تواضع اجتماعی حاکمان و مسئولان؛ ضرورت…
در این مطلب از سایت تریپ لند به تواضع اجتماعی حاکمان و مسئولان؛ ضرورت… می پردازیم. پس به شما پیشنهاد می کنیم حتما تا انتهای این مطلب همراه ما باشید.
تواضع از مهمترین فضایل انسانی است که در ارتباط با معاشرتهای اجتماعی بسیار مهم و اساسی است. والدین میبایست نه تنها خود به این فضیلت آراسته باشند، بلکه باید فرزندان خویش را بدان تشویق کرده و به عنوان یک مهارت اجتماعی آنان را تربیت کنند.
از نظر قرآن، تواضع ضد تکبر است که به عنوان یک رذیلت اخلاقی و رفتار زشت اجتماعی بشمار میرود. اگر کسی بخواهد از آثار ارتباط اجتماعی بهره گیرد حتی اگر هیچ اعتقادی به آخرت و بهرههای اخروی نداشته باشد، میبایست تواضع را به عنوان یک فضیلت بشناسد و آن را در اجتماع به عنوان یک مهارت مفید و سازنده اجتماعی به کارگیرد؛ از همین رو حتی برخی از متکبران در سطح جهانی در رفتار اجتماعی با دیگران هرچند که دارای این فضیلت اخلاقی نیستند، به گونهای وانمود میکنند که اهل فروتنی بویژه نسبت به کودکان و زنان و سالمندان هستند و رفتاری بسیار متواضعانه به نمایش میگذارند تا از فواید و آثار دنیوی تواضع بهرهمند شوند. با نگاهی به رفتارهای اجتماعی مستکبران شیطانی در جهان امروز میتوان دریافت که تواضع هر چند یک فضیلت اخلاقی است، ولی از سوی دنیاطلبان مستکبر نیز به عنوان یک ابزارکارآمد نفوذ اجتماعی مورد استفاده قرار میگیرد. در حقیقت دیپلماسی عمومی مستکبران با تواضع و فروتنی منافقانه پیوند خورده است. این خود بدان معناست که تواضع حقیقی به عنوان یک فضیلت چنان مورد پذیرش فطرتهای سالم و پاک انسانی است که حتی متکبران و مستکبران شیطانی جهانی برای حفظ ظاهر خویش این فضیلت را به کار میگیرند و دست کم از آثار دنیوی آن بهرهمند میشوند. در نوشتار پیشرو اهمیت تواضع بویژه در عرصه اجتماعی و نیز تواضع حاکمان در قبال مردم مورد بررسی قرار گرفته است.
چله زیارت عاشورا آیت الله حق شناس
حکم روزه روز عاشورا از نظر مراجع
اعظم الله اجورنا بمصابنا بالحسین شعار محرم/ شیوه تسلیت گفتن مومنین در روز عاشورا
متن کامل خطبه غدیر خم
تواضع خاص برای ایجاد تعادل اجتماعی
از نظر آموزههای قرآن، اوج حقیقی رفتار متواضعانه اجتماعی با دیگران بویژه از سوی مسئولان آن است که شخص همانند مرغ مادر برای حفاظت و حمایت و اهداف دیگر، جوجههای خودش را زیر بال و پر خودش میگیرد. رفتار اجتماعی مسئولان باید این گونه باشد تا در برابر امتیازات مناصب و مقامات ظاهری که نوعی بزرگی و تفضل طبیعی را موجب میشود، شخص مسئول، خودش را به تعادل برساند؛ از همین رو خدا در آیات قرآن، از پیامبر اکرم(ص) میخواهد همانند مرغ مادر بالهای خویش را بر سر مومنان بگستراند: وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ؛ و بال خويش را براى مؤمنان فرو گستر. (حجر، آیه۸۸)
در این آیه تاکید تنها بر گسترش ساده بال و پر نیست، بلکه خفض و فروگستری آن نیز مطرح است؛ یعنی پیامبر(ص) همانند مرغ مادر میبایست چتر حمایتی و محبتی خویش را بر سر مومنان فروبگستراند؛ البته دلیل این رفتار متواضعانه از سوی پیامبر(ص) تنها ایمان مومنان نیست، بلکه چنانکه در آیه دیگر بیان شده است، علت حقیقی همان پیروی است که مومنان از رهبری پیامبر داشته و به اطاعت ایشان و آموزههای وحیانی میپردازند؛ از همین رو خدا میفرماید: وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ؛ و براى آن مؤمنانى كه تو را پيروى كرده اند، بال خود را فرو گستر! (شعراء، آیه ۲۱۵)
از همین رو خدا در ادامه به پیامبر(ص) فرمان میدهد تا نسبت به مومنانی که به عصیان میپردازند، به گونهای دیگر عمل کرده و از آنان برائت جسته و توکل بر خداداشته باشد: و اگر تو را نافرمانى كردند، بگو: من از آنچه مى كنيد بيزارم؛ و بر خداى عزيز مهربان توكل كن! (شعراء، آیات ۲۱۶ و 217)
از نظر قرآن، هر کسی که در مسئولیتهای بزرگ اجتماعی است، میبایست به گونهای رفتار کند که بزرگی مقام اجتماعی موجب نشود تا مردم نوعی تکبر در وی احساس کنند. یکی از نمادهای روشن این امر را میتوان در محراب امام جماعت مساجد دید که در گذشته در چاله قرار داشت، تا همان اندازه که امام از نظر مقام و منزلت ظاهری جلو قرار گرفته، برای حفظ تعادل و ایجاد آن میبایست در چاله قرار گیرد تا این گونه تکبر ظاهری از میان برود و جایگزین تواضع شود؛ زیرا این تواضع ظاهری موجب میشود تا آن تکبر ظاهری از میان برود و در نتیجه به یک تعادل اجتماعی دست یابد.
باید توجه داشت که اصولا دیدگاه ابتدایی مردم نسبت به بزرگان اجتماعی و مسئولان و حاکمان حتی اگر در مقام رسالت و پیامبری باشند، کبر و تفضل جویی آنان است؛ از همینرو باید این توهم که البته ریشه در حقیقتی نهان دارد، اصلاح شود. از همینرو پیامبران(ع) درباره حقیقت رسالت خویش به این مطلب توجه میدادند که اطاعت از آموزههای آسمانی به معنای اطاعت از شخص پیامبر نیست، بلکه از شخصیت حقوقی اوست که نمایندگی از خدا در رسالت دارد؛ اما با این همه، بسیاری از مردم، بر اساس برداشت طبیعی خویش بر این باور بودند که این اطاعت به طور طبیعی مقام و منزلت اجتماعی را برای مطاع علیه مطیع به دنبال خواهد داشت. از همینرو مثلا حضرت نوح(ع) با این مشکل توهم برتری و بزرگی مواجه میشود: إِنْ كَانَ كَبُرَ عَلَيْكُمْ مَقَامِي؛ اگر مقام من بر شما بزرگ است.(یونس، آیه 71) یا اشراف و بزرگان قومش میگویند: این بشری مثل شما است که میخواهد بر شما برتری بیابد.(مومنون، آیه 24)
به هر حال، مسئولیتهای اجتماعی حتی در سطح پیامبری میتواند توهم کبر و تفضل را در دیگران برانگیزاند، بنابراین، لازم است تا بهگونهای رفتار شود که تعادل پدید آید؛ یکی از راههای ایجاد تعادل در رفتار اجتماعی است که کبر و تفضلجویی را از میان بردارد و تواضع از جمله در سطح خفضالجناح میتواند این تعادل را برقرار کند.
این امر اختصاصی به حوزه رفتار اجتماعی در بیرون از خانه و خانواده ندارد، بلکه حتی در اجتماع کوچک خانواده نیز باید مراعات شود؛ از همین رو به فرزندان هشدار میدهد که در هنگام بزرگسالی والدین که فرزندان در اوج قدرت و توان هستند(اسراء، آیه 23)، لازم است برای ایجاد تعادل، فرزندان به دور از هرگونه اف گفتن هنگام نگهداری و عدم اظهار خستگی در این امر(همان)، همانند مادر بالهای حمایت و محبت خویش را فرو بگسترانند: و از سر مهربانى بال فروتنى بر آنان بگستر و بگو پروردگارا، آن دو را رحمت كن چنانكه مرا در خردسالى پروردند. (اسراء، آیه ۲۴)
تواضع و فروتنی در گفتار و رفتار
از آنجا که تواضع حقیقی، ریشه در خضوع و خشوع قلبی دارد، بهطور طبیعی، این فضیلت یک امر باطنی خواهد بود؛ ولی میبایست آثار این حقیقت و فضیلت باطنی در رفتار و ظاهر نیز آشکار شود. یعنی تنها یک نمایشی از تواضع همانند مستکبران و متکبران نباشد؛ بلکه شخص واقعاً آن را به منصه ظهور برساند و در مقام بازیگری و نمایش و سیاهکاری نباشد.
کسانی که خیالباف هستند، بر اساس خیالبافی، خویش را برتر از دیگران دانسته و کبر میورزند؛ از همین رو فخرفروشی از جمله رفتارهایی است که از این افراد بروز میکند. برای رهایی از کبر و تکبر و تفاخر و رهایی از تخیلات باطل و خیالبافی لازم است تا انسان رفتارهای اجتماعی خویش را بازنگری کند و به بازسازی رفتارهای زشت و جایگزین کردن آن با رفتارهای نیک اخلاقی و اجتماعی اقدام کند.
خدا از زبان لقمان حکیم به روشنی شیوه درست رفتار اجتماعی متواضعانه را بیان میکند و میفرماید: و از مردم با نخوت و تکبر رخ برمتاب! و در زمين خرامان راه مرو كه خدا خیالباف و فخرفروش لافزن را دوست نمىدارد؛ و در راه رفتن خود ميانهرو باش! و صدايت را آهسته ساز! كه بدترين آوازها بانگ خران است.(لقمان، آیات ۱۸ و۱۹)
این آیات که بخشی از حکمت متعالیه آموزههای قرآن است، به خوبی مکارم اخلاقی را در رفتار اجتماعی بیان میکند.
چنانکه گفته شد، مسئولان و صاحبان مقامات و مناصب اجتماعی و ثروتمندان و قدرتمندان میبایست بیش از دیگران به این اصول اخلاقی در رفتار اجتماعی توجه و اهتمام ورزند؛ زیرا برای ایجاد تعادل، این شیوه رفتاری بسیار مهم و مفید است. از همین رو خدا به پیامبر(ص) که مطیعانی از مومنان دارد و هیچگونه عصیانی از فرمانهایش نمیکنند؛ زیرا آن را معصیت الهی میدانند، فرمان میدهد تا رفتار اجتماعی خویش با مومنان را بر اساس این اصل قرار دهد: و در روى زمين به نخوت و ناز گام برمدار! چرا كه هرگز زمين را نمى توانى شكافت؛ و در بلندى به كوهها نمىتوانى رسيد.(اسراء، آیه ۳۷)
از نظر قرآن، متکبران چنان در اجتماع ظاهر میشوند که گویی از سنگینی و تکبر و نخوت میبایست زمین شکافته شود و مطیع اراده آنان باشد؛ یا آنکه در سرکشی چنان خود را بلند و بالا میبینند که کوههای بلند میبایست در برابرشان تواضع کنند. این، تمثیلی از حالت باطنی انسانهای متکبر است؛ لذا به پیامبر(ص) میفرماید برای رهایی از چنین توهم که متکبران دارند، باید رفتار اجتماعی با مردم بهگونهای بسیار متواضعانه باشد که از جمله آنها میتوان به نوعی راه رفتن و حرکت در اجتماع اشاره کرد.
خدا در قرآن میفرماید که این امور میتواند بهعنوان سیئات مطرح باشد که خدا بسیار آن را مکروه و زشت میداند و میبایست از آنها اجتناب کرد.(اسراء، آیه 38)
همانطوری که در رفتار اجتماعی باید جلوهها و نشانههای تواضع آشکار باشد، در گفتار نیز باید جلوههای آن دیده شود؛ از همین رو، شخص متواضع نباید همانند متکبران صدای خود را چنان بلند کند که دیگران به وحشت بیفتند و از آنان اطاعت کورکورانه داشته باشند؛ بنابراین، باید با پایین کشیدن صدا، بهگونهای سخن گوید که شیوه سخن گفتن متکبران نباشد.(لقمان، آیه 19)
خدا از مومنان میخواهد تا در مجلس بزرگان از جمله رسولالله(ص)، آهسته و آرام سخن گویند؛ زیرا این عمل نه تنها نشانه ادب است، بلکه موجب میشود تا اعمال خوب مومنان از روی نادانی تباه نشود.(حجرات، آیه 2)
انسانهای متکبر، اهل شکر زبانی و عملی و قلبی نیستند، ولی انسان متواضع در برابر کارهای نیک دیگران قلبا و عملاً و لسانا شکرگزار است؛ یعنی نه کفر میگوید و نه کفران میکند.(لقمان، آیه 12)
همچنین وقتی با دیگران در اجتماع مواجه میشود، پیشتاز در سلام است؛ در حالی که متکبران منتظر سلام میمانند و در سلام پیش دستی نمیکنند؛ همچنین متکبران به سبب جهالت علمی و عقلی، سخنانی درشت و تند و تیز بر زبان میآورند که باید از آنان رو برتابد و با سلام خداحافظی از آنان جدا شد و دهن به دهن آنان نشد.(فرقان، آیه 63)
کیهان