حضور قلب داراى چه مراتبى است؟ آيا براى…
در این مطلب از سایت تریپ لند به حضور قلب داراى چه مراتبى است؟ آيا براى… می پردازیم. پس به شما پیشنهاد می کنیم حتما تا انتهای این مطلب همراه ما باشید.
بزرگان اهل معرفت پنج مرتبه براى حضور قلب ذكر كرده اند:
مرتبه يكم: نمازگزار بايد اجمالاً بداند كه با خداوند سخن مى گويد و حمد و ثناى او را مى گويد هر چند به معانى الفاظ توجّه نمى كند. اين مرتبه مال كسانى است كه معانى نماز را نمى دانند. امام خمينى از استادش مرحوم شاه آبادى نقل مى كند: «اين مرتبه مثل آن است كه فردى قصيده اى در مدح بزرگى بگويد و به بچه اى كه معناى آن را نمى داند، بدهد تا آن را در حضور آن بزرگ بخواند و به آن بچه بهفماند كه اين قصيده در مدح اين شخص بزرگ است. البته بچه احتمالاً مى داند، ستايش و مدح آن بزرگ را مى كند ولى چگونگى آن را نمى داند.»
مرتبه دوم: علاوه بر مرحله قلبى، به معانى كلمات و اذكار نيز توجّه دارد و مى داند كه در نماز چه مى گويد و در اين مرحله، قلب تابع زبان است.
مرتبه سوم: اسرار عبادت و حقيقت اذكار، تسبيح، تحميد و ساير مفاهيم را مى فهمد و در حال نماز به آنها توجّه مى كند و خوب مى داند چه مى گويد و چه مى خواهد.
شفاعت گناهکاران امت پیامبر ص در قیامت در کلام آیت الله شاه آبادی
ناراحتی پیامبر از مشکلات و رنجهای جامعه بشری
ارتداد صحابه بعد از پیامبر در کتاب صحیح بخاری
ماجرای مسموم شدن پیامبر صلی الله علیه و آله در منابع شیعه و سنی
مرتبه چهارم: علاوه بر مراحل قلبى، اسرار و حقايق اذكار به طور كامل در عمق جانش نفوذ كرده و به مرحله يقين رسيده است. در اين صورت، زبان از قلب پيروى مى كند و چون قلب به آن حقايق ايمان دارد، زبان را به اذكار وادار مى كند.
مرتبه پنجم: در اين مرحله، نمازگزار به مرتبه كشف و شهود و حضور كامل مى رسد كه به اين مرحله، مرحله حضور قلب در معبود مى گويند نه حضور قلب در عبادت يعنى، مرحله اى كه اسما، صفات و كمالات حق را به چشم باطن مشاهده مى كند و چيزى را به جز خدا نمى بيند و حتى به خود و افعال، حركات و اذكارش نيز توجّه ندارد. البته اين مرتبه خود داراى مراتب مختلفى است كه نسبت به سالكان و درجه معرفت آنان متفاوت است.
رعايت اين مراحل و مراتب براى داشتن حضور قلب امرى ضرورى و بايسته است البته رعايت همه آنها احتمالاً امكان پذير نباشد و در اين صورت بايد به ترتيب در عمل به آنها كوشيد.
پى نوشت ها:
1 ابراهيم امينى، خودسازى، ص 231 اسرار الصلاه، ملكى تبريزى، ص. 307