مذهبی

روضه و سینه زنی شب هشتم محرم + متن روضه شهادت حضرت علی اکبر

ضمن تسلیت شهادت سالار شهیدان امام حسین (ع) و یاران باوفایشان گلچینی از روضه و سینه زنی شب هشتم محرم در این مطلب آمده که خواهیم خواند.

روز هشتم ماه کربلا به نیت حضرت علی اکبر (ع) نام گذاری شده است ، فرزند حسین بن علی (ع) که نخستین فردی از بنی هاشم که به میدان رفت. او فرزند بزرگ امام است و نزدیک ترین فرد به ایشان. چون غربت پدر را در میان خیل گرگ های خون آشام کوفه و شام می بیند، از همه یاران و افراد خاندان پیشی می گیرد و خود را در راه آرمانی فدا می کند. او گام به میدان می نهد تا حجت را تمام کند و شوق رسیدن به فیض شهادت را در دل یاران حسین(ع) قوت بخشد. علی اکبر(ع) الگوی سبقت گرفتن در شهادت است.

۱. متن روضه شب هشتم محرم _ سلام من به علی اکبر (ع)

شیعتی مَهْما شَرِبْتُم ماءِ عَذْبٍ فاذکرونی
اَوْ سَمِعْتُم بِغَـــــریبٍ اَوْ شَهیدٍ فَانْدُبُونی

من شهید کربلایم
سربریده از قفایم

فـَاَنا السِّبْطُ الَّذی مِنْ غَیْرِ جُــرْمٍ قَتِلُونی
وَ بِجَرد الخَیْـلِ بَعْد القَتْلِ عَمْداً سَحِقُونی

من شهید کربلایم
سربریده از قفایم

لَیْتَکُم فی یَوْمِ عاشــورا جمیـعاَ تَنْظُرونی
کَیْفَ اِسْتَسْقی لِطِفْـلی فَاَبوا اَن یّرْحَمُونی

وسقوه سهم بغــــی عوض الماء المعین
من شهید کربلایم

سربریده از قفایم
سلام من به علی اکبر

به ناز دانه ی پیغمبر
به نجم فاطمه ی زهرا

به نور منجلی از حیدر
که منجلی شده بر او سان

و کوه گشت چو خاکستر
به نام نامی او زمزم

شده است قطره ای از کوثر
به یک اشاره ی چشمانش

گرفت حاجت خود هاجر
دوید دوید و دمادم شد

مسیر شهره به جان پرور
خلاصه هر چه رسل دارد

عنایتی بود از داور
که داده حق به رسول الله

و او به دست علی اکبر
اگر نه گر به حرم رفتی

من از حسینم و او از من
دلیل چیست از این بهتر

نبیست ریشه ی آل الله
علی شبیه رسول الله

وجود تشنه ی بارانش
وجود بسته به دستانش

در انتظار لقاالله خلاص کرده ز تن جانش
از آن ترنم توحیدش

نماز معنی ایمانش
ز هوش رفته امین وحی

به یک تلاوت قرآنش
جهان اگر بشود حاتم

نشسته از سر خوانش
فدایی اش شده یحیی و خلیل حاجب و دربانش

علی شیر خدا اکبر که عالم است به فرمانش
نیام و قبضه ی شمشیرش

زده است بوسه به دستانش
توهم از کسی فهمد کجاست آخر طوفانش

عجب مدار که میترسند تمام کفر ز میدانش
لباس رزم که میپوشد ز خیمه زمزمه میجوشد

برای رزم مهیا شد
به خیمه محشر کبری شده

پدر امید خود از کف داد
سرشک دیده چو دریا شد

چه فاطمیه ایی اشکی
ز روضه خوانی بابا شد

چو رفت بر رخ ثارالله
نشان مرگ هویدا شد ز خیمه گاه

همه دیدند که زانوان پدر تا شد
پدر ز دور نظر میکرد میان لشکر

ز دور دید که یک کوچه ز تیر و تیغ و تبر وا شد
به کوچه رفت علی اکبر

تداعی غم زهرا شد
ز اسب روی زمین افتاد

به تیغ اربا اربا شد
تمام پیکر او زخمی ز فرق تا به کف پا شد

هزار زخم به تن جا ماند
هزار تیر به تن جا شد

ز دست داد چو نیرویش
پدر رسید به زانویش

بالا بلنده بابا گیسو کمنده بابا
اگه تو بری تو این غریبی

دل به کی ببنده بابا
چه داغی دارم روی سینه الهی هیچ بابایی نبینه

جگر گوششش با لب تشنه جلو چشماش نقش زمینه
شبیه تسبیح بریده که دو نه هاش هر جا پریده

دیدم که سر نیزه تنترو این طرف اون طرف کشیده
عمه کنار تو خمیده رنگ منو عمه پریده

پاشو بریم به خیمه ها تا خواهرت از راه نرسیده
دور و برم ستاره ریخته یا ماه پاره پاره ریخته

هر جوری برداشتم تنت رو روی زمین دوباره ریخته
خیمه ای که پر از شهیده شهیدی مثل تو ندیده

از آتیش داغ تو زود تر آتیش به خیمه ها رسیده

۲. متن زمینه شب هشتم محرم در وصف علی اکبر (ع) _ یک طرف اکبر به میدان می رود

کشته ی کشته هاتم

مرده ی مرده هاتم

زخمی یک نگاتم تو حسرت شهیداتم

مولانا علی اکبر

ای فدای تو جانا عشق غیر تو اصلا

بی تو زندگی ابدا مولانا علی اکبر

ملک ملک عشق زهرا

شهریار شهریارا پاره تن حسین

امیر تاج دارا ماه شبای تار لیلا

یاد روی تو اصل رویا

کشته ی کشته هاتم

مرده ی مرده هاتم

زخمی یک نگاتم تو حسرت شهیداتم

مولانا علی اکبر

جان ساقی حرم جام لب تو دریا

عشق نام تو بردن

از شراب تو خوردن

تو رکاب تو مردن

مولانا علی اکبر

آینه ی صفات الله

جلوه صراط الله

علت بقای عشق

ای فنا به ذات الله

امیر جون به کف تویی تو

نوه لو کشف تویی تو

نسخه تمام عیار شاه نجف تویی تو

میرسه محشر از راه

بس که حسین کشید آه

تو رفتی و سفید شد محاسن ثارالله

مولانا علی اکبر

میری و میشه تنها دنبالت میاد بابا

سخت داغ تو بخدا مولا علی اکبر

تا بدن کبودت افتاد

تا کلاه خودت افتاد

تبر و تیغ و نیزه به تار و پودت افتاد

ولی دیگه نمیشه حالا

تو رو بغل بگیره بابا

بس که قطعه شد این پیکر اربا اربا

بابات داره میمیره

کی دستمو بگیره

عشق بابا بلند شو

ببین چه خسته و پیره

مولانا علی اکبر

ای یل خیمه ها حیدر کربلا ای علی اکبر

ای ستاره سحر و ثمر و پسر خون خدا

شبه نبی سبط علی تلالو نور ناموس کبریا

یک طرف اکبر به میدان میرود دامن کشان

یک طرف بابا پریشان عمه ها مویه کنان

ماه تابان من جان جانان من یوسف زهرا بابا

با نبودنت می رود نور از این دیده گریان من

ای پسرم خون جگرم که رفتن تو زد اتش به جان من

ای ماه شب های تارم خورشید روزگارم

علاج تشنگی ات را به جدم می سپارم

خیمه محشر شده عمه مظطر شده در تب و تابم

ای زینب بیا و ببین که حسین بی علی اکبر شده

جان دلم مشتعلم محاصنم سرخ از خون جگر شده

میدرخشد چون ستاره این جسم پاره پاره

میدهم جان تا بگیری دست من را دوباره

ای خرامان رفته در خون خفته کم تر ناز کن

اکبرم جان رقیه چشم خود را باز کن

۳. متن سینه زنی واحد شب هشتم محرم _ ای علی اکبر حسین ثانی

ای علی اکبر حسین ثانی حیدر حسین

ای یل کرب و بلا

ای امید خیمه ها

ای شبیه مصطفی

ای علی اکبر حسین ثانی حیدر حسین

ای نفس های حسین

یار رعنای حسین

ماه زیبای حسین

ای علی اکبر حسین ثانی حیدر حسین

ای بدر هاشمیون

ای میر حیدریون

ای مهر فاطمیون

ای علی اکبر حسین ثانی حیدر حسین

ای یل کرب و بلا

ای امید خیمه ها

ای شبیه مصطفی

خورشید ارض و سما

هم خون خون خون خدا

نور ایمان وفا

ای علی اکبر حسین ثانی حیدر حسین

۴. متن سینه زنی جفت شب شهادت علی اکبر (ع) _چه قیامت چه محشری

ایوان نجف عجب صفایی دارد…

حیدر (ع)، بنگر چه بارگاهی دارد…

چشمت عین الیقین است

دستت حبل المتین است

به صف پیکار کار ذوالفقارت آتشین است

تکبیرت پر طنین است

علمت در آسمان ها از همه بالاترین است

ضربان قلب تو سرمایه ی عمر زمین است

صنمی که جبرئیل از باغ روحش خوشه چین است

روح روح الامین، حیدر (ع)، امیرالمومنین (ع) است !

