مذهبی

حکم قبض و تسلیم جنس و عوض در معامله

در این مطلب از سایت تریپ لند به حکم قبض و تسلیم جنس و عوض در معامله می پردازیم. پس به شما پیشنهاد می کنیم حتما تا انتهای این مطلب همراه ما باشید.

 

مطابق نظر آيت الله خامنه ای

قبض و تسلیم جنس و عوض
 

پس از عقد معامله هر یک از طرفین باید عوض را به طرف مقابل تسلیم کند؛ مگر شرط تأخیر شده باشد. لذا اگر یکی از آنان یا هر دو تأخیر کند، او را مجبور می‌کنند که عوض یا جنس را تسلیم کند.

مسئله
فروشنده یا خریدار می‌توانند ضمن عقد معامله شرط کنند که تا مدت معینی، آن‌‌چه در دست دارند تحویل طرف مقابل ندهند و از آن بهره‌‌مند باشند؛ مثلاً فروشنده خانه مسکونی بگوید تا یک ماه خودم در این منزل ساکن باشم و پس از آن خانه را تحویل ‌دهم.
تسلیم و قبض هر چیزی بر حسب خودش است.
اشیای فروخته شده بر دو نوع است:
۱. غیر منقول: قبض و اقباض زمانی است که تخلیه کامل توسط طرف مقابل صورت گرفته باشد؛ به این صورت که از مال رفع ید کرده و در تصرف، به مالک جدید اذن بدهد و موانع را برای استفاده از آن برطرف کند؛ مانند زمین، درخت.
۲. منقول: قبض آن به این است که آن را در اختیار خود بگیرد؛ مانند ماشین، حیوان.

مسئله
۱. در منقولات، آن کسی‌‌که تخلیه کامل را انجام داده، وظیفه شرعی خودش را انجام داده است. اما اگر طرف مقابل هنوز آن را تحویل نگرفته باشد، احکام قبل قبض را دارد که به آن اشاره خواهد شد.
۲. به جز تسلیم کردن باید تفریغ هم صورت بگیرد؛ مثلاً اگر بایع صندوقچه یا خـانه‌‌ای را فروخته و موانع آن را هم برای استفاده مشتری برطرف کرده و به اصطلاح تخلیه کامل را انجام داده، باید وسائلی را که در خانه یا صندوق داشته نیز تخلیه کند؛ چون خانه یا صندوق شرعاً ملک مشتری است و بایع اجازه ندارد وسایل خود را در آن باقی گذارد.
۳. در نکته ۲ بیان شد که “تفریغ” واجب است. حال اگر مثلاً چیزهایی در خانه یا آن صندوقچه وجود دارد که خالی کردن خانه یا صندوقچه از این چیزها موجب وارد شدن خسارت به خانه یا صندوقچه می‌گردد، باید خسارت را جبران کند و به طرف مقابل بپردازد و اگر محصولی است که وقت درو کردن آن نرسیده، باید با هم مصالحه کنند؛ یعنی مثلاً فروشنده مقداری اجاره به مشتری بدهد؛ زیرا زمین فروخته شده به مشتری را اشغال کرده است. از طرفی مشتری هم به نحوی رضایت دهد و تا زمان دروی محصول مصالحه کنند.
 
احکام تلف قبل و بعد قبض
۱. قبل قبض:
الف) تلف کل جنس ← از جیب بایع رفته است و از طرفی نمائات برای مشتری است.
مثال: وحید گوسفند به خصوصی را به خسرو فروخته است و قبل از آن‌‌که به خسرو تحویل دهد، تلف می‌شود. در اینجا معامله باطل است و ثمن معامله، اگر به وحید داده شده، باید به خسرو برگردد و از طرفی شیر، پشم و… آن از زمان معامله تا زمان تلف شدن، همه برای خسرو است.
ب) تلف قسمتی از جنس ← معامله نسبت به مقدار تلف شده، خودبه‌‌خود فسخ شده است و به همان نسبت ثمن معامله به مشتری برگردانده می‌شود و مشتری درباره مقدار تلف نشده نیز حق فسخ دارد.
مثال: وحید ۱۰ کیلوگرم برنج بخصوصی (یعنی جزئی نه ده کیلوگرم کلی) به خسرو به قیمت ۲۰ هزار تومان می‌فروشد، اما قبل از تحویل ۲ کیلوگرم آن از بین می‌رود یا کسی دو کیلوگرم آن را سرقت می‌کند. با توجه به اینکه هر کیلوگرم برنج ۲ هزار تومان قیمت دارد، وحید باید ۴ هزار تومان از ۲۰ هزار تومان گرفته شده را به خسرو برگرداند. و علاوه بر این، خسرو حق دارد معامله را نسبت به مابقی برنج‌‌ها فسخ کند و ۱۶ هزار تومان بقیه را هم پس بگیرد. همچنین می‌تواند به معامله پایبند باشد و ۱۶ هزار تومان را در ازاء ۸ کیلو برنج به وحید بدهد.
ج) معیوب شدن جنس ← طرف مقابل خیار عیب دارد.
مثال: فرض کنید در مثال قبل، به‌‌جای از بین رفتن دو کیلوگرم از برنج‌‌ها، کل آن معیوب شود، ولی هنوز ارزش کمی دارد. در این حالت خسرو می‌‌تواند معامله را فسخ کند. ولی اگر به معامله راضی شود، حق ندارد چیزی از وحید به عنوان خسارت بگیرد.
نکته
در مثال فوق در صورتی حق گرفتن خسارت وجود ندارد که فروشنده در حفظ و نگهداری جنس کوتاهی یا زیاده‌‌روی نکرده باشد و الّا اگر معیوب شدن جنس مستند به وحید باشد خسرو حق گرفتن خسارت دارد.
 
۲. بعد قبض:
هر تلف شدن یا معیوب شدنی بعد از قبض، از مال تحویل گیرنده به حساب می‌آید و لذا در مثال‌‌های قبل، مشتری باید خسارت را تقبل کند. مگر در مورد حیوان که از مال بایع حساب می‌‌شود.
احکام فوق همگی برای احکام معامله جزئی است(۱).
 منبع: سایت هدانا برگرفته از استفتائات حضرت آیت الله العظمی خامنه ای

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا