سرگرمی

متن آهنگ کرگدن جرشا به صورت کامل

در این مطلب از سایت تریپ لند متن آهنگ کرگدن جرشا به صورت اختصاصی برای شما آماده کرده ایم.

[اینترو]

داشتم فکر میکردم

مثلا چند سال دیگه که بچه دار شم

بعد بچم بگه قصه جوونیتو بگو

چی بهش میگفتم راجع جوونیم، ها؟

[کورس]

بهم میگی بابایی قصه ی جوونیتو بگو

ببین میترسم یه وقتی بشه کابوس برات

قصه ی شهر اُوز ، پُره جادوگراست

[ورس یک]

پسرم نمیدونم واقعا الان چی بگم از گذشته شاخ در نیاری

مثلا یکی از اون سیستماش که مسخره بود مدرسه بود

با یه دبیر و مدیر دلقک که میخواستن فرو کنن درسو به زور توی کلت

یه مشق احمق متخصص توو استعداد کشی

مثل الان نبود که موقع درس خوندنت عشق و حال کنی

جالبه جای بحث داره این ، جدا میکردن دختر و پسر از هفت سالگی

همه جا ببین آ ، تووی مدرسه اجتماع فرصت کات

همین باعث میشد موقع حرف زدن میشدم جلو دختر لال

همه جا حتی توو مترو

آ مترو رو یادم اومد یه وسیله واسه حمل و نقل بود

اما پولش مفت خوب، ملت واسه پول هر جور شده

به زور با فشار میرفتن عینِ گوسفند تووش

میگی بابایی بابایی بسه بسه بس نیست

ببین تازه شروع کردم برم تو بحثِ تحریم واست خب

[کورس]

بهم میگی بابایی قصه ی جوونیتو بگو

ببین میترسم یه وقتی بشه کابوس برات

قصه ی شهر اُز که پره مترسکای بی مغز و

شیرای بی جرئت و پُره جادوگراست

بهم میگی بابایی بابایی بابایی

بگو قصه بابایی بابایی بابایی

پوستِ دستت چرا انقدر سفته

بابایی بابایی گیر نده به پوستِ دستِ من

ببین تحمل فشارایی که هر روز بیشتر میشد

باعث شدش سخت تر از پوست کرگدن بشیم

دریافت جدیدترین آهنگ ها در کانال تلگرام ما

[ورس دو]

یادمه بودیم توو اوحِ تحریمو ارزش پول ته رتبه بندی

همون جا مسئولا جای راه حل فقط اجازه دادن که گشنه تر شیم

وضعیت خراب بود شیک تِر زدیم

اعتبار نداشتیم توو هیج کشوری

ببین تازه شروع کردم نگو خسته شدی

جای حس امنیت فرار میکردیم از دستِ پلیس

شاید خنده دار باشه واسه فراموشیِ مشکلا

جوونا یه چیزایی میزدن تا که کله داغ باشه

در حدی امید نبود کسی حل کنه درد

واسه فروش میرفتیم پای صندوقِ رای

یه چی بت میگم باشه قشنگ دور از ذهن

میدونی واسه ایران بودش نصفِ خزر توو نقشه

خوب باور کن حرفامو دروغ چیه

پُر آب بود زاینده رود ارومیه تا ناموس بودیم ماها تووی قیلتر

عیب نداره چون میدونی حامله میشیدیم با 2 گیگ اینترنت

میدونی فکر نکنم دیگه کابوس ببینی چون خنده دار بود

[کروس]

بهم میگی بابایی قصه ی جوونیتو بگو

ببین میترسم یه وقتی بشه کابوس برات

قصه ی شهر اُوز که پره مترسکای بی مغزو

شیرای بی جرعت و پُره جادوگراست

بهم میگی بابایی بابایی بابایی

بگو قصه بابایی بابایی بابایی

پوستِ دستت چرا انقدر سفته

بابایی بابایی گیر نده به پوستِ دستِ من

ببین تحمل فشارایی که هر روز بیشتر میشد

باعث شدش سخت تر از پوست کرگدن بشیم

[اوترو]

نه واقعا اصلاً کابوس چیه

به نظرِ خودم خنده داره واقعا

اصلاً میشه اینا رو به جای شازده کوچولو و اینا

واسه بچه ها قصه ی شب خوند واقعا

آخه چقدر ما واقعا پوست کلفتیم

سخت پوست اصلا کرگدن و کروکدیل، قلوه سنگیم اصلا

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا