آسیبشناسی اجتماعی خیانت و آثار آن
در این مطلب از سایت تریپ لند به آسیبشناسی اجتماعی خیانت و آثار آن می پردازیم. پس به شما پیشنهاد می کنیم حتما تا انتهای این مطلب همراه ما باشید.
یکی از رذایل اخلاقی که در جامعه آثار و کارکردهای زیانباری به جا میگذارد و امنیت اجتماعی را به شدت تهدید و در معرض خطر قرار میدهد، خیانت است. خیانت که ضد و نقیض امانت است، به نوعی اخلاق و رفتار اجتماعی گفته میشود که شخص دور از چشم دیگران و پنهانی تلاش میکند مقاصد خویش را به انجام رساند و به اهداف خود برسد . بنابراین عناصر و مولفههای اصلی خیانت عبارت از اموری چون اطمینان به شخص، پنهانکاری و ضربهزدن به دیگری برای تامین اهداف و مقاصد خود است از این رو، میتوان گفت که خیانت از سوی کسانی انجام میشود که شخص یا جامعه بدانها اطمینان داشته و اسرار مگوی خویش را در اختیار آنان میگذارد و او را امین و قابل اعتماد میشمارد ولی خائن برای دستیابی به اهداف خویش در پنهانی میکوشد تا به مقصود خود برسد و از اطمینان و اعتماد دیگران سوء استفاده میکند. از این رو گفته شده که خیانت بیشترین ضربه را به امنیت روحی و روانی جامعه میزند و زمینه سلب اعتماد و اطمینان را فراهم میآورد و جامعه به گونهای میشود که افراد آن به یکدیگر اعتماد نداشته و رفتارهای خویش را بر پایه سوءظن ساماندهی میکنند، تحلیل قرآن از این رذیلت اخلاقی و نابهنجاری اجتماعی میتواند زمینه بازسازی اخلاقی و هنجاری جامعه را فراهم آورد؛ زیرا تهدیدهای خداوند در آیات قرآن نسبت به خیانت، به گونهای میتواند عامل بازدارنده، تحقق نابهنجاری خیانت و یا تداوم آن به شمار آید. در مطلب پیشرو به آسیبشناسی این رذیله اخلاقی و آثار آن پرداخته شده است.
چله زیارت عاشورا آیت الله حق شناس
حکم روزه روز عاشورا از نظر مراجع
اعظم الله اجورنا بمصابنا بالحسین شعار محرم/ شیوه تسلیت گفتن مومنین در روز عاشورا
متن کامل خطبه غدیر خم
خیانت در حوزه حقوق و قوانین
از نظر قرآن خیانت به جهت کارکردهای ضد اجتماعی و ضد امنیتی آن جرم محسوب میشود و خیانتکار میبایست در دنیا و در برابر قانون پاسخگو بوده و مجازات شود. از این رو برخی از مصادیق خیانت به عنوان جرم شناخته شده و مجازات خاصی برای آن درنظر گرفته شده است. از آن جمله میتوان به خیانت به شوهر اشاره کرد که هرگونه خیانتی به شوهر بویژه در حوزه جنسی میتواند مجازات سختی به همراه داشته باشد.
قرآن گزارش میکند که در جوامع پیشین نیز این مساله به عنوان امری مذموم و غیرقانونی شمرده میشد و هر کسی که مرتکب خیانت در حوزه زناشویی میشد بشدت مجازات و تنبیه میشده است؛ از این رو هنگام آشکار شدن خیانت همسر عزیز مصر وی میکوشد تا خود را به هر شکلی تبرئه کند.(یوسف آیه 25)
از نظر مردم آن زمان تجاوز به ناموس دیگری به عنوان خیانتی که مجازات خاصی داشته مطرح بوده است و قانون قوم مصر در زمان پادشاهی که قرآن داستان یوسف(ع) را مطرح میسازد جرم محسوب میشده است. از این رو حضرت یوسف(ع) میفرماید که من در پنهان خیانت نکرده و جرمی را مرتکب نشدهام.(یوسف آیه 52) از نظر قوانین آن زمان مجازات خیانت و تجاوز به ناموس دیگری، زندان و یا شکنجه و مجازات سخت و شدید بوده است.(یوسف آیه 25)
اگر کسانی که جرم خیانت را مرتکب شدهاند مجازات و تنبیه نشوند، جامعه دچار فقدان امنیت میشود؛ زیرا دیگر به کسانی که اعتماد و اطمینان داشته بیاعتماد میشود و نمیتواند به کسی ظن نیکو داشته و او را امین خویش شمارد؛ چرا که به هر کس اطمینان و اعتماد کرده به شکلی به وی خیانت کرده و در حقیقت مار در آستین پرورانده است و این یعنی اینکه شخص حتی به چشمهای خود اعتماد و اطمینان نکند. در حوزه عمل اجتماعی نیز کسی کالا و چیز گرانبها و با ارزش خویش را نزد دیگری به امانت نمیگذارد زیرا اطمینان خود را از دست داده است.
این مساله در حوزه اخبار و اطلاعات امنیتی کشور نیز صادق است؛ کسانی که به اسرار امنیتی و سهم کشور دسترسی دارند اگر دچار خیانت شوند دیگر نمیتوان امید به آرامش و امنیت جمعی داشت. از این رو قرآن افشای اخبار امنیتی را که در اختیار کسی است به عنوان خیانت شمرده و او را تهدید به مجازات میکند.(انفال آیه 28)
خیانت از نظر اخلاقی
خیانت از نظر اخلاقی نیز امری ناپسند شمرده میشود؛ زیرا رذیلتهای اخلاقی آن دسته از رفتارها و خلق و خوی است که جامعه را از حالت آرامش و آسایش و امنیت بیرون میبرد و تکامل و تعالی بشر را سد میکند. و لذا هر امر ناپسند و زشت اخلاقی امری است که مانع عمده و بزرگی در برابر تکامل روحی و روانی بشر باشد و آرامش و امنیت و آسایش فردی و جمعی را در خطر قرار دهد. از این رو ظلم و بیعدالتی و دروغ و مانند آن زشت و ناپسند شمرده شده است. خیانت نیز به جهت آنکه آرامش و اطمینان را نه تنها نسبت به خائن بلکه به هر کسی که به وی اعتماد و اطمینان کرده سلب میکند، امری ضد اخلاقی و ناپسند محسوب میشود.
انواع خیانت
خیانت جلوهها و انواع خیانت در کلام متعددی پیدا میکند. از آن میان میتوان به خیانت در کلام اشاره کرد. به این معنا که شخصی مطلبی را به کسی میگوید ولی آن شخص به جای آنکه آن را درست نقل کند به علل مادی و مقاصد شخصی و یا جمعی دگرگون کرده و با تحریف لفظی و یا معنوی آن را به گونهای دیگر منتقل میکند. این همان خیانت در گفتار است که در میان خبرنگاران و گزارشگران بسیار اتفاق میافتد. بسیار دیده شده است که مطلبی را به گونهای تحریف شده در مطبوعات و رسانهها مطرح میسازند؛ در حالی که شخص کلام دیگری گفته است. هر گونه تحریف در کلام شخص به عنوان خیانت شمرده و از نظر اخلاقی ناپسند و از نظر قانونی و حقوقی جرم محسوب میشود. قرآن بیان میکند که یهودیان نسبت به کلام خداوند این گونه برخورد کردند و با تغییر و تحریف آن به خداوند و کلام وی خیانت کردهاند.(مائده آیه 12 و 13)
پیمانشکنی
نوع دیگر خیانت پیمانشکنی است. بسیار دیده شده است که شخص یا گروهی پیمان میبندد ولی بیاطلاع به شخص و یا گروهی که با وی پیمان بسته به گونهای دیگر عمل میکند در این نوع خیانت شخص برخلاف پیمان خود عمل میکند و طرف قرارداد را به عمل خود آگاه نمیسازد.
قرآن به عنوان نمونه به خیانتهای کسانی اشاره میکند که پیمان صلح میبندند ولی در پنهان بیآگاهسازی طرف مقابل نقض پیمان کرده و ناگهان حمله و یورش میبرند؛ اینگونه اعمال از نظر قرآن خیانت شمرده میشود.
(انفال آیه 56 و 57) خداوند اینگونه رفتار را عامل خشم و غضب الهی برمیشمارد و به خیانتکاران در پیمانها و قراردادها هشدار میدهد که خود را برای عذاب این اعمال زشت آماده سازند؛ زیرا خداوند اینگونه اعمال را دوست نمیدارد. بیان اینکه خداوند آن را دوست نمیدارد اوج دشمنی خداوند با اینگونه رفتار و اعمال است؛ زشتی آن به اندازهای است که خداوند آن را به عنوان امری خلاف ذوق سالم و زندگی پاک میشمرد. بنابراین هر انسان سالمی با فطرت خویش اینگونه رفتار و اخلاق را زشت و ناپسند میشمارد. (همان)
خیانت به شوهر
خیانت به شوهر از جمله خیانتهایی است که در آیات قرآن بدان اشاره شده است. در داستان یوسف(ع) به خیانت زناشویی اشاره شده و در داستان حضرت لوط(ع) به خیانت در جاسوسی و اطلاعرسانی به دشمنان پرداخته شده است؛ زیرا زن لوط با آگاهی از آمدان مردانی زیبا به خانه لوط(ع) به سراغ همجنسبازان قوم میرود و آنان را از آمدن آگاه میسازد. قرآن بیان میکند که در جامه لوط(ع) همه گرفتار این نابهنجاری رفتاری و همجنسبازی بودهاند، از این رو میفرماید که هنگام عذاب همه را نابود کردیم و تنها یک خانه و خانواده یعنی خانواده لوط(ع) بودند که از این عمل، پاک و مبرا بودهاند و در این خانه هم زن لوط(ع) گرفتار بوده است و از این رو او نیز مجازات میشود. (سوره ذاریات و نیز سوره تحریم آیه 10)
بیتوجهی و خیانت به تعالیم دینی
از اقسام خیانت میتوان به عمل نکردن به آموزههای دینی اشاره کرد؛ به این معنا که اگر کسی به دینی ایمان آورده است میبایست در آشکار و نهان بر پایه آن عمل کند و اگر به دین در خفا عمل نکرده است آدمی خائن شمرده میشود. (بقره آیه 187)
البته از آنجا که دین اسلام دین فطرت و غریزه است، با آگاهی به این مسائل، قوانین آن با تخفیف همراه است و بسیاری از موارد را برای عدم قرار گرفتن مسلمان در عسر و حرج از وی برداشته است. یکی از علل آنکه در حج و نیز شبهای ماه رمضان تمتع از همسر جایز شمرده شده آن بوده که مردان به طور طبیعی نمیتوانند خود را از زناشویی و نکاح حفظ کنند. گرایش جنسی شدید موجب میشود که قوانین اسلام پایمال شود؛ از این رو اجازه داده شده است تا در شبهای ماه رمضان و نیز در حج تمتع زناشویی و نکاح انجام شود و شخص بتواند با همسرش جفت شود. (بقره آیه 187)
بنابراین قانونگذاران در قانوننگاری میبایست به این نکته توجه داشته باشند که قوانین، آنچنان سختگیرانه نباشد که با غرایز و گرایش طبیعی و فطری در تضاد باشد وگرنه قانون به مورد اجرا درنمیآید و اشخاص، پنهانی خیانت ورزیده و آن را دور میزنند. این مسئله اگر نسبت به احکام و قوانین الهی انجام شود به یقین نسبت به قوانین وضعی بشر نیز تحقق مییابد و اشخاص آن را دور میزنند.
خیانت چشم
از دیگر اقسام و مصادیقی که قرآن برای خیانت برمیشمرد خیانت چشم است. خیانت چشم که در آیه 19 غافر از آن به خائنهالاعین اشاره شده است در روایات نگاه دوم و نظر دوباره به نامحرم دانسته شده است. (تفسیر نورالثقلین ج 11 ص 511 ح 33)
خیانت به رهبر الهی جامعه
از دیگر مصادیقی که قرآن برمیشمارد خیانت به رهبری جامعه است. به این معنا که برخی از افراد ملت میکوشند تا به هر نحوی شده در رهبری امت و جامعه اختلال ایجاد کنند و با خیانت، کارآمدی رهبری را زیر سوال ببرند. از این رو قرآن به رهبران جامعه هشدار میدهد که مواظب خیانتکاران در حوزه امنیت سیاسی جامعه باشند. این افراد از آنجا که خطرناکتر از کسانی هستند که امنیت اجتماعی جامعه را با خیانت تهدید میکنند، از نظر حکم با دیگر افراد تفاوتهای محسوسی دارند. لذا به رهبری جامعه هشدار داده که همواره هوشیار بوده و خیانتکاران در حوزه امنیت سیاسی را به شدت مجازات کنند. حتی به رهبران سیاسی این اجازه داده شده است تا به مجرد احتمال وقوع خیانت به امنیت سیاسی، عمل کرده و خیانتکاران احتمالی را بازداشت و مجازات کنند. (انفال آیه 58)
از نظر قرآن مسئله امنیت سیاسی جامعه اسلامی در درجه نخست اولویت قرار دارد، از این رو سختگیری نسبت به کسانی که متعرض این حوزه میشوند شدیدتر است و حتی به احتمال و گمان خیانت، اجازه اقدام عملی به رهبری جامعه داده شده است.
اوصاف خیانتکاران
از جمله اوصافی که قرآن برای خیانتکاران برمیشمارد، پنهانکاری است. اصولا مولفه اصلی خیانت همان پنهانکاری است؛ زیرا شخص برخلاف پیمان و عهد و امانت، عمل میکند و مخفیانه رفتاری برخلاف آن عهد و پیمان در پیش میگیرد. پس از خیانت نیز میکوشد تا به هر وسیلهای که شده آن را بپوشاند. (نساء آیه 107 و 108)
این مسئله موجب میشود تا شخص رفتار طبیعی خود را از دست دهد و رفتاری را در پیش گیرد که برخلاف رفتارهای عادی است. از جمله علت گناه از نظر قرآن این است که شخص در دام این خصیصه بیفتد. (حج آیه 38)
اینگونه افراد اهل مکر و نیرنگ هستند و همواره میکوشند با حیله، دیگران را دور زنند. در داستان حضرت یوسف و مسئله شبهای ماه رمضان به این نکته به گونهای اشاره شده است؛ زیرا اشخاص میکوشند برای دستیابی به مقاصد خود شریعت و قوانین را دور بزنند و اینگونه است که دیده میشود که این افراد با روشهایی که از آن به کلاه شرعی یاد میشود میکوشند تا به قول معروف دین را دور بزنند که در حقیقت خود را دور زدهاند و خیانت به خود کردهاند. خداوند با بیان اینکه اینگونه افراد اهل کید هستند، به آنان هشدار میدهد که گمان نکنند که با کید و مکر خویش میتوانند به اهداف و مقاصد خود دست یابند بلکه باید گفت که خداوند نیرنگ آنان را به هدف نمیرساند و همان نیرنگ، خود عامل رسوایی آنان میشود. (یوسف آیه 52)
کفران نعمت و ناسپاسی از دیگر صفات و ویژگیهای این دسته از انسانهاست. شخصی که گرفتار این رذیلت و اخلاق پست میشود، از آنچه خداوند در اختیار او گذاشته شکر و سپاس بهجا نمیآورد و به جای اینکه از نعمت امانت بهره برد آن را نادیده میگیرد. کسی که امانتدار مردم است با امانت میتواند به بسیاری از اهداف و مقصود خویش به طور حلال و مشروع دست یابد ولی با خیانت پیشه کردن زمینه بهرهبرداری از نعمت امانت را از دست میدهد. از این رو خداوند وی را انسانی ناسپاس برمیشمارد. (نساء آیه 107)
نکتهای که قرآن در حوزه ویژگیهای خیانتکاران بیان میکند، این است که آنان از روی شرم و حیا میکوشند تا خیانت خویش را نهان کنند و برای آنان مخفی کردن از مردم مهم و بااهمیت بسیار است ولی شرم نمیکنند که خداوند از رفتار و کردارشان آگاه است. در حقیقت پنهان کردن خیانت از مردم و حیا از آنان و حیا نکردن از خدا از روحیات این قبیل مردم است. (نساء آیه 107 و 108) لذا خداوند آنان را مورد تهدید قرار میدهد که چگونه از کسی که آگاه به رفتارشان است و قدرت مجازاتشان را دارد حیا نمیکنند.(همان)
مجازات خیانتکاران
برای کسانی که رفتار اخلاقی ناپسند و نابهنجاری چون این رذیلت را در پیش میگیرند افزون بر مجازات ناکامی در دسترسی به اهداف از این راه و روش، مجازاتی دیگر چون رسوایی در صحنه قیامت (آل عمران آیه 161 و غافر آیه 18 و 19) و دوزخ در نظر گرفته شده است.
عوامل خیانت
عوامل خیانت در همه حوزهها و مصادیق آن را میتوان به اموری چون نفس اماره و گرایشهای غریزی و جنسی بشر به اموری خاص (یوسف آیه 52 و 53) و نیز دلبستگی به مال و مقام و دنیا (انفال آیه 27 و 28) و نیز دلبستگی به فرزند (همان گرایشهای قومی و نژادی (آل عمران / 75) نسبت داد. در حقیقت دنیا و منافع دنیوی و خواهشهای نفسانی و غرایز بشری اصلیترین عامل هر گونه خیانت و دستزدن به عملی ضد امانت در نهان و خفاست.
آثار خیانت
خیانت به خود
خیانت آثار و تبعات بسیاری در شخصیت روانی انسان و جامعه به جا میگذارد. قرآن خیانتکاری را زمینهساز خشم و غضب الهی میشمارد. (آل عمران آیه 161 و 162) در تحلیل قرآنی آثار زیانبار خیانت پیش از اینکه در دیگری بروز کند در خود خائن ظاهر میشود. شخص با خیانتکاری، از نظر روحی و روانی به خود خیانت میکند و ضربهای سخت به شخصیت خویش وارد میسازد. همان گونه که امانتداری و دیگر رفتارهای اخلاقی و پسندیده موجب میشود که شخصیت انسانی کامل شود و به اعتدال و تعادل برسد و از راه آن آرامشی خاص را کسب کند.
قرآن با اشاره به مسئله بازگشت خیانت به خود خائن تبیین میکند که خیانت در امانت، در حقیقت خیانت به نفس و شخصیت خود است. به سخن دیگر، خائن در ظاهر در امانات و اموال دیگری خیانت میکند، ولی در باطن به نفس خود خیانت میکند. تأکید قرآن بر عنوان نفس از آن روست که نفس انسانی، همان شخصیت و هویت اوست و کسی که در مالی خیانت میکند آثار و تبعات آن بیشتر در حوزه شخصیتی خائن بروز میکند. از این رو خائنان در امانات، به عنوان «یختانون انفسهم» مطرح میشوند. (نساء آیه 107)
رسوایی در میان مردم
رسوایی و شرم از آن، از دیگر تبعاتی است که برای خیانت بیان شده است. شخصی که به طور نهایی در امانات خیانت میکند و آنچه را که در ظاهر بدان پایبند است میشکند هنگامی که پرده بر افتد خود را در میان انظار مردم شرمگین مییابد و آنچه را سالها ساخته بود از دست میدهد و بیآبرو میشود.
هر کسی میکوشد تا در جامعه از اعتبار و موقعیت خوبی برخوردار باشد، چرا که عرض و احترام و آبروی اشخاص از اموال و مقام و منصب برتر است؛ زیرا هر مقام و منصبی و یا مالی زمانی به درد میخورد که از نظر مردم شخصیتی سالم و مقبول باشد. هر چند که معیارهای مقبولیت در جوامع مختلف گوناگون است ولی مقبولیت از نظر مردم مسئلهای است که هر کسی میکوشد تا آن را به دست آورد.
عرض و آبرو در میان همگان چنان با اهمیت است که برخی حتی جان بر سر آن میگذارند. از این رو در اسلام پس از اعلام شهادتین و پذیرش اسلام سه چیز به عنوان حریم مورد تأکید و توجه قرار میگیرد و گفته میشود که عرض و مال و جان مسلمانان محترم است و کسی نمیتواند متعرض آن شود. عرض و آبرویی که این اندازه مهم و ارزشی است اما هنگام آشکار شدن خیانت از دست میرود. بنابراین خائن همواره در بیم و هراس است که رسوا و شرمگین نگردد. از این رو میتوان گفت که خیانت افزون بر اینکه موجب میشود روزی پردهها فرو افتد و خائن رسوا و شرمگین شود (نساء آیه 107 و 108) باعث میگردد او همواره دلهره داشته باشد که چنین اتفاقی رخ دهد و این خود موجب سلب آرامش روحی و روانی شخص میشود.
سلب اعتماد دیگران
از دیگر آثار خیانت در امانت، سلب اعتماد عمومی از شخص است. هنگامی که خیانت شخص آشکار شود دیگر کسی در امور حتی بسیار جزیی به وی اعتماد نمیکند و به عنوان شخصی خیانتکار از اعتبار و ارزش اجتماعی میافتد. این گونه است که دیگر به عنوان عضوی از اجتماع و جامعه نمیتواند نقش سازنده ایفا کند و دیگران به وی نقشهای مهم و جدی را واگذار نمیکنند.
خیانتکاران در زندگی اجتماعی خود از هر گونه دفاع مشروع و حمایت اجتماعی محروم میگردند. هر کسی بخواهد از رفتار آنان دفاع کند خود از جامعه طرد میشود. از این رو خیانتکاران کسی را نمییابند تا از آنان دفاع کنند و در نتیجه در جامعه شخصی مطرود و بیدفاع و بیحامی میشوند و از حمایت فردی و یا گروهی جامعه محروم میگردند.(نساء، آیه 105 تا 108 و نیز حج، آیه 38)
از سنتهای الهی در حوزه تکوین این است که خیانتکاران دچار ناکامی و شکست شوند و نتوانند از راه خیانت به مقصد و مقصود خود دست یابند. هر چارهای که میاندیشند، آنان را به جای آنکه نجات و رهایی بخشد گرفتار میسازد و به جای آنکه به هدف خویش برسند از آن دور میشوند.(انفال، آیه 58 و 59 و 71 نیز یوسف، آیه 52)
محرومیت از محبت خدا
یکی از مهمترین آثار و تبعات خیانتکاری مسئله محرومیت از محبت خداوند است. از آنجایی که خیانت از رفتارهای زشت و نابهانجار است، خداوند به شدت نسبت به خیانتکاران واکنش نشان میدهد. اعلان نفرت و بیزاری از آنها از آن روست تا از زشتی عمل خیانت آگاه شوند. خداوند در چند آیه به این مسئله اشاره میکند و بهطور صریح اعلام میکند که خیانتکاران را دوست نمیدارد.(نساء، آیه 107 و انفال، آیه 58 و حج، آیه 38)
خیانت امری بسیار ناپسند و ضداخلاقی و هنجاری است. از این رو خیانتکاران حتی نسبت به مسئله خیانت خویش سرپوش میگذارند و میکوشند تا خیانتشان آشکار نشود. هرچند که به نظر میرسد این رفتار برای حفظ اطمینان و اعتماد مردم باشد تا بتوانند به مقاصد شوم خویش دست یابند ولی پنهان کردن خیانت از مردم و حیا از آنان خود بیانگر این است که خیانتکاران از زشتی عمل خویش آگاه هستند.
خداوند با اشاره به همین مسئله که آنان از مردم نسبت به خیانت خویش حیا میکنند ولی نسبت به خداوند حیا نمیکنند هشدار میدهد و میگوید که چگونه آنها از مردم درباره خیانت خود احساس شرم میکنند ولی از خداوند شرم و حیا نمیکنند؟(نساء، آیه 107 و 108)
در دین اسلام مسئله خیانت به عنوان امری ضد اخلاقی حرام شمرده شده است، چه این خیانت به مردم و یا خدا و پیامبر(ص) باشد. چنان که تفاوتی میان خیانت در مال و یا هر پیمان دیگری نیست و هر نوع خیانتی، حرام و به عنوان گناه وعده مجازات داده شده است.(آلعمران، آیه 161 و نساء، آیه 105 و 107 و انفال، آیه 27 و یوسف، آیه 51 و 52)
قرآن به خیانتکاران هشدار میدهد که در روز قیامت با عذابی سخت رو به رو خواهند شد.(غافر، آیه 18 و 19)
راه رهایی و پیشگیری از خیانت
قرآن راهکارهایی را نیز برای رهایی مردم از بیماری خطرناک خیانت مطرح میسازد. از جمله این راهها تاکید بر مسئله بینشی و نگرشی مردمان است. قرآن بسیاری از علل و عوامل امور ضداخلاقی و نابهنجار را بینش و نگرش نادرست مردمان میشمارد. لذا همواره بر تغییر بینش و نگرش مردم تاکید میورزد و از آنان میخواهد تا رفتار خود و یا دیگری را با تغییر بینش و نگرش تغییر دهند. قرآن در آیه 107 و 108 سوره نساء بیان میکند که اعتقاد به احاطه علمی خداوند بر اعمال انسانها میتواند به عنوان بازدارنده از اعمال خیانتبار آدمی تاثیرگذار باشد.
اعتقاد به ناکامی و شکست هرگونه تدبیر در خیانت به علت اینکه سنت الهی بر آن قرار گرفته است و اینکه هرگز انسان نمیتواند با خیانت به مقصد و مقصود خود بهدرستی دست یابد، عامل مهمی برای بازدارندگی فرد از خیانت است.(یوسف، آیه 52)
گاه برای اینکه شخصی به خیانت دچار نشود و یا به عنوان عامل بازدارنده مطرح شود اعمال قدرت صورت میگیرد. به این معنا که برخی از افراد همین که ضعف دیگری را بیابند میکوشند تا در پیمان و مال و هر امر دیگری خیانت کنند ولی همین که قدرت ویا اعمال قدرتی را از سوی مقابل ببینند از خیانت دوری میکنند. بنابراین میتوان گفت که اعمال قدرت، به عنوان عامل بازدارنده مطرح میباشد.(آلعمران، آیه 75)
عصمت و برهان الهی نیز عامل بازدارنده دیگری است که قرآن در آیه 24 سوره یوسف به آن اشاره میکند. این عصمت خود دارای مراتبی است. عصمتی که از راه تقوا به دست میآید(آلعمران، آیه 75 و 76) و یا از راه بندگی خالصانه به درگاه خداوند تحقق مییابد(یوسف، آیه 24) عامل بازدارنده مهمی است که میبایست به آن توجه داشت.
در حقیقت اگر کسی بخواهد خود را از شر خیانت حفظ کند باید با در پیش گرفتن تقوا زمینههای بروز و ظهور آن را در خود بزداید.
کیهان