زندگینامه کامل نرجس خاتون مادر امام زمان (عج)
درپایان درمورداینکه امام عسکری علیه السلام، همسری بغیراز نرجس خاتون داشته راخواهیدخواند
خلاصه زندگی “ملیکا”
قبر نرجس خاتون(سمت راست)کنارضریح مشاهده می شود
این عکس ازطرف باب المرادگرفته شد”طرف زنانه”-که اگرازطرف باب الدخول “قسمت مردانه “درنظربگیریم-اولین قبر”سمت راست”امام هادی است-قبروسطی امام حسن عسکری-وسومین قبر”سمت چپ”نرجس قاتون است/درردیف دوم تک قبر(حکیمه خاتون)است
تاریخ تولد: ۲۴۰هجری قمری(ازدواج در۱۵سالگی)
سال ورودبه سامرا: ۲۵۳
سال ازدواج: ۲۵۴ تولدحضرت مهدی-۱۳۵۵
وفات : ۲۶۱(درتاریخ آمده که نرجسخاتون هنگام وفات شوهردرقیدحیات بوده است)
مدت عمر ۲۱سال
والدین: ازپدرومادرش اطلاع درستی دربین نیست وامااجدادش:
ملیکا-نوه قیصرروم”یشوعا”بودپدر حضرت نرجس و پسر قیصر روم آمده است.
نرجس نوه یشوعا بن قیصر روم می باشد که از نسل شمعون وصی حضرت عیسی(ع است
جدّ مادری نرجس، شمعون است که صفات حق جویانه ی وبزرگمنشی نرجس راازایشان دانسته اند
نرجسن درسال٢۵٣ به اسارت درآمد
درکتاب”الکامل فی التاریخ”ابناثیر آمده: در جریان جنگی بسیار سخت که در سال ٢۵٣ بین سلیمان بن عمران الاذی و عنتره درگرفت و افراد زیادی کشته و اسیر شدند. در این جنگ، پیروزی با سلیمان بود و از بزرگان هم بیش از ۱۰۰ نفر اسیر شدند. و برخی از شاهزادگان و بزرگان در آن به اسارت مسلمانان در آمدند; نـرجس به جمع اسیـران پیوسته و بهعنوان کنیز در معرض فروش قرار میگیرد.
اسارت نرجسخاتون درچه سالی بوده؟
حضور نرجس در خانه اهل بیت حداقل از سال ۲۵۳ق. اثبات شده است، تولد امام زمان(ع) در سال ۲۵۵ق بوده است ، با تطبیق حوادث و رخدادهای دهه پنجاه و جنگ اعراب و روم، اسارت او به دست مسلمانان در همین سالها بود.
در زمان حیات امام هادی وامام حسن عسکری (ع) جنگهای بین مسلمانان و رومیها در کتب تاریخی اسلام و غرب ذکر شده است که با توجه به آنها میتوان به صحت خـروج بانو نـرجس از روم به سوی سامـرا پی بـرد.از طرفی برای اثبات وجود جنگ میان رومیان ومسلمانان به راحتی میتوان از روی وقایعی که رخ میداده این ادعا را ثابت کرد
قلمرو بیزانس در زمان میخائیل سوم شبه جزیره بالکان ، ایتالیا، آسیاى صغیر و قسمتهائى از سوریه و مصر و لیبى بود.
بعد که با عربها درگیر شدند سوریه و مصر و لیبى را از آنها پس گرفتند، آسیاى صغیر و شبه جزیره بالکان براى آنها باقى ماند
احضار”امام هادی” ازمدینه به سامرادر سال ۲۳۵
ولادت امام حسن عسکری(ع) در سال ۲۳۲ قمری در مدینه بود-یعنی امام عسکری۳ساله بودکه به سامرا(همراه پدر)آمدند
در کتب تاریخی معتبر،جنگ های گوناگون بین ایران و روم بیان شده است و از آن میان، می توان به حنگهایی اشاره کرد که امکان اسارت ملیکا نوه ی امپراتور روم در آن ها قابل پذیرش است. مسعودی درکتاب معتبر خود مروج الذهب می نویسد: امام هادی(ع) در سال ۲۳۵ قمری از سوی متوکل عباسی از مدینه به سامرا احضار گردید و بناچار درآن مکان درآن اقامت گزدید.
نرجس نوه یشوعا بن قیصر روم می باشد که از نسل شمعون وصی حضرت عیسی(ع است.نرجس به صورت ناشناس با لشکریان پدرش، برای مداوای مجروحین جنگ، همراه شد و این جنگ در جنوب شرقی اروپا با مسلمین اتفاق افتاد. شاهزاده به اسارت گرفته شد ولی احدی مطّلع نشد که او دختر قیصر روم است
شیخ صدوق می نویسد: «نرجس در قصر قیصر روم شرقی، جد پدری خود، رشد کرد. ». منظور از قیصر در این عبارت، همان قیصر است، با صفاتی که گفته شد.
جدّ مادری نرجس، شمعون است که برخی از صفات معنوی و روحانی و حق جویانه ی نرجس، ارمغان این بزرگمرد مسیحیت است. حضرت ولی عصر علیه السلام پس از ظهور سخنی دارد به بلندای آفتاب و زیبایی مهتاب؛ می فرماید:
«یا معشر الخلائق! … اَلا و من اراد ان ینظر الی عیسی و شمعون فها انَا ذا عیسی و شمعون … »
ای مردم … بدانید اگر کسی بخواهد عیسی و شمعون را بنگرد همانا من عیسی و شمعون هستم.
حضرت با این جمله جدّ مادری خویش را که ریشه دوم اوست، معرفی نموده و با این سخن نقش عظیم مادر را بیان می فرماید.
شمعون صفا، فرزند حمون، جد مادری بانو نرجس است. او پس از عروج مسیح علیه السلام با یک انتصاب الهی، جانشین عیسی شد و به عنوان وصیّ حضرت مسیح در تاریخ شناخته شد. احادیث بسیاری وجود دارد که شباهت منصب ولایی حضرت علی علیه السلام و شمعون صفا را نمایانگر است و که به علت اختصار از ذکر آنها معذوریم.
در باره عظمت شمعون کتب تاریخی غرب مُهر سکوت را شکسته و می نویسند:
«در عید نزول الواح موسی علیه السلام، پنجاه روز پس از احیای مسیح، شمعون الصّفا در بین جماعت مردم وعظ و خطابه کرد.»
در کتاب “اعمال رسولان” که لوقا آن را در احوال حواریون نگاشته است، آمده است: «در آن روز شمار پیروان مسیح به قریب ۳۰۰۰ نفر افزایش یافتند»
این سخن میزان تأثیر کلام شمعون را می رساند و نشان از بزرگی او دارد.
پیامبر گرامی اسلام در باره شمعون می فرماید:
«… آن هنگام که اراده خدا بر غیبت عیسی قرار گرفت، بر او وحی شد که نور و حکمت الهی و دانش کتابش را به شمعون بن حمون صفا به ودیعه گذارد و او را جانشین خود بر مؤمنین قرار دهد. عیسی نیز چنین کرد … »
گفتنی است که شمعون وصی حضرت عیسی است و یحیی وصی شمعون است و فرزندان شمعون قبل از شهادت یحیی توسط خودِ وی به وصایت منصوب شدند و در طول تاریخ درخشش فراوانی داشتند.
شمعون صفا، به تصریح قرآن در سوره (یس) آیه ۱۴ سومین سفیر حضرت عیسى (علیه السلام) به انطاکیه است.
در روم شرقی به امپراطور قیصر گفته نمی شده، بلکه در امپراطوری بیزانس، لقب قیصر را به ولیعهد پادشاهان اختصاص می دادند. لقب قیصر را به پسر بعدی خود یا یکی از نزدیکان موثر خود اختصاص می دادند. حتّی گاهی لقب قیصر به پدر پادشاه نیز اطلاق شده است./منبع:مهدی ویکی پدیا
مأموریت حکیمه خاتون
بشر بنسلیمان است که میگوید: وقتی نرجس را نزد مولایم امام علی النقی آوردم، ایشان خادم خود را به نزد حکیمه فرستاد و چون حکیمه وارد شد حضرت به او فرمود:
ای دختر رسول خدا او را به خانه خود ببر و واجبات و سنتها را به وی بیاموز که او همسر ابومحمد و مادر قائم(ع) است.(۱)
حضرت زهرا(س). هم به خواب نرجس واورا به ازدواج به دریه اش ترغیب می کند
شباهت حاملگی مادرحضرت مهدی با ۳مادردیگر
بارداری (نرجس) مثل مادر موسی است که تا هنگام ولادت اثری از بارداری او ظاهر نشده و کسی از حال او آگاه نگردید.(۲)
زنانی که حاملگیشان ازدیگران مخفی بوده
. مادر حضرت ابراهیم(ع) و حضـرت موسی(ع) و نجمه، مادر امام رضا(ع)
نرجسخاتون از بارداری خود اطلاع داشتند ولی این رازرا ازدیگران مخفی نگه می داشت و بخاطراهمین است که در زیارتنامه خانم نرجس،صفت “حافظ سر الله”آمده است . در زیارتنامه میخوانیم: اشهد انک … و حفظت سر الله و حملت ولی الله و بالغت فی حفظ حج الله; شهادت میدهم که تو … و نگاه داشتی راز خدا را و ولی خدا را حمل کردی و در نگهداری حجت خدا تلاش کردی.
اشهد انک احسنت الکفال و ادیت الامان و …; شهادت میدهم که به راستی تو نیکو پرستاری کردی [از امام زمان(ع)] و ادا کردی امانت را و …
پس از تولد امام زمان(ع) مدت زیادی، امام حسن عسکـری(ع) در زندان بودند و در نتیجه تـربیت و حفظ و سرپـرستی فـرزند بـزرگوار ایشان به نــرجس، بعنوان مادربوده است.
“یشوعا””
از امام صادق و امام رضا (ع) نقل است که گفته اند: حضرت نرجس خاتون هنوز به دنیا نیامده بود.
نرجس خاتون هنگامی که مسیحی بوده است و چون اسلام بر او عرضه شد با جان دل پذیرفت و مسلمان خالص شد
مقام شفاعت نرجس خاتون
از آیتالله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی نقل است:
آنگاه که در سامرا بودیم، بیماری وبا و طاعون شیوع پیدا کرده و هر روز عدهای مبتلا شده و میمردند. روزی گروهی از اهل علم در منـزل مـرحوم سید محمد فشارکی بودند که میـرزا محمد تقی شیـرازی** به مجلس آنها وارد شدند. ایشان در مقام علمی، همسطح با مـرحوم فشارکی بودند. در آنجا صحبت از وبا و طاعون و خطرات آنها شد میــرزای شیــرازی فــرمود: اگــر من حکمی کنم آیا انجام میشود؟ همه گفتند: بلی.
فـرمود: من حکم میکنم که شیعیان سامــرا از امــروز به مدت ١٠ روز زیارت عاشورا بخوانند و ثواب آن را هدیه به روح شریف نــرجسخاتون، والده ماجده حضــرت حج(ع)، نمایند و ایشان را نــزد فــرزندش شفیع نمایند که ایشان شفاعت امتش را نزد خدا بکند، من ضامن میشوم که هر کس چنین کند مبتلا به وبا و طاعون نشود.
آیتالله حائری یزدی فرمود: شیعیان مقیم سامرا اطاعت کرده و زیارت عاشورا را خوانده و هدیه به نرجسخاتون کردند. پس از آن تلف شدن شیعیان متوقف شد و همه روزه عدهای از عامه میمردند واین مطلب به قدری واضح بود که آنان از خجالت، مردگان خود را شبها دفن میکردند.(۳)
با توجه به این جریان که پسر بزرگوار آیتالله حائری یزدی، موسس حوزه علمیه قم، از پدر خویش نقل میکند، مقام و عظمت بانو نرجس به حدی است که برای توسل به امام زمان(ع) از ناحیه ایشان بهتر میتوان وارد شده و حاجتهای دنیوی و اخروی را درخواست کرد.
اسارت نرجسخاتون :
عده ای به جریان اسارت نرجسخاتون به دیده تردید نگریسته
مرجع فقید شیعه، مرحوم آیتالله میلانی پس از نقل گزارش نرجسخاتون به نکات ارزشمندی از متن گزارش اشاره نموده، میفرماید:
برخی از دشمنان اهل بیت در این مسائل ابراز تردید میکنند و میگویند: در ایام ولادت حضرت بقیهالله(ع) در میان مسلمانان و مشرکان جنگی روی نداده است.سپس سبب تشکیک و تردید آنان را دو چیز بیان میفرماید:
۱٫ بیخبری آنان از تاریخ؛
۲٫ دشمنی آنان با حق و حقیقت. (۴)
لازم به ذکر است که پس از تثبیت حکومت اسلامی و گسترش نفوذ فرهنگ اسلامی در کشورهای همسایه، جنگ و گریزهای بسیاری بین روم شرقی و مسلمانان صورت گرفت که مورخان عرب و روم زوایای گوناگون آنها را ترسیم نمودهاند. مسلمانان چند بار تا دروازههای قسطنطنیه پیش رفتند از طرف دیگر، روم نیز آرام نبود و دست به تجاوزات محدود و گاهی گستردهای علیه مسلمانان میزد(۵)
محل تلاقی و تجمع اعراب و رومیان، منطقی سرسبز «بدرولیه» بود که رودخانه زلالی در آن جریان داشت(۶)
جنگهای متعدد و گاه خونینی در سالهای ۲۳۹ ـ ۲۵۳هـ.ق بین سپاه روم و اسلام گزارش شده است که همراه با اسیران و کشتههای فراوانی بودده است. این جنگها در دوران حکمرانی متوکل (۲۳۲ ـ ۲۴۸هـ.ق)، منتصر (۶ ماه)، مستعین (۲۴۸ ـ ۲۵۲هـ.ق) و معتز (۲۵۲ ـ ۲۵۵هـ.ق) به صورت پراکنده ادامه داشت.(۷) در این دوره «میخائیل سوم» امپراطور روم شرقی بود(۸)
اسارت نرجسخاتون درچه سالی بوده
حضور نرجس در خانه اهل بیت حداقل از سال ۲۵۳ق. اثبات شده است، تولد امام زمان(ع) در سال ۲۵۵ق بوده است ، با تطبیق حوادث و رخدادهای دهه پنجاه و جنگ اعراب و روم، اسارت او به دست مسلمانان در همین سالها بود.
در زمان حیات امام هادی وامام حسن عسکری (ع) جنگهای بین مسلمانان و رومیها در کتب تاریخی اسلام و غرب ذکر شده است که با توجه به آنها میتوان به صحت خـروج بانو نـرجس از روم به سوی سامـرا پی بـرد.از طرفی برای اثبات وجود جنگ میان رومیان ومسلمانان به راحتی میتوان از روی وقایعی که رخ میداده این ادعا را ثابت کرد
قلمرو بیزانس در زمان میخائیل سوم شبه جزیره بالکان ، ایتالیا، آسیاى صغیر و قسمتهائى از سوریه و مصر و لیبى بود.
بعد که با عربها درگیر شدند سوریه و مصر و لیبى را از آنها پس گرفتند، آسیاى صغیر و شبه جزیره بالکان براى آنها باقى ماند(۹)
۱- در نتیجه جنگهای اعـراب و روم جـزیـره کـرت که از جـزایـر مدیتـرانه است و در جنوب یونان واقع شده و متعلق به آن کشور است به تصـرف مسلمانان در آمد. در اواخـر سال ٢١٢ هجـری سپاه اسلام با ده هـزار نیـروی سپاهی وارد این جـزیـره شده و آن را به صورت پایگاهی برای حملات خود به جـزایـر دیگـر در آوردند و سپس بـر جـزیـره سیسیل تسلط یافتند و در سال ٨٢٩ مسلمانان موفق به تسخیـر شهـر”آموریوم”که مهد خاندان سلطنتی بود شدند. در -تاریخ تمدن-ذکر شده است که در سال ٧١٨م نیروی دریایی بیزانس، عربها را از قسطنطنیه پس راند و در سال ٩۶١م جزیره کرت را که به دست عربها افتاده بود تصرف کرد.(۱۰)
۲- از مجموع گزارشات تاریخی چنین به دست میآید که در سال ۲۴۱هـ.ق رومیها به عینزربه حمله و ساکنان آن جا را اسیر کردند. در همین سال، اسیران دو طرف مبادله شدند. در سال ۲۴۱ الی ۲۴۲ هـ.ق رومیها به سرزمینهای شمالی عراق حمله کردند و در «شمشاط»، «آمد» و «تفریق» ۱۰ هزار تن از مسلمانان را اسیر کردند و بعد به سرزمینهای روم بازگشتند. مسلمانان به تعقیب آنان پرداختند. امپراتور میخائیل سوم با دشواری فراوان خود را نجات داد. این حمله شدید، آغاز دورهای از درگیریهای طولانی میان دو طرف به حساب میآید. امیر عمر بن عبیدالله و امیر طرطوس در پاسخ به حمله رومیها به شمال عراق، به سرزمینهای روم حمله کردند. متوکل، خلیفه عباسی در سال ۲۴۴ هـ.ق سپاهی را به سوی روم اعزام کرد. این سپاه دژهایی را که مهمترین آنها دژ سمالو بود را فتح کرد.
اوضاع در مرزها همچنان ناآرام بود و طرفین به حملاتی علیه یکدیگر دست میزدند؛ تا این که مسلمانان به فرماندهی عمر بن عبدالله اقطع در سال ۲۴۷ هـ.ق شکستی سهمگین بر امپراتور روم وارد کردند و در پی آن به داخل سرزمینهای روم راه یافتند و ثغرا ارمیناک را خراب و سامسون را فتح کردند. ورود نیروهای اسلام به این بنادر، تهدید جدی بر ضد امپراتوری روم به حساب میآمد. امپراتور روم به این تجاوز واکنش نشان داد و سپاهی عظیم بالغ بر ۵۰۰۰۰ نفر جنگجو به فرماندهی بتروناس برای جنگ با مسلمانان ارسال کرد. دو سپاه در محلی به نام بوزون، بین دریاچه تاتا و رودخانه هالیس، با هم نبرد کردند. در این جنگ، عمر بن عبیدالله کشته شد. علی بن یحیی ارمنی در سال بعد در جنگی که برای انتقام گرفتن از قتل عمر رخ داده بود، کشته شد. کشته شدن این دو فرمانده، تأثیر بسیاری بر بیداری روحیه جهاد در مسلمانان داشت؛ به طوری که مردم بغداد و سامرا در مساجد و گذرگاهها فریادهای جهاد و آمادهباش سر دادند.
پس از پیروزی رومیها، مناطق مرزی دستخوش تغییرات بسیاری شد و مسلمانان توانستند دژهای دیگری را تصرف نمای د و به داخل کبادوکیا در شرق رودخانه هالیس نفوذ کنند. این درگیریها به صورت متناوب در سالهای بعدی هم ادامه داشت.
۳- در سال ۲۴۸هـ.ق جنگ سختی بین مسلمانان و رومیان به وقوع پیوست. ابن اثیر درباره حوادث این سال
در این سال، «المنتصر» خلیفه عباسی لشکر عظیمی را که اکثر آنان از ترکان بودند، به سوی بلاد روم اعزام کرد. این جنگ برای خارج کردن قوای روم از سرزمینهای اسلامی که در سال۲۲۳هـ.ق در جنگ عموریه به دست آورده بودند، صورت گرفت.(۱۱)
فازیلیف، مورخ مشهور روسی، مینویسد: در سال ۲۴۸هـ.ق سردار مسلمانان با رومیان پیکار کرد. بسیاری از اشراف و بزرگان روم را اسیر کرد.(۱۲)
۴- فازیلف روسی در کتاب تاریخ العرب و الروم (۱۳) در طی حوادث سال ۲۴۱ هجری میان مسلمانان به سرکردگی عمر بن عبدالله قطع و جعفر بن علی سائقه با قوای روم جنگی روی داد که شخص قیصر نیز در آن جنگ شرکت داشت. و از هر طرف جمع کثیری به قتل رسانیدند و بعد از آن به سوی ثغور جوریه حمله کردند و اموال و ناموس مردم را به غارت بردند. (۱۴) وی همچنین مینویسد
: در سال ۲۴۷ الی ۲۴۸ بلکا جور سردار مسلمین با رومیان جنگید و طی آن بسیاری از اشراف روم اسیر شدند.(۱۵) در این سال، در جنگی دیگر، علی بن امِنی، یکی دیگر از فرماندههان مسلمانان، به قتل رسید.
۵- تاریخنگارانی مثل ابناثیر و طبری از جنگهای پراکندهای بین اسلام و روم از سال ٢۴٠ تا ٢۵٣ ه.ق خبر میدهند که در خلال این جنگها از هر دو طرف عدهای اسیر شدهاند.(۱۶)
نرجسن درسال٢۵٣ به اسارت درآمد
درکتاب”الکامل فی التاریخ”ابناثیر آمده: در جریان جنگی بسیار سخت که در سال ٢۵٣ بین سلیمان بن عمران الاذی و عنتره درگرفت و افراد زیادی کشته و اسیر شدند. در این جنگ، پیروزی با سلیمان بود و از بزرگان هم بیش از ۱۰۰ نفر اسیر شدند. و برخی از شاهزادگان و بزرگان در آن به اسارت مسلمانان در آمدند; نـرجس به جمع اسیـران پیوسته و بهعنوان کنیز در معرض فروش قرار میگیرد.(۱۷)
۶- طبری درباره حوادث سال ۲۴۱هـ.ق مینویسد:
در این سال، رومیها به «عین زربه» حمله کرده، همه ساکنانش را اسیر کردند و اموالشان را به غارت بردند
وی درباره حوادث سال ۲۴۲هـ.ق مینویسد:
در این سال، رومیها به «شمشاط» (سرزمینهای شمالی عراق) حمله کردند. آنان با هجوم به «شمشاط»، «آمد» و «تفریق»، ۱۰۰۰۰ تن از مسلمانان را اسیر کردند.
نیز درباره حوادث سال ۲۴۴هـ.ق مینویسد:
در این سال، متوکل بغارا از دمشق به جنگ روم فرستاد. وی در ماه ربیع الاخر با رومیان وارد جنگ شد و صلمه را فتح کرد.
۷- مروج الذهب و تاریخ طبری (۱۸)درباره ی جد نرجس خاتون معتقدند که او یا توفیل، پادشاه روم در زمان معتصم عباسی است که در زمان پادشاهی وی “عموریه” فتح شد، یا میخائیل بن توفیل (میخائیل سوم )بوده است که بنابر نقل عمر بن جریر طبری، در وقایع سال ۲۲۳، جنگی بین او و معتصم واقع شد و تا سال ۲۴۵ یعنی معاصر متوکل عباسی هنوز به عنوان امپراتور روم ذکر شده است وجنگهایی بین او ومسلمانان رخ میداده است . (۱۹)
این مطلب، هم تأییدی است بر ملیت ایشان و هم تأییدی بر وقوع جنگ در سالهای مورد اشاره.
۸- کلینی در کتاب خود عنوان میکند پس از سال ۲۴۲ جنگهای عمده ای بین عباسیان و رومیان وجود داشته (۲۰)
احضار”امام هادی” ازمدینه به سامرادر سال ۲۳۵
۹- در کتب تاریخی معتبر،جنگ های گوناگون بین ایران و روم بیان شده است و از آن میان، می توان به حنگ هایی اشاره کرد که امکان اسارت ملیکا نوه ی امپراتور روم در آن ها قابل پذیرش است. مسعودی درکتاب معتبر خود مروج الذهب می نویسد: امام
هادی(ع) در سال ۲۳۵ قمری از سوی متوکل عباسی از مدینه به سامرا احضار گردید و به طور اجباری درآن مکان اقامت گزید.
ولادت امام حسن عسکری(ع) در سال ۲۳۲ قمری در مدینه بود و از همان سالها – چنان که در تواریخ نوشته اند- جنگ های میان سپاه اسلام و روم شرقی یا شهر بیزانس(ترکیه فعلی) و روم غربی( ایتالیای امروزی) و متصرفات آن به وقوع پیوسته است؛ از جمله به طوری که در الکامل ابن اثیر و منابع دیگر تاریخی نوشته¬اند، در سال های ۲۴۰، ۲۴۴،۲۴۸، ۲۴۹ و ۲۵۳ هجری، جنگ هایی بین
قوای اسلام و روم شرقی درگرفته و در خلال آن ها اسیرانی از طرفین مبادله شده است. (۲۱)
۱۰- یاقوت مینویسد:
در واقعه «یرموک» قیصر روم تا انطاکیه آمده بود که جنگ را از نزدیک رهبری کند. هنگامی که مطلع شد رومیان شکست خوردهاند، انطاکیه را به قصد قسطنطنیه ترک کرد.
قیصر به هنگام ترک انطاکیه خطاب به تپههای شام گفت: «ای شام! خداحافظ، دیگر امید ندارم که به سوی تو بازگردم».(۲۲)
۱۱- شکیب ارسلان در گزارش خود مینویسد:
به سال ۲۴۴ ق. سپاه اسلام به فرماندهی عباس بن فضل از راه دریا با رومیان جنگیدند، چهل کشتی جنگی رومیان برای مقابله با سپاه اسلام وارد معرکه شد. پیکار سختی درگرفت. رومیان شکست خوردند و مسلمانان ده کشتی را با سرنشینان آنها از آنان به غنیمت بردند.
سپس عباس به جنگ «قیصر» رفت، در آنجا مردی را اسیر کرد. او نقطهای از حصار شهر را به عباس نشان داد.
عباس از همان نقطه به شهر رخنه کرد و وارد نبرد شد. مردم شهر درهای شهر را گشودند و تسلیم سپاه اسلامی شدند و غنایم فراوانی نصیب مسلمانان گردید.
متعاقب آن پادشاه قسطنطنیه سیصد کشتی جنگی پر از سرباز به جنگ مسلمانان فرستاد، همین که به « سرقسوسه» رسیدند، عباس با سپاهیانش به جنگ آنها رفت و رومیان را شکست داد، و یکصد کشتی را از آنها به غنیمت گرفت.(۲۳)
هنگامی که “هرقل “پیشرفت سریع مسلمانان را مشاهده کرد خطاب به رومیان گفت: ای سپاه روم مطمئن باشید که مسلمانان به شهرهایی که فتح کردهاند بسنده نمیکنند، تا آخرین شهر شما را فتح کنند، زنان و کودکان شما را اسیر بگیرند و شاهزادگان شما را برده خود سازند. بیایید از حریم خود و امپراتور خویش دفاع کنید.(۲۴)
۱۲- شیخ کامل سلیمان در یوم الخلاص مینویسد:
مادر امام عصر، نرجس دختر یشوعا بن قیصر روم می باشد که از نسل شمعون وصی حضرت عیسی(ع است.نرجس به صورت ناشناس با لشکریان پدرش، برای مداوای مجروحین جنگ، همراه شد و این جنگ در جنوب شرقی اروپا با مسلمین اتفاق افتاد. شاهزاده به اسارت گرفته شد ولی احدی مطّلع نشد که او دختر قیصر روم است.(۲۵)
سرداب غیبه-سامرا-حرم عسکریین
سال ازدواج امام حسن عسکری با نرجس خاتون
آیت الله میلانی در کتاب قادتنا نیز به همیم مورداشاره می کند: احتمال می رود این اسرا در سال ۲۵۲ هجری به بغداد رسیده باشند وامام هادی(ع) شاهزاده ” نرجس” را در همان سال یا سال بعد به عقد امام حسن عسکری(ع) درآورده باشد و امام زمان (عج) در سال ۲۵۵ هجری متولد شده باشد(۲۶)
مبادله اسراء:
۱- در عاشورای ۲۳۱ق. (برابر با سپتامبر ۸۴۵ م.) اسیران جنگی میان مسلمانان و رومیان مبادله شد.
تعداد اسیران مسلمان را که در آن روز بازخرید کردند ۴۴۶۰ نفر نوشتهاند.(۲۷) و در این زمان بود که نواحی «آدانا» به دست مسلمانان فتح شد(۲۸)
۲- مسعودی به هنگام بررسی مبادله و بازخرید اسرای جنگی در میان مسلمانان و رومیان مینویسد:
سومین بازخرید اسیران در خلافت الواثق بالله درمحرم ۲۳۱ق. بود، که امپراتور در آن زمان «میخاییل بن تئوفیل “بود، و سرپرست این بازخرید از طرف خلیفه، خاقان ـ غلام ترک خلیفه ـ بود. در این تاریخ ۴۳۶۲ نفر اسیر مسلمان در ظرف ده روز بازخرید شدند. (۲۹)
چهارمین بازخرید اسیران در زمان متوکل، در شوال ۲۴۱ ق. بود، و سرپرست این بازخرید از طرف خلیفه «شنیف» بود. در این تاریخ ۲۲۰۰ نفر اسیر بازخرید شدند.(۳۰)
۳- یعقوبی ـ نیز گزارشی از مبادله و بازخرید اسیران در عهد متوکل در تاریخ ارزشمند خود آورده است.(۳۱)
۴- طبری در حوادث ۲۴۱ ق. مینویسد:
تئودوره، مادر میخاییل و امپراتور روم، شخصی را به نام «جرجیس بن فرنافس» برای بازخرید اسیران رومی به نزد متوکل فرستاد. تعداد اسیران رومی در دست مسلمانان در حدود ۲۰۰۰۰ نفر بودند.
می گوید: این مبادله و بازخرید اسیران در روز ۱۲ شوال ۲۴۱ ق. انجام پذیرفت. و تعداد اسیران مسلمان ۷۵۸ نفر بود، که ۱۲۵ نفر آنان را زنان تشکیل میدادند. (۳۲)
۵- درکتاب تاریخ الخلفاء آمده : به هنگام فتح «عموریه» رومیان ۳۰۰۰۰ نفر کشته دادند و ۳۰۰۰۰ نفرشان به اسارت رفت.(۳۳)
۶- مسعودی در ضمن شرح حال «میخاییل بن تئوفیل» مینویسد:
شخصی به نام «ابن بقراط» از شاهزادگان پیشین از اهل «عموریه» در امپراتوری میخاییل با وی به منازعه پرداخت، میخاییل در برابر او صفآرایی کرد و همه زندانیهای مسلمان را برای نبرد با او از زندان آزاد کرد با ساز و برگ نظامی آنها را مجهز کرده و به نبرد ابن بقراط فرستاد. بدین وسیله بر او پیروز شد.(۳۴)
۷- طبری نیز در حوادث سل ۲۴۱هـ.ق مینویسد در این سال بین مسلمانان و رومیان تبادل اسرا صورت گرفت.تعداد اسرای مبادله شده مسلمانان را ۱۷۴۸ نفر زن ذکر کردهاند.(۳۵)
۸- طبری در حوادث سل ۲۴۵هـ.ق مینویسد:و بعث مَلِک الروم فیها بأسری من المسلمین…
در این سال، حدود ۷۷ نفر از اسیران مسلمانان با رومیان مبادله شدند.(۳۶)
۹- در تاریخ طبری، در حوادث سال ۲۴۶ آمده است: نصر بن الازهر شیعی، (فرستاده متوکل به روم برای پرداخت فدیه به منظور آزاد کردن اسیران) می گوید: «وقتی به قسطنطنیه رسیدم، با همان لباس و شمشیر و خنجر و کلاهی که داشتم، به سرای قیصر میخائیل رفتم. بین من و دایی قیصر که سرپرست وی بود، مناظره ای در گرفت »با توجه به این مطلب می فهمیم جنگهایی بین رومیان ومسلمانان بوده که شخصی از طرف اعراب به نمایندگی آمده تااسراء راآزاد کند (۳۷)
***
قبرمطهر”نرجس خاتون”دراین ضریح قراردارد
سن نرجس خاتون وامام حسن عسکری درهنگام ازدواج
برخی از کتب تاریخی شیعه سن نرجس را هنگام ازدواج سیزده سال ذکر کردهاند
خودنرجس خاتون سن عقدش با برادرزاده امپراتور را۱۳ سال ذکرمیکند
ازدواج که هربا بواسطه حادثه ای مثل زلزله واتفات دیگر ،اتفاق نیفتاد
نرجس خاتون خود به بشربن سلیمان میگوید هنگامی که ۱۳ سال داشتم پدربزرگم تصمیم گرفت من رابه عقد برادرزاده اش درآورد اماممکن است فقط تصمیم آن گرفته شده باشد
پس میتوانیم نتیجه بگیریم که لااقل نرجس خاتون چندین ماه پس از بهم خوردن ازدواجش به اسارت درآمده وباتوجه به زمان تقسیم بندی اسراوهمچنین فاصله زیاد روم وبغداد آوردن اسرابه بغداد باتوجه به امکانات محدود آن زمان مقداری طول کشیده پس میتوانیم بگوییم بادرنظرگرفتن موارد بالا حداقل نرجس خاتون هنگام ورود به بغداد ۱۵ سال داشته اند
نرجس به سامراوارد میشود با آیین اسلام آشنایی اندکی دارد وامام هادی (ع) اورابه خانه حکیمه خاتون میفرستد تاآیین اسلام رابه طور کامل فراگیرد میتوان گفت که نرجس خاتون حداقل چندسالی رادرخانه حکیمه میماند
– نازیلیف مورخ شهیر روسی مینویسد: در سال ٢۴٨ ه.ق سردار مسلمانان با رومیان پیکار کرد و طی آن بسیاری از اشراف و بزرگان روم به اسارت رسیدند.(۳۸)
نرجس خاتون(قبل ازازدواج)چندسال درسامرازندگی کرده است؟
نرجس در این جنگ به فرمان امام حسن عسکری(ع) در عالم رویا خود را به جمع کنیزان ملحق
کرده و به بغداد میرود. اگر چنین باشد این موضوع در حالی صورت میگیرد که امام عسکری(ع) ١۶ سال بیشتر ندارد و نرجس نیز بنا بر آنچه گفته شد کمتر از ١۵ سال ندارد. اگر ازدواج این دو بزرگوار بنا بر
آنچه بیان شد در سال ٢۵٣ بانوی سامرا در حدود ۲ سال نزد حکیمهخاتون به تعلیم فرایض دینی مشغول بوده و سپس به
همسری امام عسکری(ع) در آمد.در این صورت امام حسن عسکری درهنگام ازدواج ۲۲ ساله ۱۵ یا۱۶ ساله بوده اند
بنا بر آنچه در الکامل فی التاریخ ابناثیر آمده است در جریان جنگی که در سال ٢۵٣ رخ داد و برخی از شاهزادگان و بزرگان در آن به اسارت مسلمانان در آمدند; نـرجس به جمع اسیـران پیوسته و بهعنوان کنیز در معرض فروش قرارمیگیرد. (۳۹) امام حسن عسکری درآن زمان ۱۹ الی ۲۰ ساله بوده اند
در این صورت با توجه به اینکه امام زمان(ع) در سال ٢۵۵ به دنیا آمدند و حداقل یک سال و اندی فاصله وصلت این دو بزرگوار و تولد فرزندشان میتواند باشد-چون در زمان امام هادی(ع) عقد
خوانده شد و امام زمان پس از شهادت ایشان به دنیا آمد) پس نرجس در سال ٢۵٣ ه.ق وارد سامرا میگردد در جریان جنگ اعراب و روم. و در مدت کوتاهی مثلا دو یا سه ماه در خانه حکیمهخاتون به تعلیم فرایض میپردازد
و در اواخر سال ٢۵٣ و یا اوایل ٢۵۴ با امام عسکری(ع) ازدواج میکند.وامام حسن عسکری در آن زمان ۲۲ ساله بوده اند ونرجس خاتون درهنگام ازدواج باتوچه به مطالب فوق احتمالا ۱۵ ساله ویا ۱۶ ساله بوده اند
ولادت امام حسن عسکری(ع) در سال ۲۳۲ قمری در مدینه بود
اوضاع واحوال سیاسی سامراء در زمان امام حسن عسکری :
اوضاع و احوال برهمه ائمه سخت بود اما دوره بعضی از ائمه با سختی بیشتر و بعضی با سختی کمتر همراه بود به طوری که دوره امام حسن عسکری (ع) جزء سخت ترین دوره ها بود بنىعباس، که پس از بنىامیه با زور و تزویر بهحکومت دستیافتند، براى مردم چیزى جز وحشت، اختناق و ستم به ارمغان نیاوردند. آنها جنگیدند، غارت کردند و مردم را در بیچارگى، فقر و اندوه فروبردند
بنی عباس به مبانی دین تظاهر میکردند و ظاهرا اقرار به خدا و رسول او وقرآن و قیامت و حساب و سایر اعتقادات دینی مینمودند و به حق ائمه (ع) هم معرفت داشتند و حتی خود بارها در بین خاص و عام اعترافاتی هم دایر بر فضل ائمه (ع) نسبت به خودشان کرده اند اما فقط برای ریاست ،. فرزندان عباس در پى آن بودند که با رنگ دین به نظام سیاسى خویشتقدس بخشند، اما تفکر اهل بیتسدى استوار در برابر هواهاى نفسانىشان پدیدآورده بود.
طبعا اگر از نظر خلفا نگاه کنیم آنها شیعه را به عنوان اقلیتی مزاحم که همواره برای حکومت آنان خطری به شمار میرفت نگاه میکردند و به پیشوایان شیعه همواره به عنوان یک رقیب و یک خطر جدی و یک دشمن می نگریستند و دائما مراقب ائمه (ع) و شیعیان و اصحاب خاص آنها و حرکات اجتماعی شیعیان و مبارزات آنها بودند تا مبادا که به وسیله آنها غافلگیر شده و حکومت خود را از دست بدهند
امام حسن عسکری هرهفته بایدخودرا به مأموران خلیفه معرفی میکرد“حضورش درسامراتأییدمی شد
ترس خلفا از امام حسن عسکری (ع) به قدری بود که علاوه برگماردن جاسوس ومراقب بودن رفت و آمد های شیعیان با امام ، اشخاصی زود باور و ذهن بین را داشتند که اگر به آنها خبر میداد امام به این طرف و آن طرف نامه نوشته و مردم را به سوی خود میخواند و دارد اسلحه و پول جمع آوری میکند و قصد خروج دارد فورا باور میکردند و آن شخص را تشویق میکردند که برای خلیفه خیر خواهی کرده و آنگاه مامور میفرستادند و امام (ع) را احضار کرده و خانه اش را تفتیش میکردند و البته نامه و اسلحه و پول مورد بحث را پیدا نمی کردند و از امام معذرت خواهی کرده و با احترام وارد خانه اش میکردند این موضوعی است که بارها اتفاق می افتاد. زندگی سیاسی در عصر امام بسیار زشت و تاریک بود ترس و بیم سایه گسترده بود ظلم و جور همه جارا فراگرفته بود و آشوبها فراگیر شده بود وشورشهای داخلی برخاسته از عدم استقرار سیاسی همه جا به چشم میخورد در تمام سالهایی که امام حسن عسکری علیهالسلام در شهر سامراء می زیست، به جز چند نوبتی که در زندان دستگاه فاسد بنی عباس بود، در صورت ظاهر، همانند شهروندی عادی زندگی میکرد، ولی تمام رفتار و حرکات حضرت، به طور غیرمحسوس زیر نظر حکومت وقت قرار داشت. تمام رفتار امام و حامیانش، به نحوی کنترل شود. حکومت عباسى به قدرى از نفوذ و موقعیت مهم اجتماعى امام نگران بود که امام را ناگزیر کرده بود تا همواره حضور خود را در سامراء، به آگاهی حکومت برساند؛ چنان که براساس نقل یکی از خدمتکاران امام، آن حضرت مجبور بود هر دوشنبه و پنجشنبه در دارالخلافه حاضر
شده و خود را به دربار معرفی کند. در حقیقت، شهر سامراء به زندان بی حصاری برای امام تبدیل شده بود که تمام آرامش و آسایش را از حضرت میگرفت. فشار و اختناق در مورد پیشواى یازدهم فوق العاده شدید بود و از هر طرف او را تحت کنترل و نظارت داشتند. – اینجا ممکن است این سؤال پیش آید که با وجود ضعف و تزلزل دستگاه خلافت، و تسلط ترکان و موالى بر امور مملکت، چگونه فشار و اختناق در مورد امام به همان شدّت ادامه داشت؟
در پاسخ باید گفت: اگر نگرانى از ناحیه قدرت معنوى امام، منحصر به شخص خلیفه یا اطرافیان او بود، کار سهل بود و امام مىتوانست از راههاى گوناگون، به فعالیت سرّى بپردازد، ولى این بیم و نگرانى بر یک طیف وسیع سیاسى سایه افکنده بود که خلیفه هم جزئى از آن بود، و این طیف بقیه سردمداران و همه کسانى را نیز که به نحوى با حکومت، منافع مشترک داشتند، شامل مىشد، به همین جهت مخالفت و اعمال فشار و محدودیت در مورد امام، ویژگى اصلى خط حاکم بر کشور محسوب مىشد و حتى با قتل خلیفهاى، و جایگزینى خلیفهاى دیگر تغییر نمىیافت! (۴۰)
هدف عباسیان ازشناسایی همسر امام حسن عسکری
سخنان ائمه پیشین و نصوص فراوان و پیاپی، به آمدن مهدی(ع) بشارت می داد کسی که با آمدنش بساط ظلم وستم وطاغوتیان را برمیچیند ،کسی که فرزند امام حسن عسکری (ع) میباشد این پیش گویی، در کتابهای پیشینیان نیز آمده بود،و گه گاه بسیاری مطالب این کتابها رادر میان مسلمین نقل میکردند،بر مبنای بشارتهای کتبِ پیشینیان، و هم چنین احادیث اسلامی، مشهور شده بود که از امام یازدهم فرزندی پدید آید، که ویران کنندۀ تختها، فروافکننده تاجها و پایمال کننده قدرتهاست… از این روی، فشارها و سختگیریها بر روی امام حسن عسکری علیه السلام بیشتر شده، تا شاید با نابودی ایشان و یا همسرش از تولد مهدی علیه السلام و تداوم امامت جلوگیری شود(۴۱) عباسیان که به خوبی با این روایات آشنایی داشتند واطمینان بسیار به وقوع آن داشتند از ترس از دست دادن قدرت وحکومت خود بی صبرانه منتظر بودند ببینند که همسر امام حسن عسکری چه کسی میباشد تا اورا به شهادت رسانده ویا از بدنیا آمدن کودکش جلوگیری کنند در هر دو صورت هدف آنها نابودی امام زمام زمان (ع)بود
از دغدغه های اصلی حاکمان عباسی در زمان امام عسکری(ع) برخورد با مساله غیبت و وجود مهدی بود که خواب از چشمشان ربوده و آنان را مجبور به انجام حرکاتی در جهت حفظ تاج و تخت خود کرده بود . برای همین منظور هم دائما امام حسن عسکری را زیر نظر داشتند وجاسوسان زیادی رادر پوششهای مختلف به خانه ایشان میفرستادند تا تا از وجود همسر ایشان آگاهی یافته ونقشه شوم خود را به اجرادرآورند اما اقدامات هوشمندانه امام حسن عسکری باعث شد به جزاندکی ازوجود ایشان اطلاع نیابند امام واطرافیانش در مورد ایشان سخنی نمی گفتند وایشان رابه نامهای مختلف صدا میکردند خلفای عباسی حیله های زیادی برای شناسایی ایشان واز بین بردن کودکش به کار میبردند ازآن جمله میتوان به پیشنهاد یکی از خلفا برای فرستادن کنیز(جاسوس ) به خانه امام حسن عسکری برای کمک به ایشان اشاره کرد که با جواب منفی امام خنثی شدگاهی اوقات هم که از یافتن همسر ایشان ناامید میشدند نقشه قتل امام حسن عسکری را میکشیدند که همگی به حول وقوه خداوند ناکام ماند وقتی زندگینامه امام حسن عسکری رابدقت مطالعه میکنیم به موارد بسیاری از این توطئه ها برمیخوریم که به وفور در کتب سنی وشیعه ذکر شده است ومن به علت اختصارلازم نمیدانم که آنها رایکی یکی بیان کنم
معتمد عبّاسی امام را تحت مراقبت شدیدی قرار داد، به طوری که کسی جز در شرایط ویژه ای که امام با نزدیکان خود قرار گذاشته بود، امکان تماس با آن حضرت را نمی یافت و هر آنچه که از خارج به ایشان می رسید یا به خارج می دادند، از طریق مراسله بود امام دائم به یاران امید و بشارت مى داد که هیچ نقشه و مکرى نمى تواند جلو این قدرت و حکمت خداوندى را بگیرد و روزى این وعده به تحقق مى رسد.
عباسیان می خواستند با از میان برداشتن نسل پیامبر(ص)، مانع ظهور امام منتظر گردند و امام عسکری(ع) در نامه ای به همین مطلب اشاره کرده است:
«پنداشته اند با کشتن من، نسلم را قطع خواهند کرد، حال آن که خداوند خواسته آنان را تکذیب کرده است و سپاس خدای را که مرا از جهان نبرد تا آن که جانشین و امام بعد از من را نشانم داد. او در خلقت و اخلاق، شبیه ترین کس به پیامبر اکرم است. خداوند او را در دوران غیبت حفظ می کند، سپس او را ظاهر می سازد تا زمین را پس از آن که پر از ظلم و ستم شده باشد، سرشار از عدالت و برابری کند.»(۴۲) دشمن نیز، آنچه در توان داشت به کار گرفت ، تا این وعده بزرگ الهى ، تحقق نیابد: قابله هاى فراوانى در خانواده هاى منسوب به امام حسن (ع )، بویژه در منزل امام (ع ) گمارد، امام را بارها به زندان افکند، مامورانى را گمارد که اگر فرزندى پسرى در خانه امام دیدند، نابودش کنند و…
. اما برخلاف برنامه ریزیها و پیشگیریهای دقیق و پی در پی دشمنان، مقدمات ولادت امام مهدی عجل الله فرجه آماده شد و توطئه ستم گران، راه به جایی نبرد.
لازم به ذکر است که عباسیان نمیتوانستند امام عسکری (ع) را مستقیما بکشند زیرا امام عنصری مهم وشناخته شده ودارای احترام والایی در میان مردم بود وممکن بود با کشتن مستقیم او هرج ومرج ایجاد شده وپایه های حکومت عباسیان بلرزد از این رو با نقشه های پنهانی سعی در کشتن ایشان داشتند که همگی ناکام ماند برای اطلاعات بیشتر به زندگی نامه امام حسن عسکری (ع) مراجعه شود
به نمونه ای از رذالت عباسیان در این مورد توجه کنید :
امام حسن عسکرى در سال ۲۶۰ق. رحلت نمود. چون در بین مردم شایع بود که آن حضرت را فرزندى است که در پنهانى نگاهدارى شده و اوست مهدى موعود روایات، «معتمد عباسى » دستور داد خانه آن جناب را تفتیش نمایند و فرزندش را دستگیر کنند. اما از وجود فرزند اثرى ندیدند. پس گروهى از زنان قابله را ماموریت داد تا تمام کنیزان آن حضرت را معاینه کنند و اگر آبستنى در بینشان دیده شد; بازداشت نمایند. زنان قابله به یکى از کنیزان بدگمان شده مراتب را گزارش دادند. خلیفه آن کنیز را در حجره اى بازداشت نمود و «نحریر خادم » را مراقب او گردانید و تا از حملش مایوس نشد آزادش نکرد. به خانه امام حسن تنها اکتفا نکرد بلکه وقتى از دفن جنازه فارغ شد دستور داد تمام خانه هاى شهر را با کمال دقت تفتیش کنند. (۴۳)
فضائل حکیمه خاتون
حکیمه دختر امام جواد، خواهر امام هادى ، و عمه امام حسن عسکرى (ع) مى باشد که به دو فضیلت بس والا اختصاص یافته است :
۱ – شرف تعلیم و تربیت حضرت نرجس خاتون به امر امام هادى (ع)،
۲- افتخار حضور در مجلس تولد نور یزدان به امر امام حسن عسکرى (ع)، که قبلا ذکر گردید
از دیگر فضائل این بانوى مجلله این است که دعاى معروف به “حرز امام جواد”از طریق ایشان روایت شده است .(۴۴)یا نُورُ یا بُرْهانُ یا مُبینُ یا مُنیرُ یا رَبِّ اِکْفِنى الْشُّرُورَ وَ افاتِ الدُّهُورِ وَ اَسْئَلُکَ النَّجاهَ یَوْمَ یُنْفَخُ فِى الصُّورِ
زنان و فرزندان و کنیزان امام حسن عسکری
امام حسن عسکری (ع) یک همسر آنهم نرجس خاتون (س) میباشند ویک فرزندش امام زمان (ع) است
اماچندکنیز وغلام داشته، بنام های: ماریه ونسیم وعقید وعقبه
پاورقی
*میرزای دوم فرزند میرزا محب علی و نوه میرزا محمدعلی، و برادرزاده قاآنی، شاعر معروف دوره ناصری است.
محمدتقی در ۱۲۵۶ ق در شیراز به دنیا آمد و در ۱۲۷۱ ق به عراق رفت و در کربلا اقامت گزید،در ۱۲۹۱ ق با هم مباحثه خود سید محمد فشارکی اصفهانی، به همراه میرزا حسن شیرازی” میرزای بزرگ” به سامرا رفت ازعلمای موردعلاقه میرزای بزرگ بود، به سبک استادش که به “مکتب سامرا”معروف شد، درس می گفت .
پس ازفوت میرزای بزرگ ” ۱۳۱۲ق” جانشین میرزای شیرازی”صاحبت فتوی تحریم تباکو” در سامرا به اقامه وظایف شرعی و تدریس و تربیت طلاب پرداخت و اهل علم اقبال زیادی به ایشان داشتند. وی تا ماه صفر ۱۳۳۶ ق در سامرا اقامت داشت و سپس به کاظمین رفت و مدتی بعد در کربلا رحل اقامت افکند. پس از درگذشت آقا سیدکاظم یزدی در ۱۳۳۷ ق مرجعیت مطلق شیعیان به او رسید.
پرچمدارانقلاب عراق یود
رهبری انقلاب بزرگ عراق در ۱۹۲۰ بود. پس از این که انگلستان در ۲۹ تشرین اول ۱۹۱۴ م(۱۳۳۲ ق) علیه امپراتوری عثمانی اعلان جنگ کرد در ششم تشرین دوم تصمیم گرفت، شهر بصر در عراق را به تصرف خویش درآورد. چون اهالی بصره از این موضوع اطلاع پیدا کردند سخت به هراس افتاده از علما کمک خواستند. عالمان آگاه به زمان این بار نیز چون همیشه موضعگیری مناسبی اتخاذ کردند و به ندای مظلومانه مردم بصره پاسخ مساعد دادند. آنان، هم فتوا بر وجوب دفاع دادند و هم مردم را به پیکار علیه انگلیس متجاوز تحریک و تشویق کردند. خود نیز پیشاپیش مجاهدان و عشایر عراق به طرف میدانهای نبرد حرکت کردند.دردفاع از عراقیان قیام کرد و فتوای تاریخی و حماسی خویش را که غیرت وطنی و دینی مردم عراق را به جوش آورد، صادر کرد و مردم عراق را برای جهاد مقدس در مقابل بریتانیای تجاوزگر مهیا نمود. در پی صدور این فتوا، انقلابی ملی و اسلامی به نام «انقلاب عشرین» یا انقلاب بزرگ عراق تبلور یافت که سرانجام به رهایی عراق از تسلط انگلستان منجر شد.
در دهـه اول ذی حـجـه سـال ۱۳۳۸ هجری قمری، در ۶۸ سالگی، درشهر نجف درگذشت ودرکربلامدفون است
۱- بحارالانوار، ج۵١/۲- بحارالانوار، ج۵١، ص١٣/۳- شهید دستغیب، داستانهای شگفت، ص۴٩۴ /۴- آیتالله میلانی قادتنا، ج۷، ص۲۱۱٫/۵- یافعی، مراه الجنان، ج۲، ص۹۲۶- اصطخری، مسالک و الممالک، ص۹۱٫
۷- محمد بن احمد کنعان، تاریخ دوله العباسیه، ج۱، ص۱۲۷/۸- ادوارد گیبون، انحطاط و سقوط امپراتوری روم، ترجمه: شادمانی، ج۳، ص۱۵۷۹٫/۹- موسوعه المورد: ج ۲ ص ۱۴۳
۱۰- هنری لوکاس، تاریخ تمدن، ترجمه عبدالحسین آذرنگ، ج١، ص٣۴٠./۱۱- الکامل، ج۷، ص۱۱؛ تاریخ طبری، ص۱۹۵٫/۱۲- ابن کثیر، ابدایه و النهایه، دار الکتب العلمیه، بیروت، ج۱۱، ص۴؛ تاریخ طبری، ج۱۱، ص۲۰۷
۱۳- فازیلف روسی در کتاب تاریخ العرب و الروم ص ۲۲۵، با ترجمه دکتر عبدالهادی شعیره )/۱۴- بحارمجلسی/۱۵-بحارمجلسی/۱۱۶- ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج۶، ص١٩١./
۱۷- الکامل فی التاریخ، ج۶، ص١٩١. /۱۸- مروج الذهب(ج۱، ص ۳۷۲)، تاریخ طبری( ج۱۱،ص ۱۲۳۶/۱۹- موسوی/۲۰- کلینی، ج۳، ص ۱۴۳۴/۲۱- مروج الذهب/۲۲- معجم البلدان،یاقوت حموی ، ج۳، ص۲۸۰٫
۲۳- تاریخ فتوحات اسلامی، ص۱۸۹٫/۲۴- معجم البلدان، ج۳، ص۲۸۰/۲۵- شیخ کامل سلیمان در یوم الخلاص(ص ۶۱)/۲۶- آیت الله میلانی در کتاب قادتنا (ج۷، ص ۲۰۷)وص ۲۰/۲۷- تاریخ مختصر الدول، ص۱۴۱٫
۲۸- قاموس الأعلام، ج۲، ص۱۴۳۷/۲۹- التنبیه و الاشراف، ص۱۶۱٫/۳۰- ۲۳همان مدرک، ص۱۶۴٫/۳۱- تاریخ یعقوبی، ج۳،ص۲۲۳٫/۳۲- تاریخ طبری، ج۷ ص۳۷۶٫/۳۳- تاریخ الخلفا، ص۳۳۶
۳۴- التنبیه و الاشراف، مسعودی ص۱۴۵٫/۳۵- طبری، تاریخ طبری، انتشارات دار الفکر، ج۱۱، ص۱۷۳٫/۳۶- طبری، تاریخ طبری، انتشارات دار الفکر، ج۱۱، ص۱۷۳٫/۳۷- تاریخ طبری ،ج۱۱، ۱۲۳۶
۳۸- ر.ک نازیلیف، تاریخ العرب و الروم./۳۹- الکامل فی التاریخ، ج۶، ص١٩١. /۴۰- ابن شهر آشوب، مناقب آل أبى طالب، ج ۴، ص ۴۳۴/۴۱- خورشید مغرب، محمّد رضا حکیمی،ص ۲۱ ـ ۲۲، با تصرف
۴۲- زندگانی امام حسن عسکری علیه السلام، آیه ا… محمدتقی مدرسی/۴۳- برگرفته شده از «پیداى پنهان » ویژه نامه نیمه شعبان ۱۴۱۹ ق. ستاد بزرگداشت نیمه شعبان مسجد آیه الله انگجى تبریز.
۴۴- مهج الدعوات : ص ۳۶، بحار: ج ۹۴ ص ۳۵۴ و الامام الجواد: ص ۳۷۵٫