ملکوت بی کران ها

جبروت کهکشان ها

همه مٌلک سرور اعلا علی (ع)، علی مولا (ع)

ایوان نجف عجب صفایی دارد…

حیدر، بنگر چه بارگاهی دارد…

ای تو رسولی تو نبی الله منی غیرت الله منی

اشهد ان علی ولی الله منی غیرت الله منی

چه قیامت چه محشری چه دلاور چه دلبری

سری از هر سری سری الله اکبر چه اکبری

پس این پرده چه می بینی

که مشتاق بلایی تو

دل حرم محو رخت اما

محو ذات خدایی تو

راهی میدان شدی از خیمه

با این حالت شیدایی

همه به دنبال تو آواره

ای مجموعه ی زیبایی

چه شکوه و صلابتی چه وقار و اصالتی

چه دل بی نهایتی الله اکبر چه قامتی

نام عمویت پدر فضل است

اما تو پدر عشقی

روبرویت معرکه اما تو

راهی سفر عشقی

گره ی ابروی تو امید

قلب خسته ی ثارالله

با حرم و عمه وداع کردی

با لبخند رسول الله

از خیمه برون چو رسول الله

آمد پیش چشم ثارالله

دستی بر قبضه ی شمشیر و

فریاد علی اکبر یا علی ولی الله

همه ی اهل حرم از پی او نالان

فلک از نفسش سوزان

ملک از دم او گریان

به کف آینه و اشک و قرآن

به تنش زره رسول دو سرا

به لب پدرش دم یا ولدی

عجب عشق و محبتی عجب اصل و اصالتی

عجب ایثار و همتی الله اکبر چه حالتی

حسب فرمان ولی امر

جانت را به کف آوردی

میکشی تیغ و به لبت ذکر

یا شاه نجف آوردی

لب همه در عطش آب و

تو لب تشنه ی جانانی

آیینه ی کامل پیغمبر

اکنون حیدر میدانی

دست عالم و دامن تو یاعلی

علی علی یاعلی

۵. متن سینه زنی شب هشتم محرم

وای از اشک خواهرم واویلا علی الحرم

وای به روز دخترت واویلا علی الحرم

داغ تو گشت عمه را واویلا علی الحرم

گرفته قلب خواهرم واویلا علی الحرم

فرق تو عین حیدر است واویلا علی الحرم

سرت شکسته پسرم واویلا علی الحرم

شدی شبیه مادرم واویلا علی الحرم

وای خدایا چه کنم واویلا علی الحرم

خیز و ببین چه مضطرم واویلا علی الحرم

بر سر و سینه میزند واویلا علی الحرم

کنار من برادرت واویلا علی الحرم

واویلا علی الحرم

این تن پاره پاره را واویلا علی الحرم

چگونه تا حرم برم واویلا علی الحرم

وای به روز دخترم واویلا علی الحرم

وای از اشک خواهرم واویلا علی الحرم

وای یل دلاورم واویلا علی الحرم

ای ماه منورم واویلا علی الحرم

آلاله معطرم واویلا علی الحرم

تو دست و پا میزدی و واویلا علی الحرم

کنار تو محتضرم واویلا علی الحرم

واویلا علی الحرم

———————-

اگه پدری خدای نکرده داغ جوون ببینه

اطرافیان نمیذارند غمی بیشتر از اون ببینه

میان برا تسلی دست پدرو میگیرن

همه میان و زیر تابوت پسرو میگیرن

اما دلا بسوزه برا پدری که داغ دید

نمیتونست بلند شه بس که پاهاش میلرزید

افتاده بود و قاتل به گریه هاش میخندید

اگه پسری خدای نکرده به روی خاک صحرا

بیوفته جون بکنه از عطش پیش چشای بابا

یکی بیاد یکم آب رو صورتش بپاشه

که تشنگی اولاد به خدا قاتل باباشه

اما دلا بسوزه برا ماه لیلا

ماهی که زنده زنده تنش شد اربا اربا

لب تشنه دست و پا زد جلو چشم های بابا

———————

رسید کار به جایی ز عاشقی ما را

که در قبیله ی ما هر که بود مجنون شد

یک مصرع حاصل عمری که داشتم

یار آمد و گرفت به بندم کشید و برد

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا