احکام عاریه
در این مطلب از سایت تریپ لند به احکام عاریه می پردازیم. پس به شما پیشنهاد می کنیم حتما تا انتهای این مطلب همراه ما باشید.
احکام عاریه
[تعریف عارِیَه]
مسأله 2344 عاریه آن است که انسان مال خود را به دیگری بدهد که از آن استفاده کند و در عوض، چیزی هم از او نگیرد.
مسائل اختصاصی
(بهجت): مسأله 1859 در عاریه، استفادههایی جایز است که عادتاً و به حسب زمان و مکان مناسب آن چیز باشد و استفادههایی غیر از منافع ظاهره آن جایز نیست، مگر اینکه بداند یا قرینه باشد که میتواند از همه منافع آن استفاده کند و اگر چیزی بود که منافع متعدّدی داشت و قرینهای هم بر منع بعضی از منافع وجود نداشت، استفاده از تمام منافع آن جایز است.
(بهجت): مسأله 1860 اگر از مقداری که در عاریه مُعیّن شده تعدّی و تجاوز نماید، مثلًا زیادتر از مقداری که مجاز بوده بر حیوان عاریهای حمل کرد یا سوار بر آن شد، یا زمین را زیادتر از مقداری که اجازه داشت، زراعت کرد، پس اجرت استفادههای زیادتر از آن مقدار را ضامن است، و اگر آن را برای استفاده معیّنی عاریه کرده ولی استفاده دیگری از آن نموده، پس اجرت تمام آن را ضامن است، و اگر آن مال تلف شود عین آن را هم ضامن است.
[صیغه عاریه]
مسأله 2345 لازم نیست در عاریه صیغه بخوانند و اگر مثلًا لباس را به قصد عاریه به کسی بدهد و او به همین قصد بگیرد عاریه صحیح است.
(مکارم): مسأله «عاریه» را به دو صورت میتوان انجام داد: نخست این که برای آن صیغه فارسی یا عربی بخواند، مثلًا بگوید: «من این مال را به تو عاریه میدهم» و او هم قبول کند. دیگر این که بدون خواندن صیغه، مال ِ مورد نظر را به قصد عاریه در اختیار دیگری بگذارد، او هم به آن قصد بگیرد.
[عاریه دادن چیز غصبی]
مسأله 2346 عاریه دادن چیز غصبی و چیزی که مال انسان است ولی منفعت آن را به دیگری واگذار کرده (1) مثلًا آن را اجاره داده، در صورتی صحیح است (2) که مالک چیز غصبی یا کسی که آن چیز را اجاره کرده (3) بگوید به عاریه دادن راضی هستم (4).
(1) (مکارم): صحیح نیست، مگر این که صاحب حق ّ راضی شود و اجازه دهد.
(2) (فاضل): در صورتی جایز است..
(3) (خوئی)، (تبریزی)، (سیستانی): به عاریه دادن راضی باشد.
(زنجانی): عاریه دادن را اجازه دهد.
(4) (فاضل): یا از قرائن، رضایت او معلوم باشد.
[اجاره منفعت ]
مسأله 2347 چیزی را که منفعتش مال انسان است مثلًا آن را اجاره کرده (1) میتواند عاریه بدهد (2) ولی اگر در اجاره شرط کرده باشند (3) که خودش از آن استفاده کند، نمیتواند آن را به دیگری عاریه دهد.
(1) (مکارم): میتوان عاریه داد به شرط این که حق ِّ وا گذاری به دیگری داشته باشد.
(2) (سیستانی): مگر اینکه شرط شده باشد در عقد اجاره که خودش استفاده کند، و در صورت اوّل بنا بر احتیاط واجب نمیتواند آن را بدون اذن مالکش به کسی که آن را عاریه کرده است تحویل دهد.
(اراکی): در صورتی که بخواهد عاریه بدهد، بنا بر احتیاط واجب باید از مالک آن اجازه بگیرد..
(زنجانی): میتواند آن را به کسی که مورد اعتماد است و عاریه دادن به وی برای مال خطر نداشته باشد عاریه بدهد..
(3) (فاضل): یا عرف، از اجاره این معنی را بفهمد..
[دیوانه و بچه مال خود را عاریه بدهند]
مسأله 2348 اگر دیوانه و بچه مال خود را عاریه بدهند صحیح نیست، امّا اگر ولی ّ بچه مصلحت بداند که مال او را عاریه دهد (1) و بچه آن مال را به دستور ولی ّ به عاریه کننده برساند اشکال ندارد.
(1) (نوری): و نیز بچه با اذن ولی ّ، عاریه دهد، اشکال ندارد.
(گلپایگانی)، (صافی): مسأله اگر دیوانه و بچه و سفیه و مفلّس مال خود را عاریه بدهند صحیح نیست، امّا اگر ولی ّ مصلحت بداند مال کسی را که بر او ولایت دارد عاریه دهد اشکال ندارد و همچنین اگر مفلس با اذن غرماء (طلبکاران) عاریه دهد.
(زنجانی): همچنین اگر کسی عاریه دهنده را مجبور کرده باشد، عاریه باطل است، مگر بعداً آن را اجازه دهد؛ امّا اگر ولی ّ دیوانه یا بچه یا سفیه مصلحت بداند، میتواند مال آنها را عاریه دهد و نیز عاریه بچه ممیّز و سفیه با اذن یا اجازه ولی ّ آنها و عاریه مفلّس با اذن یا اجازه بدهکاران صحیح میباشد.
(خوئی)، (تبریزی): و همچنین است اگر خود بچه با اجازه ولی ّ، مال خود را عاریه دهد.
(سیستانی): و همچنین واسطه شدن بچه در رسانیدن مال به کسی که عاریه میکند بی اشکال است.
(فاضل): چنانچه این کار مصلحت آنها باشد اشکال ندارد و همچنین جایز است خود بچه با اجازه ولی ّ مال خود را در موردی که مصلحت او باشد عاریه دهد و نیز مفلّس با اذن غُرماء (طلبکاران) میتواند مالش را عاریه بدهد.
(مکارم): مسأله دیوانه و بچه نابالغ نمیتوانند مال خود را عاریه دهند امّا اگر ولی ّ اجازه دهد و این کار به نفع آنها باشد مانعی ندارد.
[ در نگه داری عاریه کوتاهی کند]
مسأله 2349 اگر در نگهداری چیزی که عاریه کرده کوتاهی نکند و در استفاده از آن هم زیاده روی ننماید (1) و اتفاقاً آن چیز تلف شود ضامن نیست، ولی چنانچه شرط کنند که اگر تلف شود عاریه کننده ضامن باشد، یا چیزی را که عاریه کرده طلا و نقره باشد، باید (2) عوض آن را بدهد.
(1) (سیستانی): در آن تصرّف غیر مجاز هم ننماید..
(2) (بهجت): بنا بر أظهر باید..
(مکارم): مسأله هرگاه چیزی را که به عاریت گرفته تلف شود ضامن نیست، مگر این که در حفظ آن کوتاهی کرده باشد، همچنین اگر عاریه دهنده شرط ضمان کرده باشد، یا چیزی را که عاریه کرده طلا و نقره یا زینت آلات ساخته شده از آنها باشد، در این دو صورت نیز اگر تلف شود باید عوض آن را بدهد.
[اگر طلا و نقره را عاریه و تلف شود]
مسأله 2350 اگر طلا و نقره را عاریه نماید و شرط کند که اگر تلف شود ضامن نباشد (1) چنانچه تلف شود ضامن نیست.
(1) (گلپایگانی)، (صافی): صحّت آن شرط اشکال دارد، ولی شرط سقوط یا اسقاط ما فی الذّمّه مانعی ندارد.
(مکارم): رجوع کنید به ذیل مسأله 2349 (فاضل): مسأله اگر طلا و نقره را عاریه نماید و اتّفاقاً بدون افراط و تفریط از بین برود، ضامن است هر چند شرط هم نکرده باشند. بلی، اگر ضمن عاریه کردن طلا و نقره شرط کند که اگر از بین رفت ضامن نباشد و اتفاقاً تلف شود، ضامن نیست.
[ اگر عاریه دهنده بمیرد]
مسأله 2351 اگر عاریه دهنده بمیرد، عاریه گیرنده باید چیزی را که عاریه کرده به ورثه او بدهد.
(مکارم): مسأله هر گاه عاریه دهنده بمیرد، باید چیزی را که عاریه شده به ورثه او بدهند و اگر عاریه دهنده دیوانه شود، باید آن را به ولی ّ او داد.
(سیستانی): مسأله اگر عاریه دهنده بمیرد، عاریه گیرنده باید به همان ترتیبی که در مسأله [2339] در صورت فوت صاحب مال در مورد ودیعه گذشت، عمل نماید.
(زنجانی): مسأله اگر عاریه دهنده بمیرد، چنانچه درباره عاریه وصیتی کرده و برای آن وصی ّ تعیین کرده باشد، عاریه گیرنده باید چیزی را که عاریه کرده به وصی ّ او بدهد و اگر وصیتی نکرده یا برای آن وصی ّ تعیین نکرده باشد، باید آن را به ورثه یا ولی ّ یا وکیل آنها بدهد.
[اگر عاریه دهنده نتواند در مال خود تصرف کند]
مسأله 2352 اگر عاریه دهنده طوری شود که شرعاً نتواند در مال خود تصرّف کند مثلًا دیوانه شود (1) عاریه کننده باید مالی را که عاریه کرده به ولی ّ او بدهد.
(1) (سیستانی): مثلًا دیوانه یا بیهوش شود، گیرنده باید به همان ترتیبی که در مسأله [2338] در مورد ودیعه در نظیر این صورت گذشت، عمل نماید.
(مکارم): رجوع کنید به ذیل مسأله 2351.
[پس گزفتن عاریه]
مسأله 2353 کسی که چیزی عاریه داده هر وقت بخواهد میتواند آن را پس بگیرد (1) و کسی هم که عاریه کرده هر وقت بخواهد میتواند آن را پس دهد (2).
(1) (سیستانی): میتواند عاریه را بهم بزند..
(2) (سیستانی): میتواند آن را بهم بزند.
(زنجانی): مگر شرط شود که عاریه دهنده یا عاریه گیرنده یا هر دو، حق ّ به هم زدن معامله را نداشته باشند که باید بر طبق شرط عمل شود.
(فاضل): و در صورت اوّل، اگر پس گرفتن، عرفاً موجب خسارت عاریه گیرنده شود، بنا بر احتیاط واجب باید مهلت بدهد.
مسأله اختصاصی
(بهجت): مسأله 1870 اگر زمینی را برای دفن میّت مسلمان یا کسی که در حکم مسلمان است عاریه داد و بعد از دفن از عاریه برگشت، نمیتواند عاریه گیرنده را وادار به نبش قبر نماید، مگر آنکه بدن میّت از بین رفته باشد.
[ عاریه ظرف طلا و نقره برای زینت اطاق ]
مسأله 2354 اگر ظرف طلا و نقره را برای زینت اطاق عاریه بدهند اشکال ندارد، ولی اگر برای استفاده حرام بدهند باطل است.
(اراکی)، (گلپایگانی)، (نوری): مسأله عاریه دادن چیزی که استفاده حلال ندارد مثل ظرف طلا و نقره باطل است.
(خوئی): مسأله عاریه دادن چیزی که استفاده حلال ندارد مثل آلات لهو و قمار یا ظرف طلا و نقره به جهت استعمال باطل است. و امّا عاریه دادن به جهت زینت نمودن جایز است اگر چه احتیاط در ترک است.
(زنجانی): و همچنین عاریه دادن چیزی که هم استفاده حلال و هم استفاده حرام دارد برای استفاده حرام باطل است.
(سیستانی): یا ظرف طلا و نقره به جهت استعمال در خوردن و آشامیدن بلکه در مطلق استعمالات بنا بر احتیاط لازم باطل است و امّا عاریه دادن به جهت زینت نمودن جایز است.
حکم دریافت کرایه اضافی از مسافر
(تبریزی): باطل است و امّا عاریه دادن چیزی که منفعت حلال دارد مثل عاریه دادن ظرف طلا و نقره به جهت زینت نمودن جایز است.
(صافی): بقیه مسأله ذکر نشده.
(مکارم): مسأله جایز نیست چیزی که فایده حلال و حرام (هر دو) دارد، به قصد فایده حرام عاریه بدهند.
(فاضل): مسأله عاریه دادن چیزی برای استفاده حرام از آن جایز نیست، بنا بر این عاریه دادن انگشتری طلای مردانه به مرد جایز نیست. بلی، اگر همین انگشتر را برای کاری غیر از زینت کردن مرد بگیرد، مانعی ندارد.
[عاریه دادن گوسفند ]
مسأله 2355 عاریه دادن گوسفند برای استفاده از شیر و پشم آن (1) و عاریه دادن حیوان نر برای کشیدن بر ماده صحیح است (2).
(1) (مکارم): و عاریه دادن حیوانات دیگر برای منافع مشروع آنها صحیح است.
(2) (گلپایگانی)، (صافی)، (فاضل): برای آبستن کردن حیوان مادّه صحیح است ((فاضل): و نیز عاریه دادن حیوانات دیگر برای منافع مشروع آنها اشکال ندارد).
(بهجت)، (سیستانی): برای جفت گیری صحیح است.
[چیزی را که عاریه کرده به مالک، یا وکیل یا ولی]
مسأله 2356 اگر چیزی را که عاریه کرده به مالک، یا وکیل یا ولی ّ او (1) بدهد و بعد آن چیز تلف شود، عاریه کننده ضامن نیست (2) و در غیر این صورت ضامن است اگر چه مثلًا آن را به جایی ببرد (3) که صاحبش معمولًا به آنجا میبرده مثلًا اسب را در اصطبلی که صاحبش برای آن درست کرده ببندد.
این مسأله، در رساله آیت اللّه (مکارم) نیست.
(1) (بهجت): به مالک یا ولی ّ او.. (2) (خوئی)، (گلپایگانی)، (صافی)، (تبریزی)، (سیستانی)، (نوری)، (زنجانی): ولی اگر بدون اجازه صاحب مال، یا وکیل، یا ولی ّ او آن را به جایی ببرد ((خوئی)، (سیستانی): اگر چه جایی باشد) که صاحبش معمولًا به آنجا میبرده مثلًا اسب را در اصطبلی که صاحبش برای آن درست کرده ببندد و بعد تلف شود، یا کسی آن را تلف کند ضامن است. (3) (اراکی): اگر چه بدون اطّلاع او به جایی ببرد..
(فاضل): مسأله اگر چیزی را که عاریه کرده به مالک یا به ولی ّ یا به وکیلی که در مطلق کارها وکالت داشته باشد و یا به وکیلی که در خصوص عاریه وکالت دارد بدهد و بعد آن چیز تلف شود، عاریه کننده ضامن نیست، ولی اگر بدون اجازه صاحب مال یا وکیل یا ولی ّ او آن را به جایی ببرد اگر چه جایی باشد که صاحبش معمولًا به آنجا میبرده، مثلًا اتومبیل را در پارکینگی پارک کند که معمولًا صاحبش در آنجا پارک میکرده و بعد تلف شود یا کسی آن را تلف کند یا به سرقت برود، ضامن است.
[چیز نجس را برای استعمال عاریه دهد]
مسأله 2357 اگر چیز نجس را برای استعمال ِ خوردن و آشامیدن عاریه دهد، باید نجس بودن آن را به کسی که عاریه میکند بگوید.
این مسأله، در رساله آیت اللّه (بهجت) نیست (گلپایگانی)، (نوری): مسأله اگر چیز نجس را برای کاری که شرط آن پاکی است عاریه دهد مثلًا لباس را عاریه دهد که با آن نماز بخوانند، ((گلپایگانی): بنا بر احتیاط واجب) باید نجس بودن آن را به کسی که عاریه میکند بگوید.
(خوئی)، (فاضل)، (تبریزی): مسأله اگر چیز نجس را برای کاری که شرط آن پاکی است عاریه دهد، مثلًا ظرف نجس را عاریه دهد که در آن غذا بخورند، باید نجس بودن آن را به کسی که عاریه میکند بگوید. و امّا اگر لباس نجس را برای نماز خواندن عاریه دهد لازم نیست نجس بودنش را اطلاع دهد.
(صافی): اگر لباس نجس را عاریه دهد، لازم نیست نجس بودن آن را بگوید، هر چند بداند عاریه گیرنده با آن نماز میخواند.
(زنجانی): مگر عاریه کننده نجس بودن آن را قبلًا میدانسته و فعلًا فراموش کرده، که باید عاریه دهنده نجس بودن آن را به وی گوشزد کند.
(سیستانی): مسأله اگر چیز نجس را عاریه دهد، باید در صورتی که در مسأله [2057] گذشت نجس بودن آن را به کسی که عاریه میکند بگوید.
(مکارم): مسأله هرگاه ظرف نجسی را برای استعمال خوردن و آشامیدن عاریه دهد، احتیاط واجب آن است که نجس بودن آن را به کسی که عاریه میدهد بگوید، همچنین اگر لباسی را برای نماز عاریه دهد.
[اجاره عاریه به دیگری]
مسأله 2358 چیزی را که عاریه کرده بدون اجازه صاحب آن نمیتواند به دیگری اجاره، یا عاریه دهد.
این مسأله، در رساله آیت اللّه (مکارم) نیست
[با اجازه صاحب آن به دیگری عاریه دهد]
مسأله 2359 اگر چیزی را که عاریه کرده با اجازه صاحب آن (1) به دیگری عاریه دهد، چنانچه کسی که اوّل آن چیز را عاریه کرده بمیرد یا دیوانه شود (2) عاریه دومی باطل نمیشود.
(1) (اراکی): و از طرف او.. (2) (مکارم): و صاحب اصلی زنده باشد..
[مالی را که عاریه کرده غصبی است]
مسأله 2360 اگر بداند مالی را که عاریه کرده غصبی است، باید آن را به صاحبش (1) برساند و نمیتواند به عاریه دهنده بدهد.
(1) (زنجانی): یا ولی ّ یا وکیل صاحبش..
(مکارم): مسأله هرگاه بعداً معلوم شود چیزی را که عاریه کرده غصبی است باید آن را به صاحبش برساند و اگر صاحبش را نمیشناسد مطابق دستور مجهول المالک عمل کند و در هر حال نمیتواند آن را به عاریه دهنده باز گرداند.
[مالی را که میداند غصبی است عاریه کند]
مسأله 2361 اگر مالی را که میداند غصبی است عاریه کند و از آن استفادهای ببرد و در دست او از بین برود، مالک میتواند عوض مال را از او یا از کسی که مال را غصب کرده مطالبه کند (1) و نیز عوض استفادههایی را که عاریه گیرنده بُرده میتواند از او مطالبه نماید و یا از غاصب بگیرد (2) و اگر عوض مال یا استفاده آن را از عاریه کننده بگیرد، او نمیتواند چیزی را که به مالک میدهد از عاریه دهنده مطالبه نماید.
(1) (اراکی)، (گلپایگانی)، (خوئی)، (فاضل)، (سیستانی)، (تبریزی)، (صافی)، (نوری)، (زنجانی): مالک میتواند عوض مال و عوض استفادهای را که عاریه کننده برده از او یا از کسی که مال را غصب کرده مطالبه کند و اگر ((اراکی)، (نوری): عوض مال یا استفاده آن را) از عاریه کننده بگیرد، او نمیتواند چیزی را که به مالک میدهد از عاریه دهنده مطالبه نماید ((زنجانی): و اگر عاریه کننده از مال استفاده نکند، ولی در صورتی که غاصب مال را غصب نمیکرد، مورد استفاده مالک قرار میگرفت مالک میتواند عوض این استفاده را از عاریه کننده یا از کسی که مال را غصب کرده بگیرد). (2) (بهجت): و اگر مالک چیزی از غاصب گرفت، غاصب میتواند عوض آن را از عاریه گیرنده بگیرد..
(مکارم): مسأله اگر مال غصبی را با اطلاع از غصب بودن عاریه کند و در دست او از بین برود، مالک میتواند عوض مال را از او بگیرد و اگر به او دسترسی پیدا نکند از کسی که مال را غصب کرده مطالبه کند و همچنین عوض استفادههایی را که عاریه کننده برده باید بدهد.
[نداند مالی را که عاریه کرده غصبی است]
مسأله 2362 اگر نداند مالی را که عاریه کرده غصبی است و در دست او از بین برود، چنانچه صاحب مال عوض آن را از او بگیرد، او هم میتواند آنچه را به صاحب مال داده از عاریه دهنده مطالبه نماید، ولی اگر چیزی را که عاریه کرده طلا و نقره باشد، یا عاریه دهنده با او شرط کرده باشد که اگر آن چیز از بین برود عوضش را بدهد، نمیتواند چیزی را (1) که به صاحب مال میدهد، از عاریه دهنده مطالبه نماید (2).
(1) (خوئی)، (تبریزی)، (سیستانی): نمیتواند عوض آن را..
(2) (سیستانی): ولی اگر مالک از او در مقابل استفاده او از این مال، چیزی را بگیرد، میتواند از عاریه دهنده مطالبه نماید.
(مکارم): مسأله در صورتی که نمیدانسته است آن مال غصبی است اگر مالک خسارت مال یا منافع آن را بگیرد او میتواند آنچه را به مالک داده از عاریه دهنده غاصب بگیرد، البتّه این در صورتی است که عاریه دهنده شرط ضمان نکرده باشد و چیز عاریت شده از جنس طلا و نقره نباشد.
- توضیح المسائل مراجع مطابق با فتاوای سیزده نفر از مراجع معظم تقلید/ متن اصلی از رساله امام خمینی و مُحشی حضرات آیات: سیستانی، صافی گلپایگانی، مکارم شیرازی، نوری همدانی، شبیری زنجانی، بهجت،فاضل، اراکی، خویی، گلپایگانی، تبریزی.
مطابق نظر آيت الله خامنه اي
عاریه و ودیعه
س 1823: کارخانهای با همه محتویاتش یعنی مواد اولیه و ابزارآلات و کالاها و اجناسی که توسط برخی از افراد در آن به عنوان امانت سپرده شده، آتش گرفته است. آیا صاحب کارخانه ضامن آنهاست یا کسی که مسئولیت اداره آن را بر عهده دارد؟
ج: اگر آتش سوزی مستند به فعل کسی نباشد و کسی هم نسبت به حفظ کالاهای سپرده شده به کارخانه کوتاهی و تقصیر نکرده باشد، هیچ کس ضامن آنها نیست.
س 1824: شخصی متن وصیتنامه مکتوب خود را به فرد دیگری سپرد تا آن را بعد از فوتش به فرزند بزرگترش تحویل دهد، ولی او از تحویل آن به فرزند وی خودداری میکند، آیا این کار او خیانت در امانت محسوب میشود؟
ج: خودداری از ردّ امانت به کسی که امانت گذار معیّن کرده است، نوعی خیانت محسوب میشود.
س 1825: در دوران خدمت سربازی لوازمی را از ارتش برای استفاده شخصی تحویل گرفتم، ولی بعد از پایان مدّت خدمت آنها را تحویل ندادم. در حال حاضر وظیفه من نسبت به آنها چیست؟ آیا ریختن پول آنها به خزانه عمومی بانک مرکزی کفایت میکند.
ج: اگر اشیایی که از ارتش گرفتهاید به عنوان عاریه بوده، واجب است عین آنها را در صورتی که موجود باشند به مرکز خدمت خود برگردانید و اگر در اثر تعدّی یا تفریط شما در حفظ آنها هر چند بر اثر تأخیر در بازگرداندن از بین رفته باشند، باید مثل یا قیمت آنها را به ارتش بدهید و در غیر این صورت چیزی بر عهده شما نیست.
س 1826: مبلغی پول به شخص امینی برای انتقال به شهر دیگری داده شده است، ولی در راه به سرقت رفته است، آیا آن شخص ضامن آن پول است؟
ج: تا زمانی که تعدّی و تفریط شخص امین در حفظ و نگهداری آن ثابت نشده است، او ضامن نیست.
س 1827: مبلغی از تبرّعات اهالی محل ّ را از هیئت امناء مسجد برای تعمیر مسجد و خرید مواد لازم برای بنّایی مانند آهن و غیره، تحویل گرفتم، ولی در راه همراه با وسایل شخصیام مفقود شد، وظیفه من چیست؟
ج: اگر در نگهداری آن، کوتاهی و تعدّی و تفریط نکردهاید، ضامن نیستید. اجوبه الاستفتائات.
فصل پانزدهم: عاريهچاپ ; PDF
تعریف: مسلط کردن دیگری بر مال خود، برای اینکه از آن استفاده مجانی (بدون گرفتن عوض) کند.(۱)
عاریه عقدی است که به ایجاب و قبول نیاز دارد. هر لفظی که بر عاریه دلالت کند، ایجاب است؛. مانند اینکه بگوید: “این شیء را به تو عاریه دادم” یا “به تو اجازه می دهم که از آن استفاده کنی”. هر لفظی هم که بر رضایت دلالت کند، قبول است.
علاوه بر آن، هر عملی که بر این معنا دلالت داشته باشد نیز کافی است و لازم نیست حتماً لفظ باشد.
شرایط عاریهدهنده
۱. مالک منفعت مال باشد (لازم نیست مالک عین باشد) و شرعاً صلاحیت تصرف در آن را داشته باشد. لذا کسی که غاصب عین یا منفعت مالی است، حق عاریه دادن آن را ندارد.
v مثال: صاحبخانهای که خانهاش را اجاره داده، چون مالک منفعت آن نیست، حق عاریه دادن خانه را به دیگری ندارد.
اما مستأجری که خانه را اجاره کرده، حق این کار را دارد؛ مگر آنکه صاحبخانه در عقد اجاره شرط کرده باشد که فقط مستأجر حق استفاده از منفعت را دارد.
مسئله
اگر بدون اجازه قبلی، مال کسی عاریه داده شود، باید از صاحب اختیار آن اجازه گرفت و اگر اجازه نداد، عاریه باطل است.
۲. بالغ و عاقل باشد. لذا بچه و مجنون، بدون اذن اولیایشان، حق عاریه دادن ندارند.
۳. محجور نباشد. لذا سفیه با اجازه ولی خود و مفلس با اجازه طلبکارها فقط حق عاریه دادن دارند.
شرایط عاریه گیرنده
۱. اهلیت و صلاحیت شرعی بهرهبردن از منافع آن مال را داشته باشد. لذا کافر نمیتواند قرآن را عاریه بگیرد یا به شخص محرم نمیتوان صید را عاریه داد.
۲. عاریهگیرنده باید معین و مشخص باشد؛ مثلاً نمیتوان گفت که این شیء را به یکی از این دو نفر عاریه دادم.
۳. عدّه بسیار زیاد نمیتوانند عاریهگیرنده باشند. اما عدّه محصوری، مثل ۱۰ نفر، میتوانند باشند که در این صورت هر یک از افراد به نوبت و با قرعه، حق بهرهبرداری از منفعت را دارند.
شرایط مالی که عاریه میدهند
۱. قابل بهرهبرداری باشد؛ آن هم بهرههای حلالیکه عین مال از بین نرود. لذا نمیتوان نان و روغن را عاریه داد یا جایز نیست ظرف طلا را برای استفاده خوردن و آشامیدن عاریه داد.
۲. معین بودن آن در ابتدا لازم نیست. لذا اگر کسی بگوید یکی از لباسهایم را که دوست داری، عاریه دادم، صحیح است.
۳. آنچه منافع متعدد دارد، در صورتیکه عاریه آن شیء به خاطر بعض منافع باشد، باید منافع مورد نظر مشخص شود تا معلوم باشد از کدام منافع میخواهد استفاده کند. در این صورت حلیت انتفاع از آن شیء مختص به همان منافع میشود و اگر میخواهد از مطلق منافع بهرهمند شود، میتواند به عموم تصریح کند. مگر آنکه با مطلق گفتن فهمیده شود که از تمام منافع آن جواز بهرهمندی دارد.
فسخ کردن عاریه و باطل شدن آن
۱. عقد عاریه عقد جایز(۲) است؛ مگر عاریه زمین یا قبری برای دفن، در صورتیکه بدن میت پس از دفن کاملاً در آنجا پوشانده شده باشد که بنابر احتیاط واجب، نمیتوان نبش قبر کرد. لذا اگر کاملاً پوشانده نشده، میتوان زمین عاریه را پس گرفت. اما در این حالت هزینه حفر قبر و هزینه پر کردن زمین یا قبر (یعنی هزینه کارهای انجام شده) با عاریهدهنده نیست، همچنانکه پر کردن زمین نیز با عاریهگیرنده نیست.
۲. مرگ عاریهدهنده ← بطلان عاریه (بدون نیاز به فسخ)
۳. از بین رفتن سلطه عاریهدهنده (جنون و… ) ← بطلان عاریه (بدون نیاز به فسخ)
۴. اگر زمین را برای ساختمانسازی یا درختکاری و کاشت عاریه دهند ← حق فسخ برای عاریهدهنده و حق گرفتن خسارت برای عاریهگیرنده وجود دارد. اما باید احتیاطاً به نحوی باشد که رضایت طرفین جلب شود؛ یعنی عاریهدهنده رضایت طرف مقابل را و برعکس، عاریهگیرنده، در گرفتن خسارت، رضایت عاریهدهنده را جلب کند.
استفادههای مجاز از عاریه و موارد ضامن بودن عاریهگیرنده
در این رابطه باید موارد زیر رعایت شود:
۱. عاریهگیرنده فقط مجاز است به همان مقدار معمول و متداول از عاریه بهرهبرداری کند. در غیر این صورت غاصب و ضامن است؛ به این معنا که اولاً: به میزان ارزش استفادههای بیش از حد به عاریه دهنده بدهکار است و ثانیاً: اگر در این استفادههای بیش از حد، آسیبی به مال عاریه وارد شود، باید آن را جبران کند و خسارت بپردازد.
مثال: اگر کسی اتومبیلی را عاریه بگیرد و بدون اینکه از صاحب آن اجازه بگیرد که با آن بار جابهجا کند، بارهای فراوان و سنگینی حمل کند، اولاً: باید کرایه حمل بار را به مالک بپردازد؛ ثانیاً: باید هر هزینهای را که از خسارت اتومبیل به مالک وارد شده، جبران کند.
۲. مال عاریه، در دست عاریهگیرنده، حکم امانت را دارد. لذا در موارد زیر ضامن است:
در نگهداری آن کوتاهی کرده باشد.
در بهرهبرداری از آن زیادهروی کرده باشد. (بند ۱)
عاریهدهنده شرط کرده باشد که به هر دلیلی (اگرچه کوتاهی یا زیادهروی هم نباشد) عاریهگیرنده ضامن باشد و خسارت را به عهده بگیرد.
موارد سهگانه فوق در مورد غیر طلا و نقره است؛ زیرا در طلا و نقره مطلقاً ضامن است؛ مگر اینکه عاریهگیرنده شرط کند که ضامن نیست.
چنانچه هیچ یک از موارد فوق محقق نشود، اما خسارت وارده به مال عاریه، مستند به عاریهگیرنده باشد، باز هم عاریهگیرنده ضامن است.
مثال: فرض کنید ظرف کریستال حسن در دست علی باشد و به صورت سهوی و بدون کوتاهی در مراقبت از آن، پای علی به آن بخورد و بشکند. علی در اینجا ضامن است؛ زیرا شکستن کریستال مستند به علی است.
۳. چنانچه عاریهدهنده غاصب مال عاریه باشد، در مورد تلف شدن مال یا عوض منفعتی که عاریهگیرنده از آن استفاده نموده:
الف) عاریهگیرنده جاهل به غصب است ← ضمان بر عهده غاصب است. لذا اگر مالک اصلی به غاصب رجوع کرد، غاصب نمیتواند به عاریهگیرنده رجوع نماید. اما اگر به عاریهگیرنده رجوع کند، او میتواند به غاصب رجوع کند.
ب) عاریهگیرنده عالم به غصب است← ضمان بر عهده عاریهگیرنده است. لذا اگر مالک به غاصب رجوع کند، در صورتیکه عین مال تلف شده باشد، غاصب میتواند به عاریهگیرنده رجوع کند و اگر مالک به عاریهگیرنده رجوع کند، او نمیتواند به غاصب رجوع کند.
نکته
هر زمان که عاریهگیرنده علم به غصب پیدا کند، جایز نیست آن را به غاصب برگرداند. بلکه باید آن را به مالک برگرداند.
۴. زمانی عاریهگیرنده چیزی برگردنش نخواهد بود که مال عاریه را تحویل مالک آن، یا وکیل قانونی یا ولی او دهد و صرف قرار دادن مال در صندوق کافی نیست.
مثال: اگر اتومبیل را پس از استفاده، در پارکینگ عاریهدهنده قرار دادیم، فایده ندارد. بلکه باید به خودش تحویل دهیم.
منبع: سایت هدانا برگرفته از استفتائات حضرت آیت الله العظمی خامنه ای
لینک کوتاه مطلب:
- *- ويژه نامه احكام خريد و فروش