر مي گشت، اي خدا! جوابِ مادرش رو چي بدم؟

متن روضه برای عزاداری ایام فاطمیه

داری میری و خودتم اینو خبر داری
نگفتی این روزا چرا دست به کمر داری؟
دردِ کمر موقع راه رفتن خطر داره
هرجا میری تنها نرو که دردسر داره ..

کم‌تر برو بیرونِ خونه
کم‌تر سر تو درد بگیره
می‌ترسم از این‌که یه روزی
راهت رو یک نامرد بگیره …

آتیش به دربِ خونمون انداختنُ رفتن
رو در و دیوار لخته‌ خون انداختنُ رفتن
فضه رسید وقتی که سیلِ خون به راه افتاد
به زیر نور ماه ، یه ماهِ پا‌به‌ ماه افتاد

دیدم حسن از رویِ ایوون
دید آخرش مادر زمین خورد
تو بد زمین خوردی می‌دونم
محسن از اون بدتر زمین خورد

لعنت به اون که پشت‌ در آتیش و روشن کرد
زینب داره می‌بینه هرکاری که دشمن کرد
هنوز یه هفته از تولدش نمیگذشت که
لب

تریپ لند

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا