مذهبی

داستان حضرت صالح (ع) و بلایی که سر قوم ثمود آمد

یکی از اقوامی که دچار عذاب الهی شدند قوم ثمود هستند که از دستورات خدا و پیامبر خود سرپیچی کردند ، در این مطلب از بلاگ تریپ لند به موضوع داستان حضرت صالح (ع) و بلایی که سر قوم ثمود آمد خواهیم پرداخت! با ما همراه باشید.

آشنایی با قوم ثمود

ثمود، نام قومی از اعراب می باشد که پیامبر آنها حضرت صالح علیه السلام بود. این قوم سرکش بعد از آنکه معجزه حضرت صالح را -که به ناقه صالح مشهور است- کشتند، به عذاب الهی دچار شده و خدا در قرآن آنها را مشرک نامیده است.

معرفی قوم ثمود

ثمود قومی از عرب اصیل بوده اند که در سرزمین “وادی القری“بین مدینه و شام زندگی می کردند و این قوم از اقوام بشر ما قبل تاریخند و تاریخ جز اندکی چیزی از زندگی این قوم را ضبط نکرده و گذشت قرنها باعث شده که اثری از تمدن آنهابر جای نماند بنا بر این دیگر به هیچ سخنی که درباره این قوم گفته شود اعتماد نیست.

آنچه کتاب خدا از اخبار این قوم شرح داده این است که اینها قومی از عرب بوده اند، وما این معنا را از نام پیامبرشان صالح(ع)که کلمه ای است عربی استفاده می کنیم و ازآیه ۶۱ سوره هود بر می آید که آن جناب از همان قوم بوده، پس معلوم می شود اینها مردمی عرب بوده اند که نام مردی از آنان صالح بوده و این قوم بعد از قوم عاد پدید آمده و تمدنی داشته اند که زمین را آباد می کردند و در زمین هموار قصرها و در شکم کوهها خانه هایی ایمن می ساختند (۱) ویکی از مشاغل آنان زراعت بوده، یعنی چشمه هایی به راه انداخته و نخلستانها و باغها وکشتزارها پدید آوردند. (۲)

قوم ثمود طبق سنت قبائل زندگی می کردند که پیرمردان و بزرگتران، در قبیله حکم می راندند و در شهری که جناب صالح(ع)در آنجا مبعوث شد هفت طایفه بودند که کارشان فساد در زمین بود و هیچ کار شایسته ای نداشتند. (۳) و در آخر، در زمین طغیان کرده، بت ها پرستیدند و طغیان و سرکشی را از حد گذراندند.

مکان زندگی ثمود

گفته شده مسکن قوم ثمود در ناحیه حِجر، در ساحل دریای سرخ نزدیک وادی القری و در مسیر حجاز به شام قرار داشته است. بر پایه روایتی در مسیر عزیمت سپاه اسلام از مدینه به تبوک هنگام عبور از ناحیه حجر، پیامبر(ص) از بیم اینکه مبادا همراهانش دچار بلایی شوند که به قوم ثمود رسیده بود دستور داد از آب آنجا ننوشند و با حالتی گریان از آنجا بگذرند. جوادعلی، بلندی‌های حجاز و اردن امروزی را مسکن آنان دانسته است. قرآن محل زندگی قوم ثمود را معین نکرده است.

معجزه حضرت صالح و عذاب قوم ثمود

حضرت صالح ده‌ها سال، قوم ثمود را به سوی خدا و یکتاپرستی دعوت کرد، ولی قوم ثمود با برخوردهای شدید و لجاجت سخت از پاسخ مثبت به صالح (علیه‌السّلام) امتناع ورزیدند، و با تهمت‌های ناجوانمردانه به آن حضرت، به کارشکنی پرداختند. گفتند: «آیا ما از بشری از جنس خود پیروی کنیم؟ اگر چنین کنیم در گمراهی و جنون خواهیم بود، آیا در میان ما تنها بر این شخص (صالح) وحی نازل شده است؟ نه، او آدم بسیار دروغگوی هوس‌بازی است»‌.

صالح (علیه‌السّلام) به‌ اندرز دل‌سوزانه قوم پرداخت، و آنها را از عذاب سخت الهی هشدار دارد، و اعلام کرد تا عذاب نیامده، خود را در پرتو ایمان نجات دهید و از خواب غفلت بیدار شده و از طغیان و سرکشی، دست بکشید، چرا که خمیر مایه گمراهی‌ها، غرور و سرمستی است.

ولی سرکشی و غرور آن قوم به جایی رسید که بروز حضرت صالح و اصحابش را به فال بد گرفتند و آنها را دروغ‌گو خواندند و وجود آنها را مایه بدبختی خود دانستند، با این که سزاوار بود آن حضرت و اصحابش را مایه برکت و سعادت ابدی بدانند.

صالح (علیه‌السّلام) به آنها فرمود: «طائِرُکُمْ عِنْدَ اللهِ بَلْ اَنْتُمْ قَوْمٌ تُفْتَنُونَ؛ فال بد و بخت و طالع شما در نزد خدا است، او است که شما را (نه ما را) به خاطر اعمالتان گرفتار مصائب و بدبختی ساخته است».

و این برنامه، در حقیقت آزمایش بزرگ الهی برای شما است، اینها هشدار و بیدار باش است، تا کسانی که شایستگی و قابلیت دارند، از خواب غفلت بیدار گردند، و با اصلاح مسیر خود، به سوی تکامل و خدای بزرگ، راه یابند‌.

درخواست معجزه از طرف قوم ثمود

ثمود از صالح (علیه‌السلام) برای اثبات مدعایش تقاضای معجزه کردند. طبق روایات، نوع معجزه را نیز مشخص نمودند و از صالح (علیه‌السلام) خواستند از درون صخره بزرگی، که آن را محترم می‌شمردند و عبادتش می‌کردند، ناقه (شتر ماده)ای شیرده بیرون آورد.

خدا خواسته آنان را برآورد و صالح از ایشان خواست که ناقه را به حال خود واگذارند و به آن آزار نرسانند، در غیر این صورت، گرفتار عذاب الهی خواهند شد. از قرآن دانسته می‌شود که برخی خصوصیات ناقه صالح با شترهای دیگر متفاوت بوده است. یکی از ویژگی‌های شگفت‌انگیز و معجزه‌سان این شتر ماده، آب نوشیدنش بود که در برخی از آیات قرآن به آن اشاره شده است.

صالح (علیه‌السلام) آب را میان ثمودیان و ناقه قسمت کرده بود؛ بدین‌گونه که مقرر شد یک روز ثمودیان از آب استفاده کنند و روز دیگر آب را در اختیار ناقه بگذارند تا هر چه می‌خواهد بنوشد. او همچنین ثمودیان را هشدار داده بود که این ناقه را هرگز آسیب و گزندی نرسانند تا مبادا به عذاب الهی گرفتار آیند.

بر پایه قرآن کریم، قوم ثمود در برابر دعوت صالحِ پیامبر به دو دسته متخاصم تقسیم شدند. برخورد شدید قوم ثمود به جایی رسید که به گروه‌های نُه‌گانه تقسیم شدند، و با سازماندهی و برنامه‌ریزی فسادانگیز خود، به کارشکنی پرداختند، و به همدیگر گفتند: بیایید به خدا سوگند یاد کنیم که بر صالح (علیه‌السّلام) و خانواده‌اش شبیخون بزنیم و آنها را به قتل رسانیم، سپس به کسی که مطالبه خون او را می‌کند بگوییم ما از خانواده او خبر نداشتیم، و ما در ادّعای خود راستگو هستیم‌.

آنان، بنابر مضمون آیه ۷۵ سوره اعراف، در حقیقت سه گروه شدند: سران قوم که استکبار ورزیدند، مستضعفانی که ایمان آوردند و مستضعفانی که کفر ورزیدند.

قرآن کریم همچنین از نُه گروه تبه‌کار در قوم ثمود یاد کرده است که هم‌سوگند شدند تا صالح (علیه‌السلام) و خانواده‌اش را در یک شبیخون به قتل رسانند و سپس کشتن آنها را انکار کنند، اما آنان نمی‌دانستند که خداوند متعال از نیرنگ‌شان آگاه است و نابودشان خواهد کرد. بنابر بعضی گزارش‌ها، آنان نُه تن بودند که سرانجام خداوند مخفیگاه‌شان را که در غاری بود، بر سرشان فرود آورد و نابودشان کرد.

کشته شدن ناقه‌الله

با همه تاکیدات و هشدارهای صالح (علیه‌السلام) در پاس‌داشت ناقه و آزار نرساندن به او قوم ثمود از این فرمان روی بر تافتند و سرانجام ناقه خداوند را کشتند؛ با این که از میان ثمودیان یک تن ناقه را پی کرد ولی قرآن کریم پی‌کردن ناقه را به همه آنان نسبت داده است. چرا که همه آن کافران او را به این کار واداشتند.

عاقبت قوم ثمود

پس از آن‌که ثمودیان ناقه را پی کردند، حضرت صالح به آنان وعید داد که فقط سه روز دیگر از زندگانی در دنیا برخوردار خواهند بود. بر پایه برخی گزارش‌ها، رنگ رخسار قوم ثمود در روز نخست زرد، روز دوم سرخ و روز سوم سیاه شد و در این روز به عذاب الهی گرفتار آمدند به‌طوری که هیچ‌کس از ایشان باقی نماند و چنان عذاب مرگ‌باری بر ثمودیان فرود آمد که جملگی چون گیاهان خشکیده، خرد شدند. چون هنگام عذاب  فرا رسید، صالح و پیروان باایمان نجات یافتند.

۱) سوره اعراف، آیه ۷۴٫

۲) سوره شعراء، آیه ۱۴۸٫

۳) سوره نمل، آیه ۴۸٫

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا