مذهبی

حكمت نواقص جسمانى و ذهنى افراد از نظر…

در این مطلب از سایت تریپ لند به حكمت نواقص جسمانى و ذهنى افراد از نظر… می پردازیم. پس به شما پیشنهاد می کنیم حتما تا انتهای این مطلب همراه ما باشید.

حكمت نواقص جسمانى و ذهنى افراد از نظر اسلام چيست؟

از اين كه حكمت و فوايد مشكلات جسمى را توضيح دهيم مناسب است كه ابتدا دو مقدمه را ذكر كنيم تا با مطالعه انها درك به درك بهتر و وسيع‏ترى از پاسخ دست يابيد.

پس ما در سه مرحله پاسخ را ارائه مى دهيم:

الف ج مقدمات

ب- حكمت و فوايد مشكلات جسمى

ج- جمع بندى و پاسخ نهايى

الف- مقدمات

1- بسيارى از مشكلات جسمى و ذهنى ناشى از اختيار انسان و سوئ استفاده از آن، است.

خداوند به انسان، نعمت آزادى واختيار ارزانى داشته تا مراحل كمال وسعادت رابا اختيار طى كند. برخى آدميان، با اختيار خود، اعمال شرورانه اى انجام مى دهندكه لازمه اين اعمال، رنج وعذاب ديگران است.

بنابر اين شر در جهان از شرارت انسان حاصل مى شود وشرارت انسان نيز ناشى از آزادى واختيار او است.

براه انداختن جنگها، غارت منابع كشورها، استفاده بيش ازحد سوخت هاى فسيلى كه باعث آسيب ديدن لايه اُزُن گرديده وسبب گرماى غير طبيعى كره زمين شده وسيله اى ويرانگر را موجب گرديده ودر نتيجه مشكلات وسختي هائى از جمله مشكلات جسمى و ذهنى وبيماري هاى صعب العلاج را به ارمغان آورده، همه وهمه از آزادى بشر سر چشمه گرفته است.

از طرف ديگر اگر خدا بخواهد اختيار انسان را سلب كرده و او را مجبور كند با هدف خلقت سازگار نيست. چون در صورت مجبور بودن نمى ‏تواند آن كمال اختيارى را بدست آورد.

پس لازمه جهان مادى اين است كه اين مسائل هم بتوانند واقع شوند.

2- برخى بر اين پندارند كه قيافه ‏ى زيبا، ثروت، قدرت، سلامتى، اعتدال اندام و امثال اين امور، همواره نعمت بوده و خوب اند و در مقابل، نازيبا بودن، فقر و ضعف، بيمارى، نقص عضو و امثال آنها همواره نقمت بوده، بد هستند.

امّا عاقلان و اهل دل بر اين باورند كه هرچه از دوست رسد نيكوست. اينها به برهان و عرفان دريافته اند كه خداوند متعال حكيم بوده هيچ كارش بى حكمت نيست.

همچنين يافته اند كه خداوند متعال بندگانش را بيش از خودشان دوست دارد، لذا محال است بد بندگانش را بخواهد بلكه آنچه او براى بنده اش خواسته بهترين خواسته است امّا اكثر بندگان مانند كودكانى هستند كه محبّت را به شكلات و پفك و امثال آنها مى شناسند و دكتر و آمپول را از خطرناكترين موجودات عالم مى دانند. خداوند متعال مى فرمايد:

«عَسى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُون»:

چه بسا شما چيزى را خوش نداشته باشيد، حال آن كه خيرِ شما در آن است. و يا چيزى را دوست داشته باشيد، حال آنكه شرِّ شما در آن است. و خدا مى‏داند، و شما نمى‏دانيد.» (البقره: 216)

آرى چه بسا كسى چنين بپندارد كه اگر كامل العضو بود، زيباتر بود، ثروتمندتر بود و… به نفعش بود حال آنكه معلوم نيست چنين باشد. كافى است كمى عميق تر و دقيق تر به اطراف خود نظر كنيم و مقايسه اى كنيم بين زيبارويان و خوش هيكل ها و افراد عادى تا ببينيم مفاسد اخلاقى بين كدام قشر افزونتر است.

تمايل كدام گروه به بى عفّتى و خودنمايى و تكبّر و خودبينى و تحقير ديگران و امثال اين امور شديتر است؟

پس چنين نپنداريم كه اين گونه از امور همواره خيرند. زيبايى و زشتى، ثروت و فقر، قدرت و ضعف، كامل العضو بودن و ناقص العضو بودن و… همگى وسائل امتحانند. نه زيبا و ثروتمند و قدرتمند و كامل العضو مالك زيبايى و ثروت و قدرت و كمال جسمانى خود است نه زشت و فقير و ضعيف و ناقص العضو مالك زشتى و فقر و ضعف و نقص عضو خود. بلكه همه ى اينها به بشر داده شده تا انسانها امتحان شوند و امتحان براى اين است كه استعدادهاى انسانى و الهى بشر شكوفا شود. خداوند متعال در اين دار امتحان، به هر كسى آن چيزى را داده كه با آن مى تواند رشد كند.

آنچه در اين دنيا داده شده يا دريغ شده همگى موقّتى بوده چند دهه بيش دوام ندارد، در حالى كه سعادت يا شقاوت اخروى براى ابد است. با اين وصف، اگر كسى در اين چند روزه ى دنيا به نازيبايى و نقص عضو موقّت خود راضى بوده بر عدل و حكمت خدا يقين داشته بر او خرده نگيرد و به اين وسيله زيبايى و كمال ابدى را به دست آورد، ارزش نخواهد داشت؟

اگر اين نازيبايى و نقص عضو چند روزه، زمينه را فراهم سازد تا انسان به مقامى برسد كه در آخرت قيافه ى خود را خودش تعيين نمايد، آيا نعمت بزرگى نخواهد بود؟ خداوند متعال خطاب به اهل رضا و تسليم مى فرمايد: «… وَ لَكُمْ فيها ما تَشْتَهى أَنْفُسُكُمْ وَ لَكُمْ فيها ما تَدَّعُون…. و براى شما هر چه دلتان بخواهد در بهشت فراهم است، و هر چه طلب كنيد به شما داده مى ‏شود.» (فصلت: 31)

ب- حكمت و فوايد مشكلات جسمى و ذهنى

حال بعد از ذكر اين مقدمات سعى مى كنيم چند نمونه از فوايد مشكلات جسمى را بيان كنيم تا معلوم گردد كه بروز آنها بى فايده و لغو نبوده و با حكمت ناسازگار نيستند.

1- امتحان و آزمايش

خداوند متعال مى ‏فرمايد:

«وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَىْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرينَ»

و قطعاً شما را به چيزى از [قبيلِ‏] ترس و گرسنگى، و كاهشى در اموال و جانها و محصولات مى‏آزماييم و مژده ده شكيبايان را» (بقره، آيه 155)

يكى از مهمترين حكمت هايى كه مى‏توان براى مشكلات جسمى ذكر كرد اين است كه اين مشكلات مايه آزمايش و امتحان انسان ها هستند. هم خود شخصى كه دچار مشكل است و هم اطرافيان به نوعى مورد امتحان قرار مى گيرند.

در تفسير نمونه ذيل آيه 155 سوره بقره مى خوانيم كه:

در اين آيه (خداوند متعال) به مساله آزمايش به طور كلى و چهره ‏هاى گوناگون آن اشاره مى‏كند و به عنوان يك امر قطعى و تخلف‏ ناپذير مى‏ فرمايد: به طور مسلم ما همه شما را با امورى همچون ترس و گرسنگى و زيان مالى و جانى (مثل مشكل جسمى) و كمبود ميوه ‏ها آزمايش مى‏كنيم

(وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَىْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ).

و از آنجا كه پيروزى در اين امتحانات جز در سايه مقاومت و پايدارى ممكن نيست در پايان آيه مى‏ فرمايد: و بشارت ده صابران و پايداران را (وَ بَشِّرِ الصَّابِرِينَ).

آنها هستند كه از عهده اين آزمايشهاى سخت به خوبى بر مى‏آيند و بشارت پيروزى متعلق به آنها است، اما سست عهدان بى استقامت از بوته اين آزمايش ها سيه ‏روى درمى‏آيند.

آيه بعد صابران را معرفى كرده مى‏ گويد: آنها كسانى هستند كه هر گاه مصيبتى به آنها رسد مى‏گويند ما از آن خدا هستيم و به سوى او باز مى‏ گرديم (الَّذِينَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِيبَهٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ).

توجه به اين واقعيت كه همه از او هستيم اين درس را به ما مى‏دهد كه از زوال نعمت ها هرگز ناراحت نشويم، چرا كه همه اين مواهب بلكه خود ما تعلق به او داريم، يك روز مى ‏بخشد و روز ديگر مصلحت مى‏بيند و از ما باز مى‏ گيرد و هر دو صلاح ما است. (ر. ك: تفسير نمونه، ج 1، ص: 525- 524)

2- تنبه و بيدار كردن انسان

گاهى اوقات بلاها و سختى هايى كه خدا نصيب انسان مى كند، جنبه تنبه و گوشمالى كردن دارد. انسان ها بسيارى از اوقات در زندگى شان گرفتار اشتباهات و غفلت هايى مى شوند و راه را اشتباه طى مى كنند. گاهى اوقات سختى هاى زندگى انسان را به خودش مى آورد و متوجه اشتباهاتش مى كند.

مطمئنا با دقت مى توانيد كسانى را پيدا كنيد كه بعد از مبتلا شدن به مشكلات (از قبيل مشكلات جسمى در خود يا نزديكانشان)، به ياد خدا افتاده و سعى در توبه، دعا و انابه نموده‏اند.

3- پند گرفتن و شكرگزارى

در روايتى كه مفضل از امام صادق عليه السلام نقل كرده، مى خوانيم:

«قَالَ الْمُفَضَّلُ فَقُلْتُ فَلِمَ صَارَ بَعْضُ النَّاسِ يَفْقِدُ شَيْئاً مِنْ هَذِهِ الْجَوَارِحِ فَيَنَالُهُ مِنْ ذَلِكَ مِثْلُ مَا وَصَفْتَهُ يَا مَوْلَاىَ قَالَ ع ذَلِكَ لِلتَّأْدِيبِ وَ الْمَوْعِظَهِ لِمَنْ يَحِلُّ ذَلِكَ بِهِ وَ لِغَيْرِهِ بِسَبَبِهِ كَمَا يُؤَدِّبُ الْمُلُوكُ النَّاسَ لِلتَّنْكِيلِ وَ الْمَوْعِظَهِ فَلَا يُنْكَرُ ذَلِكَ عَلَيْهِمْ بَلْ يُحْمَدُ مِنْ رَأْيِهِمْ وَ يُتَصَوَّبُ مِنْ تَدْبِيرِهِمْ ثُمَّ إِنَّ لِلَّذِينَ تَنْزِلُ بِهِمْ هَذِهِ الْبَلَايَا مِنَ الثَّوَابِ بَعْدَ الْمَوْتِ إِنْ شَكَرُوا وَ أَنَابُوا مَا يَسْتَصْغِرُونَ مَعَهُ مَا يَنَالُهُمْ مِنْهَا حَتَّى إِنَّهُمْ لَوْ خُيِّرُوا بَعْدَ الْمَوْتِ لَاخْتَارُوا أَنْ يُرَدُّوا إِلَى الْبَلَايَا لِيَزْدَادُوا مِنَ الثَّوَاب»

مفضل گويد: گفتم مولايم پس چرا برخى مردم بعضى اعضاء خود را ندارند و زيانى كه فرمودى بدانها ميرسد؟ فرمود: اين براى تأديب و پند آن كس و ديگران است همچنان كه پادشاهان مردمى را كيفر كنند و پند دهند و بر آنها خرده نگيرند بلكه آنها را بستايند و تدبير آنها را درست شمارند، و آنگه براى آنان كه بچنين بلاها دچارند اگر شكر كنند و بخدا بازگردند پس از مرگ ثوابى است كه فائده دنيوى آن اعضاء را كم شمارند

(به بيان ديگر چنين اعضاى ناقصى براى آنان منافع اخروى زيادى دارند به طورى كه فايده دنيوى اعضا سالم در برابر فايده اخروى اعضاى ناقص، كم به نظر مى رسند) و اگر پس از مردن مخير شوند برگشت با همان بلاها را برگزينند تا ثواب بيشتر يابند.

(توحيد المفضل (عربى)، ص 61 و ر. ك: آسمان و جهان، ترجمه كتاب السماء و العالم بحار، ج 5، ص: 309)

همانطور كه روشن است در اين روايت جنبه‏ هاى گوناگونى بيان شده است اولاً اينگونه نقص هاى جسمى مايه تاديب و پند گرفتن است ثانياً افرادى كه دچار چنين گرفتارى هايى هستند اگر شكرگزارى كنند به نعمت و ثواب بسيار بزرگترى مى‏رسند.

اما به طور كلى توجه داشته باشيم كه مشكلات جسمى زمينه‏ اى است تا انسان متوجه نعمت‏هاى خدا شده و قدر آنها را بداند. كافى انسان يك ساعت به بيمارستان يا بهزيستى مراجعه كرده و چند نفر از بيماران يا معلولين را مشاهده كند، تا متوجه نعمت‏ هايى كه خدا به او داده بشود. گاهى اوقات انسان آنقدر غرق نعمت سلامتى ميشود كه شكرگزارى و قدردانى را فراموش مى كند اما همين كه خود يا اطرافيانش دچار مريضى يا مشكلى مى شود به ياد نعمت‏هاى خداوند افتاده و زمينه شكرگزارى در او فراهم مى شود.

4- رسيدن به خير و پاداش

از جمله فوايدى كه اين‏گونه مشكلات دارد (كه در روايت قبلى نيز بيان شد) اين است كه فرد مومن مى تواند باصبر كردن در مقابل آنها به خير و پاداش بزرگترى برسد. به بيان ديگرى فرد مى‏ تواند اين‏گونه مشكلات را به عنوان وسيله اى براى رسيدن به خير استفاده كند.

توضيح مطالب را با ذكر چند روايت پى مى گيريم كه خود گوياى مطلب هستند.

4- 1- در روايتى كه از عبدالله بن ابى غفور نقل شده است مى‏ خوانيم :

عَنْ عَبْدُاللَّهِ بْنِ اَبى يَعْفُورٍ قالَ: شَكَوْتُ اِلى اَبى عَبْدِ اللَّهِ (ع) ما اَلْقى مِنَ اْلأَوْجاعِ وَكانَ مِسْقاماً فَقالَ لى: يا عَبْدَ اللَّهِ لَوْ يَعْلَمُ الْمُؤمِنُ مالَهُ مِنَ اْلأَجْرِ فِى الْمَصائِبِ لَتَمَنّى اَنَّهُ اَنْ يُقْرَضَ بِالْمَقَاريضَ طُولَ عُمْرِهِ»

عبداللَّه بن ابى يعفور كه هميشه مبتلا به بيمارى بود مى‏ گفت: از دردهايى كه به من مى‏رسد به امام صادق (ع) شكايت كردم، حضرت به من فرمود:

شاید این مطالب را هم بپسندید:

چرا خداوند اراد را معلول می آفریند

اى عبداللَّه اگر مؤمن بداند كه چه پاداشى در برابر مصيبت ها دارد آرزو مى‏ كند كه او را در طول عمرش با مقراض ‏ها (قیچی) تكه تكه كنند

(الكافى، ج 2، ص 255)

4- 2- عن ابى بصير عن أبى عبد اللّه عليه السّلام قال:

«انّ للَّه عزّ و جلّ عبادا فى الأرض من خالص عباده ما ينزل من السّماء تحفه الى الأرض الّا صرفها عنهم الى غيرهم و لا بليه الّا صرفها اليهم امام صادق عليه السّلام فرمود:

«خداى عز و جل را در روى زمين بندگانى است زبده و خالص كه هيچ تحفه بر زمين فرو نياورد جز آن كه از آنها به سوى ديگران بگرداند و هيچ بلايى فرو نياورد جز آن كه بهره آنها گرداند.»

(جناتى شاهرودى، حسين آرام بخش دل داغديدگان، ص 294)

4- 3- «عن ابى عبد اللَّه عليه السّلام قال: قال رسول اللَّه صلّى اللَّه عليه و آله انّ عظيم البلاء يكافأ به عظيم الجزاء، فاذا احبّ اللَّه عبدا ابتلاء بعظيم البلاء فمن رضى فله عند اللَّه تعالى الرّضا و من سخط البلاء فله عند اللَّه السّخط.

رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود:

«بلاى بزرگ به اجر بزرگ پاداش داده مى‏شود، و هر گاه خدا بنده‏اى را دوست بدارد، او را به بلاى بزرگ گرفتار مى‏سازد، پس هر كه به بلا راضى شود خدا از او راضى است. و هر كه به بلا راضى نشود خدا از او راضى نمى‏شود.» (همان، ص 296)

4- 4- وَ عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَيَتَعَاهَدُ الْمُؤْمِنَ بِالْبَلَاءِ إِمَّا بِمَرَضٍ فِى جَسَدِهِ أَوْ بِمُصِيبَهٍ فِى أَهْلٍ أَوْ مَالٍ أَوْ مُصِيبَهٍ مِنْ مَصَائِبِ الدُّنْيَا لِيَأْجُرَهُ عَلَيْهَا»

امام صادق عليه السّلام فرمود: خداوند متعال مؤمن را به مصيبت و بلاء گرفتارمى‏ كند و او را به بيمارى در بدن مبتلا مى‏ سازد و يا در مصيبت اهل و فرزند قرار مى‏ دهد و يا يكى از مصيبت‏ هاى دنيا را به او متوجه مى‏كند تا او را پاداش دهد

(بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار، ج 64، ص: 237 و ايمان و كفر- ترجمه الإيمان و الكفر بحار الانوار ج 1، ص 122)

4- 5- عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّ فِى الْجَنَّهِ لَمَنْزِلَهً لَا يَبْلُغُهَا الْعَبْدُ إِلَّا بِبَلَاءٍ فِى جَسَدِه»

همانا در بهشت مقامى (منزلتى) است كه بنده به آن نمى‏رسد مگر ان كه در بدن خود گرفتارى داشته باشد»

(بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار، ج 64، ص 237)

5- پاك شدن از گناه

از جمله فوايد بسيار مهم اين گونه مشكلات براى مومن آن است كه اگر بر آنها صبر كند، مى‏تواند سبكبال از دنيا برود. به عبارت ديگر مشكلات باعث مى گردد تا مومن در دنيا كفار ه گناهانش را ببيند و پاك شود و در نتيجه از عذاب‏هاى سخت قيامت رهايى يابد.

در روايتى از رسول اكرم صلّى الله عليه و آله وارد شده است كه مى‏فرمايند:

«لَا يَزَالُ الْبَلَاءُ فِى الْمُؤْمِنِ وَ الْمُؤْمِنَهِ فِى جَسَدِهِ وَ مَالِهِ وَ وُلْدِهِ حَتَّى يَلْقَى اللَّهَ وَ مَا عَلَيْهِ مِنْ خَطِيئَه»

پيوسته بلاء در جسم و مال و فرزند زن و مرد مومن باشد تا اين كه خدا را ملاقات كند و گناهى بر او نباشد (براى اين است كه خدا را در در حالت پاك شده، ملاقات نمايد)»

(بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار، ج 64، ص 236)

و در روايت ديگرى نيز مى خوانيم: «ما من شى‏ء يصيب المؤمن فى جسده يؤذيه إلّا كفّر اللّه عنه به من سيّئاته هيچ مصيبت آزاردهنده‏اى به بدن شخص مؤمن نمى‏رسد مگر آنكه خداوند به موجب آن از گناهانش مى‏زدايد.» (پيام پيامبر، متن‏عربى ص 832 و ترجمه‏فارسى ص 833)

به‏طور كلى گاهى مؤمنان در دنيا به بلاها و رنج ها مبتلا مى شوند تا اين گرفتارى ها كفاره گناهان آنان شود و در روز قيامت ديگر چيزى كه به خاطر آن عقوبت و كيفر شوند در كار نباشد و آنان را از نعمت خود برخوردار سازد.

خدواند به خاطر لطفى كه نسبت به بندگان خوب و مومنش دارد، مى خواهد كه آنان از اين دنيا پاك سفر كنند و گناهى نداشته باشد لذا گاهى اوقات آنها را گرفتار بلاها و سختى ها مى كند.

ج- جمع بندى

1- از خداوند حكيم كار لغو، عبث و باطل سر نمى‏ زند.

در مورد وجود مشكلات جسمى و ذهنى نيز مى‏ گوييم كه هيچكدام از آنها لغو نبوده و داراى فايده است.

از جمله اينكه :

1- اينگونه مشكلات مايه امتحان و ازمايش فرد و اطرافيان است

2- در صورت صبر بوسيله همين مشكلات مى‏توان به پاداش و مقامات عالى رسيد.

3- اينگونه مشكلات مى‏توانند باعث كفاره گناهان شده و در نتيجه فرد با سبكبالى از اين دنيا برود.

4 ج مشكلات جسمى باعث فراهم شدن زمينه شكرگزارى در فرد و اطرافيان مى شود.

5- گاهى اوقات همين مشكلات جسمى انسان را به ياد خدا انداخته و باعث مى‏شود با دعا و انابه به او تقرّب يابد. و…..

با وجود اين همه فايده براحتى مى توان اذعان كرد كه وجود مشكلات جسمى و ذهنى لغو نبوده و داراى حكمت خاص خود هستند.

البته اگر بخواهيم با زاويه بهتر و دقيق‏تر نگاه كنيم اين‏گونه مشكلات در بسيارى از موارد ازآنجايى كه مايه خير بيشتر هستند، نوعى نعمت محسوب مى شوند نه نقمت.

اين مساله را حضرت امام على عليه السلام در عبارتى كامل‏تر و دقيق‏تر بيان مى‏كنند:

«مَا خَيْرٌ بِخَيْرٍ بَعْدَهُ النَّارُ وَ مَا شَرٌّ بِشَرٍّ بَعْدَهُ الْجَنَّهُ وَ كُلُّ نَعِيمٍ دُونَ الْجَنَّهِ فَهُوَ مَحْقُورٌ وَ كُلُّ بَلَاءٍ دُونَ النَّارِ عَافِيَه »

خيرى كه در پى آن آتش باشد، خير نخواهد بود، و شرّى كه در پى آن بهشت است شرّ نخواهد بود، و هر نعمتى بى‏بهشت ناچيز است، و هر بلايى بى‏جهنّم، عافيّت است. (نهج البلاغه، ترجمه دشتى، ص 723)

2- اين نكته را نيز فراموش نكنيم كه خداوند جهان را بر اساس جريان سبب و مسبّب آفريده است و در بسيارى از موارد اين خود انسان است كه با فراهم اوردن اسباب شر، مشكلات جسمى و ذهنى را برا ى خود يا فرزندانشان بوجود مى آورند. البته ممكن است است كسى بگويد جرم فرزندان چيست؟ كه بدون اختيار دچار مشكلات و معلوليت‏هايى مى‏شوند در اين زمينه نيز مى گوييم كه اولا در حق انها ظلم شده است و ظالم (اگر كارش عمدى باشد به تناسب خود) جزايش را دريافت مى‏كند ثانيا خداوند متعال به نحو بهتر اين مشكلات و معلوليت‏هاى فرزندان را در آخرت جبران مى‏نمايد.

انواع بلا

در پايان يك نوع ديگر تقسيم بندى از بلايا و مشكلات را آورده ‏ايم كه مطالعه آن نيز مى تواند مفيد واقع شود

مصيبت‏ها و بلاهايى كه براى افراد يا خانواده‏ ها، يا جوامع بشرى پيش مى ‏آيند، چند گونه ‏اند:

1- بلاهايى كه معمول رفتار خود انسان‏ هايند :

مانند اين‏كه جوانى به مواد مخدر روى مى‏آورد و خود را معتاد مى‏ كند و از اين راه براى هميشه گرفتار و بدبخت مى‏ شود. اين بلا و مصيبت را نبايد به حساب خداى متعال گذاشت.

2- بلاهايى كه معلول رفتار پدر و مادر انسان اند :

مانند اين‏كه پدرى در اثر مصرف مسكرات فرزندان خود را براى هميشه به برخى بيمارى‏ ها و مصائب گرفتار مى ‏كند. اين بلا و مصيبت را نيز نبايد به حساب خداوند گذاشت. البته در اين گونه بلاها، كه فرزندان بدون تقصير گرفتار مى‏شوند، خداوند متعال به مقتضاى لطف و كرمش، در جهان ديگر ناراحتى‏هاى آنان را جبران مى‏كند و به مقتضاى عدالتش حق مظلوم را از ظالم مى‏گيرد.

3- بلاهايى كه در اثر گناه پيش مى‏ آيند :

و آثار وضعى اعمال انسانند. اين بلاها نيز معلول كارهاى خود انسانند و به هيچ وجه با عدالت ذات حق منافات ندارند. به عنوان مثال، اگر دروغگويى و خيانت در جامعه شايع شود، اعتماد عمومى سست مى‏گردد و مردم در عذاب و رنج به سر مى‏برند.

4- بلاهايى كه خداى متعال براى از ميان بردن آثار گناه پيش مى‏ آورد :

و در حقيقت كفّاره گناه اند كه خداوند متعال به لطف و رحمتش بخشى از گناهان را در دنيا مى ‏شويد تا گناهكاران پس از مرگ، گرفتار عذاب‏ه اى دردناك نشوند. اين بلاها نيز عين لطف خداوندند.

5- بلاهايى كه براى بيدار شدن مردم و غفلت ‏زدايى پيش مى‏آيند :

و بدين وسيله مردم متوجّه خدا مى‏گردند و يا توجّه آنان افزون مى‏شود. آشكار است كه اين بلاها نيز عين لطف و كرم پروردگار بزرگ هستند.

6- بلاهايى كه خداى متعال براى آزمايش و امتحان بزرگان پيش مى‏آورد:

و امتحان از سنّت هاى الهى است كه به هيچ وجه تعطيل ‏بردار نيست و اين آزمايش گاهى براى پرورش شخص و تربيت و سير تكاملى او انجام مى ‏گيرد.

(جمعى از نويسندگان، انديشه دينى، ص 99)

پرسمان/

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا