دست بوسی درست و غلط از منظر دین
در این مطلب از سایت تریپ لند به دست بوسی درست و غلط از منظر دین می پردازیم. پس به شما پیشنهاد می کنیم حتما تا انتهای این مطلب همراه ما باشید.
دست بوسی از دو منظر قابل بررسی است از جهت خوب و درست آن مثل آنکه انسان دست پیامبر و امام علیهم السلام را ببوسد و از آن تبرک جوید، یا اینکه دستان عالمانی که ورثه انبیاء هستند و سالها برای احیای مکتب اهل البیت علیهم السلام قلم زده اند بوسیده شود، این کار از جهت دینی هیچ مشکلی ندارد و برخی از روایات بدان اشاره می کند .
اما گاهی انسان دست یک ظالم و فاسد را می بوسد، گاهی دست طاغوت را می بوسد، و در مقابل او شخصیت دینی و ایمانی و حتی انسانی خود را برای نزدیک شدن به دنیای چند روزه تخریب و نابود می کند، این به طور قطع مذموم خواهد بود.
در این نوشتار به صورت تفکیکی چند مطلب گرداوری شده و در آخر به دست بوسی ها و رفتارهای چاپلوسانه حکومت شاهنشاهی به عنوان نمونه های غلط و غیر قابل قبول اشاره می شود، دست بوسی هایی که با اعمال حرام نیز همراه بوده است مانند دست بوسی زنان و مردان در دربار فاسد شاهنشاهی که این موارد و موارد بسیاری دیگر که بسیاری از آنها را نیز نمی توان به زبان آورد، همه و همه نشان دهنده لاابالی گری این دستگاه فاسد بوده که هیچ بویی از دین و انسانیت نبرده اند، چاپلوسی در دربار چنان فرهنگ شده بود که گاه از شخص شاه میگذشت و نسبت به نزدیکان شاه، ملکه، ملکه مادر، بچهها و حتی سگ شاه هم میرسید.
وقتی شاه پهلوی درباره زنان، کاملاً عریان نظر میدهد
تصاویر منتشر نشده دیدار رهبر دراویش گنابادی با محمدرضا پهلوی
برخی از خیانت های محمد رضا شاه
وقتی شاه «کوروش بازی» درمیآورد!
امید که برخی از شبهات نیز برطرف شود.
حضرت آیت الله مکارم شیرازی
بوسیدن دست استاد
آیا «دست بوسی» سنتی ناپسند است؟
اخیرا یکی از شاگردان آیتالله جوادی آملی، در صفحه ویژه ایشان در دیدار با جمعی از محققین نوشته است: یکی از دوستان به آیتالله جوادی آملی اصرار کرد دستشان را ببوسد. ایشان با لحنی ناصحانه به ما فرمود: «نه دست کسی را ببوسید و نه بگذارید دستتان را ببوسند. من تا کنون هیچ دستی را نبوسیدهام، جز یک دست و آن هم دست امام خمینی(س) بود و به راستی که آن دست بوسیدنی بود.»
***
در میان اقوام و ملل جهان از دیرباز، رفتارهایی برای نشان دادن احترام به دیگران، بزرگداشت افراد، ابراز محبت و دوستی … وجود داشته است؛ این رفتارها در برابر رهبران دینی و بزرگترها، حاکمان و امیران، دانشمندان و دوستان وخویشاوندان و کودکان… بروز پیدا میکند، از جمله این رفتار بوسیدن سر و پیشانی، گونه و دست و پا میباشد.
در آثار و منابع اسلامی و در بین علما و مسلمین -از همه فرقهها و مذاهب- نیز چنین رفتارهایی را میتوان مشاهده کرد که یکی از آنها دست بوسی است. دربرابر رفتار «دست بوسی» دیدگاههای مختلفی وجود داشته و دارد که از تایید و تکذیب آن، تا حکم به اسحبات و یا کراهت و حرمت آن را میتوان سراغ گرفت.
نکته مهمی که باید به آن توجه داشت، رفتارهای مورد اشاره به خودی خود و به ذات خویش، دارای حسن و قبح نیستند، و به بیان دیگر حسن و قبح ذاتی ندارند، و نیکویی و زشتی آن، وابسته به نیت ها و انگیزههای افراد، شرایط اجتماعی، فرد انجام دهنده و… برمیگردد؛ به عنوان مثال، دست بوسی کودکی نوزاد نمیتواند معنا و مفهوم زشت و ناپسندی در هیچ فرهنگ و مذهبی داشته باشد، و معنای آن جز ابراز محبت و عاطفه نسبت به کودک نخواهد بود.
بنابراین، در بررسی رفتار «دست بوسی» و پسند و ناپسندی آن، باید به جوانب دیگر آن پرداخت، و به انگیزهها، نتایج و آثار آن توجه کرد، براین پایه، حکم واحد و یکسانی برای «دست بوسی» نمیتوان صادر کرد، که همه موارد و افراد را در همه شرایط و زمانها و مکانها در برگیرد و آنرا درهمه موارد ناپسند و مذموم یا مورد پسند و نیکو شمرد.
نباید از یاد برد که اقوام و مللی که به اسلام گرویدند، دارای رفتارهای مختلف به جهت احترام و تکریم بزرگان و دیگران بودند، و اسلام دربرابر این رفتارها سه گونه برخورد داشته است، پارهای از آنها را تایید و برخی را رد نموده است و پیرامون برخی از رفتارها نیز سکوت اختیار کرده یعنی ما رد و یا اثباتی در سیره و سنت پیغمبر(ص) و بزرگان اسلام در برابر آن نمیشناسیم.
در اسلام، رفتاری مانند «سجده» دربرابر دیگران به شدت رد و نفی شده است، ولی پیرامون «دستبوسی»، آثار مختلفی در دست است که برخی آن را تایید و برخی رد میکنند، بنابراین میتوان گفت که نظر اسلام و دین پیرامون آن، نه رد مطلق و نه تأیید مطلق میباشد، بلکه با توجه به موارد آن که به سبب انگیزهها و شرایط تغییر میکند، حکم آن نیز مختلف میشود، بی شک میتوان گفت که «دستبوسی» که موجب خواری و ذلت «دستبوسنده» و کبر وغرور کسی شود که دست او بوسیده میشود، ناپسند و مذموم است.
اینک با نقل نمونههایی از سنت و سخنان بزرگان اسلام، زوایای بیشتری ازبحث برای خوانندگان روشن میشود. بیش از نقل آنها، توجه به یک نکته مفید خواهد بود که در اسلام اموری از بوسیدن دست خویشتن وجود دارد، چنانکه پیغمبر(ص) و… پس از استلام حجرالاسود، دست خود را میبوسید و یا امام علیه السلام در دادن صدقه دست خود را میبوسید، که این خود حکایت میکند دست به دلیل تماس با حجر و… مبارک شده و ارزش بوسیدن دارد، همین نکته در مورد بوسیدن دست دیگران نیز میتواند مورد توجه قرار گیرد.
1- در سنت و سیره اصحاب و یاران پیغمبر(س) و ائمه معصومین(ع)، مواردی دیده میشود که آنها دست پیغمبر(س) و امام(ع) را بوسیدهاند، و نهی و ردی از سوی آنان نیز نشده است.
در کتاب «موسوعة الدفاع عن رسولالله(ص)،ج2، ص 79»مینویسد: «در مورد بوسیدن دست، احادیث و آثار فراوانی وجود دارد که مجموع آن بر ثبوت آن از پیغمبر(ص) دلالت میکند.»
در آثار و منابع از بوسیدن دست پیغمبر(ص) توسط یاران و اصحاب از جمله زید بن حارثه و عبدالله بن رواحه و بوسیدن دست امام حسین(ص) توسط فرزدق شاعر و بوسیدن دست امام صادق(ص) توسط محمد بن مسلم [فقیه و راوی بزرگ شیعه] …حکایت شده است.
[کنزالعمال، ج29، 220، جامع الاحادیث، ج28، ص10، کافی، ج2، ص 185، بحارالانوار، ج46، ص 957؛ کشف العمه، ج2، ص43، تفسیر منسوب به امام عسکری(ع)، ص 637و…]
2- در کتاب شریف کافی از امام صادق علیه السلام با سند صحیح نقل شده است:« سر و دست کسی جز سر و دست پیغمبر(ص) یا کسی که از او اراده رسول خدا(ص) بشود، بوسیده نمیشود.» و در روایت دیگری فرمودهاند، دست بوسیدن جز برای پیغمبر و جانشین پیغمبر(ص) شایسته نیست.[کافی، ج2، ص 185]
3- در منابع اهل سنت از بوسیدن دست خلیفه دوم توسط ابوعبیده جراح [السنن الکبری، ج7، ص 101] و بوسیدن دست انس به مالک به دلیل تماس با دست پیغمبر(ص) و … یاد شده است.
4- شهید اول، از فقهای بزرگ شیعه، به جواز بوسیدن دست برادران مسلمان که به عنوان تعظیم و بزرگداشت مومن فتوا میدهد [القواعد و الفوائد،ج2، الدروس الشرعیه، ج2، ص 18]
5- عالمان اهل سنت نیز به جواز، بلکه استحباب آن نظر دادهاند از جمله صاحب البحر المحیط در تفسیر خویش[ج6، ص 327] به جواز دست بوسی، و صاحب فیض القدیر [ج6، ص15] به استحباب آن برای علم و شرف قائل شدهاند.
درمجموع از روایات، فتاوا و دیدگاههای فقیهان اسلام، نمیتوان دست بوسی را کاری نادرست و ناپسند برشمرد، آری باید توجه داشت که این رفتار نباید موجب تجلیل و احترام کسانی شود که شایستگی ندارند، و نباید برای امور دنیا و ارباب زر و زور انجام پذیرد، و نباید موجب خواری و… گردد.
بنابراین، چه زیبا و پسندیده است که فقط این «دستبوسی» در برابر کسانی انجام شود که قصد و نیت از آن تجلیل و بزرگداشت پیغمبر(ص) باشد، و آن کسی که دست میبوسد و آن که دستش بوسیده میشود، هر دو مراقب باشند که مبادا انگیزههای دیگر در آن راه پیدا کند.
منبع: jamaran.ir/حجت الاسلام حسین مستوفی.
بررسی دو حدیث در دست بوسی
همان گونه كه ميدانيد در مورد احترام به پدر و مادر و بزرگان و كساني كه در اسلام ريش خود را سپيد كردهاند توصيهي زيادي شده است كه از جمله ميفرمايند: «وقِّروا كبارَكم»[1] به بزرگان خود احترام كنيد، در حقيقت احترام به ديگران نشانهي شخصيت و بزرگمنشي احترام كننده است.
دو حديث مذكور را ابن شعبة حراني در كتاب تحف العقول بدون ذكر سند چنين نقل كرده: و قال ـ عليه السّلام ـ : لا يقبل الرجل يد الرجل، فإنّ قبلة يده كالصلاة له، و قال ـ عليه السّلام ـ : … و قبلة الامام بين عينيه.[2] در اصطلاح حديث شناسي اين چنين روايت را مرسله مينامند كه از درجة اعتبار ساقط است، پس نميتوان براي اثبات مطلبي به اين دو حديث استناد و استدلال كرد.
ولي محدّث بزرگوار جهان تشيّع مرحوم ثقة الاسلام كليني در كتاب شريف كافي دو حديث مشابه را با ذكر سند نقل ميكند كه در بين روات يكي از آنها فردي است كه مورد اعتماد نيست، حديث اول كافي چنين است: علي بن مزيد صاحب السابري قال دخلت علي أبي عبدالله ـ عليه السّلام ـ فتناولت يده فقبلتها، فقال: أما إنها لا تصلح إلاّ لِنَبٍّي أو وصي نبي.[3] علي بن مزيد ميگويد:
خدمت امام صادق ـ عليه السّلام ـ رسيدم و دست آن حضرت را بوسيدم، امام ـ عليه السّلام ـ فرمودند: آگاه باش كه بوسيدن دست كسي صحيح نيست مگر دست پيامبر يا وصي پيامبر، و حديث دوم چنين است: رفاعة بن موسي عن أبي عبدالله ـ عليه السّلام ـ قال: لا يقبل رأس أحد و لا يده إلا يد رسول الله ـ صلّي الله عليه و آله ـ أو من اريد به رسول الله ـ صلّي الله عليه و آله ـ [4] رفاعه روايت ميكند از امام صادق ـ عليه السّلام ـ كه آن حضرت فرمودند: سر و دست كسي را نبايد بوسيد مگر دست پيامبر خداـ صلّي الله عليه و آله ـ ، يا كسي كه ميبوسد منظورش از بوسيدن سر و دست او، احترام به رسول الله ـ صلّي الله عليه و آله ـ باشد.
حضرت فرمودند: سر و دست كسي را نبايد بوسيد مگر دست پيامبر خداـ صلّي الله عليه و آله ـ ، يا كسي كه ميبوسد منظورش از بوسيدن سر و دست او، احترام به رسول الله ـ صلّي الله عليه و آله ـ باشد.
با بررسي اسناد اين دو روايت معلوم ميشود كه حديث اول ضعيف است چون كه علي بن مزيد سابري توثيق نشده است و حديث دوم سندش صحيح است.
علامه بزرگوار مجلسي بعد از نقل حديث اول كليني ميفرمايد: اين روايت دلالت دارد بر اينكه بوسيدن دست غير معصوم ممنوع است. ولي اين خبر علاوه بر اينكه مجهول است صريح در حرام بودن نيست بلكه ظاهر آن دلالت بر كراهت دارد،[5]و بعد ذكر حديث دوم در ضمن بياني مينويسد: منظور از واژة «من» به اجماع فقهاء، امامان معصوم ـ عليهم السّلام ـ هستند. و همچنين سادات و علماء را هم شامل ميشود كه در اين قسم اختلاف است گر چه در كلام اصحاب ما نديديم كسي تصريح به حرام بودن كند.[6]
لازم به ذكر است كه با توجّه به عرف و متون فقهي، بوسيدن دست ديگران چند نوع است:
يكي اينكه مثل اينكه بعضيها دست سرمايهداري را ميبوسند به طمع مال او، كه اين عمل ناپسند است نوع ديگر براي محبّت است مثل بوسيدن دست والدين، دست فرزند خردسال خود يا بوسيدن فرزندان مؤدب دست پدر و مادر خود، را كه جايز است و عملي پسنديده ميباشد و جز متشرعان آن را انجام ميدهند و يك قسم ديگر جنبة تقدّس دارد مثل بوسيدن دست پيغمبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ و يا امام ـ عليه السّلام ـ . كه قطعاً بدون اشكال و بلكه از اعمال با فضيلت است و از نشانههاي عشق و ايمان به آن حضرت ميباشد.
- در بحار الانوار از امام صادق ـ عليه السّلام ـ نقل شده كه حضرت فرمودند: لا يقبل رأس احد و لا يده الاّ رسول الله ـ صلّي الله عليه و آله ـ او من اريد به رسول الله ـ صلّي الله عليه و آله ـ ؛ يعني بوسيده نشود يا نميشود سر و دست كسي جز پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ يا كسي كه در بوسيدن او پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ اراده شده باشد.
مرحوم مجلسي پس از ذكر اين روايت ائمه ـ عليهم السّلام ـ و سادات و علما را جزء كساني دانسته است كه در بوسيدن آنها پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ اراده ميشود و در مورد علت دخول علماي عامل و هدايتگر مردم كه قول و عملشان با هم موافق باشد در اين حكم را اين ميداند كه علما ورثهي انبيا هستند.[7]
نكته: اين كه گفته شد بوسيدن دست عالم جايز است منظور اين نيست كه دست هر عالم يا عالمنماي را ميتوان بوسيد، بلكه دست عالم عامل اهل تقوي، و ورع و زاهد را ميشود بوسيد و به قول شاعر شيرين سخن حافظ شيرازي كه گفته:
مبوس جز لب معشوق و جام مي حافظ كه دست زهد فروشان خطاست بوسيدن.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ بحارالانوار، مرحوم محمّدباقر مجلسي، ج 73، ص 38 و 39، ناشر: مؤسسه الوفاء بيروت، چاپ دوم، سال 1403ق.
2ـ بحر رائق اين نجيم مصري حنفي، ج8، ص 364، ناشر: محمّد علي بيضون، چاپخانة: دار الكتب العلميه بيروت، سال 1418، چاپ اول.
پي نوشت ها:
- [1] . صدوق، عيون اخبار الرضا(ع)، بيروت، مؤسسة اعلمي مطبوعاتي، چاپ اول، سال 1404، ج2، ص 265، حديث 53.
- [2] . ابن شعبه حراني، تحف العقول، قم، مؤسسة نشر اسلامي، جامعة مدرسين، چاپ دوم، 1404ق، ص450.
- [3] . کليني، محمد بن يعقوب، كافي، دارالكتب الاسلاميه آخوندي، چاپ چهارم، 1365، ج2، ص 185، حديث 2.
- [4] . همان، ج2، ص 185، حديث 2.
- [5] . مجلسي، محمّد باقر، بحار الانوار، بيروت، مؤسسة الوفاء، چاپ دوم، سال 1403ق، ج73، ص39.
- [6] . همان، ج73، ص38.
- [7] . همان، ج35، ص37ـ38، و ذيل آن.
- منبع: اندیشه قم
محمد رضا شاه طاغوت و علاقه بهبوسیدن دستش
چاپلوسی و تملق
نماد دیگر اشرافیت درباری، تشکیل حلقهای از چاپلوسان حرفهای به دور اعلیحضرت، علیاحضرت و والاحضرتها بود. در رژیم پهلوی درباریان هیچ انتقادی را بر نمیتابیدند، از مدیحهسرایی و تملق لذت میبردند و از تملق دیگری حسادت میورزیدند و چاپلوسان نیز برای رسیدن یا ماندن در قدرت، زبان به هر تملقی میگشودند.
به گفته فریده دیبا: «محمدرضا خیلی لذت میبرد که گروهی از فرماندهان عالیرتبه ارتش با آن لباسهای پرزرق و برق جلو او صف میکشیدند و به ترتیب دست او را میبوسیدند». گاهی «در مراسم رسمی یا میهمانیها… افسران عالیرتبه ارتش دست و یا حتی کفش محمدرضا را میبوسیدند.» شاه چنان به دستبوسی معتاد شده بود که خودش «دستش را دراز میکرد» تا اطرافیان ببوسند.
بوسیدن پای شاه بعد از جشنهای 2500 ساله در دربار به اوج رسیده بود، عبدالعظیم ولیان استاندار خراسان و نایبالتولیه هرگاه به حضور شاه میرسید روی زمین میافتاد و پای شاه را میبوسید.
بعد از انتصاب اردشیر زاهدی به وزارت امور خارجه، همه معاونین و سفرا را مجبور کرده بود تا هنگام «شرفیابی» در مقابل شاه زانو بزنند. زانو زدن وزیر و به خاک افتادن وی در برابر شاه موجب اعتراض یک خبرنگار فرانسوی به علم شد. علم اعتراض خبرنگار را به اطلاع شاه رساند و شاه پاسخ داد: «حق بود به او میگفتی که اردشیر رعایت سنتهای ملی مملکت را میکند.»
سفرا موظف بودند در گزارشهایشان به شاه، جمله «پای مبارک را میبوسم» بنویسند. پرویز راجی از این که امیرخسرو افشار، آخرین وزیر امور خارجه ایران دوران شاه به جای کلمه «پای مبارک» را میبوسم، نوشته بود «دست مبارک را میبوسم» اظهار شگفتی میکند. هرمز قریب یکی از مدیرکلهای وزارت دربار در نامه مینوشت:
مراتب پرستش چاکرانه مرا به خاک پای مبارک بندگان اعلیحضرت همایون شاهنشاه تقدیم [میکنم.] پای مبارک علیاحضرت ملکه و والاحضرت شاهدخت شهناز را با کمال احترام میبوسم.
گاهی وقتها چاپلوسی چنان شدت میگرفت که هر کدام از اطرافیان سعی میکردند از رقیب سبقت بگیرند. علم وزیر دربار به یکی از این جلسات اشاره میکند و مینویسد:
«ناهار را دستهجمعی در حضور شاه خوردیم و هر یک سعی کردیم گوی چاپلوسی و تملقگویی به او را از دیگری برباییم.» گاه این تملقگویی به جایی میرسید که حالت انزجار دست میداد. پرویز راجی سفیر شاه در انگلیس اعتراف میکند که «واقعاً هم خودم از این همه تملق و چاپلوسی که موقع شرفیابی به حضور شاه نشان دادم، حالت انزجار داشتم.» بعضی اوقات تملق بیش از حد مورد اعتراض نزدیکان چاپلوسان قرار میگرفت. در یکی از میهمانیهای ملکه مادر، علم چنان چاپلوسی کرد که مورد اعتراض همسرش قرار گرفت و به او «تذکر داد که امشب بیش از حد معمول نسبت به شاه تملق» گفتی.
چاپلوسی در دربار چنان فرهنگ شده بود که گاه از شخص شاه میگذشت و نسبت به نزدیکان شاه، ملکه، ملکه مادر، بچهها و حتی سگ شاه هم میرسید. هویدا به عنوان شخصیت دوم کشور گاه خم میشد و دست بچههای شاه را میبوسید. او دست علیرضا، فرزند شاه را که بیش از 4 سال نداشت میبوسید. فرح از این که میدید اطرافیان شاه مجبورند حتی نسبت به سگ شاه چاپلوسی کنند، احساس حسادت میکرد.
رکوع و سجده در مقابل شاه چنان غیرطبیعی بود که هر تازهوارد را به تعجب میانداخت. مارگارت لاینگ، روزنامهنگار انگلیسی که برای نوشتن زندگینامه شاه اجازه ملاقات و حضور در دربار را پیدا کرده بود، تعجب خود را از این صحنه پنهان نمیکند:
ناگهان یک اتاق پر از اشخاص مختلف به تعظیم افتادند به طوری که نصف بدن آنها به موازات کف اطاق درآمد.
مسابقه در چاپلوسی گاهی حس حسادت درباریان را برمیانگیخت، خصوصاً شاه از دستبوسی غیر از خودش رشک میبرد. به روایت ثریا، شاه: «وقتی میبیند که این یا آن وزیر، توجه بیشتری به من نشان میدهد دچار بدبینی و حسادت میگردد، در حالی که خود نیز میداند که آنها فقط برای تحکیم مقام و موقعیتشان در برابر من تملق و چاپلوسی میکنند.»
فرهنگ چاپلوسی حلقهای از تملقگویانی را تربیت میکند که تنها مطالبی را طرح کنند که مورد پسند دربار باشد، نه واقعیتها را. در نتیجه، درباری به وجود آمد که از حال رعیت بیخبر بود و دلخوش به گزارشات اطرافیان و بله قربان گویان. به گزارش علم، شاه نیز میگفت: «عجیب است، تمام وزرای من هر حرفی که به آنها میزنم، میگویند از صمیم قلب معتقدند که عین حقیقت است.» علم که خود گوی چاپلوسی را از دیگران ربوده بود، در دل گفت: «تمام وزرای او جز یک مشت بادمجان دور قاب چین چیز دیگری نیستند.»
چاپلوسی و تملق دربار، محمدرضا پهلوی را به مالیخولیای عقل کلی مبتلا کرده بود و «متملقان آن قدر او را عقل کل و تافته جدا بافته و خدایگان نامیده بودند که کم کم خود نیز به این باور رسیده بود که دارای رسالت ویژهای از سوی قدرتهای ناشناخته است.»
منبع: باشگاه اندیشه/ روح الله حسینیان/1385/11/26 [عکسها اضافه شده است].
لینک کوتاه مطلب:
کلید: دست بوسی درست و غلط از منظر دین دست بوسی درست و غلط از منظر دین دست بوسی درست و غلط از منظر دین دست بوسی درست و غلط از منظر دین دست بوسی درست و غلط از منظر دین دست بوسی درست و غلط از منظر دین دست بوسی درست و غلط از منظر دین دست بوسی درست و غلط از منظر دین دست بوسی درست و غلط از منظر دین دست بوسی درست و غلط از منظر دین دست بوسی درست و غلط از منظر دین دست بوسی درست و غلط از منظر دین دست بوسی درست و غلط از منظر دین دست بوسی درست و غلط از منظر دین دست بوسی درست و غلط از منظر دین دست بوسی درست و غلط از منظر دین دستبوسی فرق دست بوسی شاه با دست بوسی امام خمینی (ره) در چیست